۱۳۹۰/۰۱/۱۱

اطلاعیه فرزندان میرحسین به مناسبت درگذشت میراسماعیل موسوی

جــرس: در پی درگذشت میر اسماعیل موسوی پدر میر حسین موسوی، فرزندان این راهبر جنبش سبز، با انتشار اطلاعیه ای در این زمینه، تالمات خود را با مردم ایران در میان گذاشتند.
به گزارش کلمه، پدر میرحسین موسوی، پدر بزرگ شهیدان علی و ابراهیم موسوی، پس از حصر و بازداشت خانگی میرحسین، مدام سراغ فرزند خود را می گرفت چرا که پیش از آن به صورت منظم با ایشان ملاقات داشت این مرحوم مقارن ظهر امروز چهارشنبه دهم فروردین به ملکوت اعلی پیوست.
میرحسین در تمام بیش از ۴۵ روزی که در حصر و بازداشت خانگی به سر می برد تنها یکبار آن هم در شرایط زننده امنیتی با حضور انبوهی از ماموران امنیتی در داخل خانه میراسماعیل موسوی و سه مامور امنیتی مرد و یک مامور زن برای خانم رهنورد در اتاق پدر پیر میرحسین توانست ایشان را ملاقات کند. به طوری که پدر میرحسین نیز متوجه غیر عادی بودن این مساله شده بود.
متن کامل اطلاعیه فرزندان میرحسین موسوی و نوۀ آن مرحوم به شرح زیر است:
بسم الله الرحمن الرحیم
انالله و انا الیه راجعون
حاج میر اسماعیل موسوی پدر بزرگمان، پدر میر حسین موسوی در آرزوی دیدار فرزند، دیده از جهان فرو بست.
پدر میرحسین موسوی امروز ظهر در منزل خود دار فانی را وداع گفت و به رحمت خدا پیوست. وی در آرزوی دیدار فرزند خود این چهل و پنج روز را در حالتی شبیه احتضار می گذراند و هر روز سراغ میرحسین را از همسر خود می گرفت. فرزندان میرحسین موسوی و بقیه اقوام وی به خاطر کهولت سن او در جواب سوال های مداومش، در مورد نبود میرحسین موسوی که هر هفته به دیدار پدر می رفت و هر روز تلفنی جویای حال پدر خود بود می گفتند که پدرمان به مسافرت رفته است و به زودی بر می گردد و گاهی برای رفع دلتنگی های پدربزرگ پیر یکی از پسران دیگرش از جانب میر حسین موسوی حالش را می پرسید. احوال پرسی ای که با سکوت دردمندانه و معنا دار او روبرو می شد.
مردی که خانه پاکش باغ روییدن پاکترین و خالص ترین فرزندان این خاک و بوم شد و سفره پاک و پر از روزی حلالش و عبادتهای شب و روزش سالهای سال بهشتی زمینی را پدید آورده بود که جان و دل در باغ آسمانیش آرام می یافت. مردی که ستون معنوی خانواده خود بود.
اکنون با کوله باری از درد و حرمان با داغ نوه های گلگون کفنش، ابراهیم شهید دوران پر افتخار دفاع مقدس و علی شهید راه سبز و همیشه پیروز آزادی، دو برادر به خون خفته یکی در صحرای کربلایی جبهه ها و دیگری در عاشورای سرخ تهران و نیز در هجران و اندوه فرزند و عروسش که به ناحق و به جفا و تنها برای فریاد حق طلبی و آزادی خواهی اسیر ظالمان گشته اند، دار فانی را وداع گفت. دل پاکش با صبر و رضایت عجیبی که همیشه چهره نورانیش را مصفا می نمود، آرام گرفت. او ایوب خانواده بود. و پدرمان نیز ایوبی و راستی، از او فراگرفته بود ، که البته اجر مومنان و آنها که تنها گفتند لا و حاضر نشدند بنده غیر خدا شوند با خداوند متعال است و هو ارحم الراحمین.
دلهره ای از رنج مدام روزگارمان نیست که می دانیم مردان پاک خدا را هجرت از جهان خاکی به دنیای باقی سعادتیست و رها شدن از بند قفس آرزویی طولانی. می دانیم که راست قامتان جاودانه تاریخ خواهند بود. شگفت است تاریخ که مدام تکرار می شود. اندوه هجران پدر و فرزند رسم روزگار است که در طول تاریخ یوسف از یعقوب جدا کرده است و همان زمانه هم یوسف ها از چاه به بیرون کشیده است و موسی ها به دامان خانواده برگردانده است. امید که سیاهی و تاریکی رنگ ببازد و گلباغ کشور، سبز و آباد گردد.
پدر بزرگ مهربان و مظلوممان را به خدا می سپاریم و امیدواریم در کنار آنها که دوستشان می داشت و در کنار انبیا و اولیا و در جوار قرب و رحمت الهی آرام گیرد که وعده الهی حق است.
و قضی بینهم باالحق و قیل الحمد لله رب العالمین
دختران میرحسین موسوی

۱۳۹۰/۰۱/۰۹

'جلوگیری مکرر' از ملاقات فرزندان موسوی و رهنورد با آنها

این سایت امروز ۹ فروردین (۲۹ مارس) نوشت که فرزندان آقای موسوی وخانم رهنورد علی رغم مراجعات مکرر به خانه پدری خود واقع در خیابان پاستور، موفق به دیدار یا تماس با والدین خود نشده‌اند.
خبر جلوگیری ماموران از دیدار اعضای خانواده موسوی، در حالی اعلام می‌شود که آخرین گزارش از ملاقات اعضای این خانواده، حدود سه هفته قبل منتشر شده بود.
سایت کلمه روز ۲۱ اسفند سال گذشته، نامه دختران میرحسین موسوی و زهرا رهنورد را منتشر کرد که در آن، از ملاقات با پدر و مادر خود در روز ۱۷ اسفند ماه خبر داده بودند.در این نامه ذکر شده بود که ملاقات با این دو شخصیت مخالف دولت در خانه‌ای در خیابان پاستور که تنها یک اتاق داشته و مملو از نیروهای امنیتی بوده صورت گرفته است.
نصب در آهنی جدید در مجاورت منزل موسوی
خبر امروز کلمه حاکی است که ماموران جز یک تماس کوتاه تلفنی در روز اول فروردین، اجازه تماس تلفنی دیگری با فرزندانشان را به آقای موسوی و خانم رهنورد نداده‌اند.
بنا بر این خبر، دختران آقای موسوی و خانم رهنورد پس از نوروز "بار‌ها و به طور مداوم" برای ملاقات با آنها به خیابان پاستور رفته‌اند، اما هیچ پاسخی به خواست آنان برای دیدار یا حتی کسب اطلاع از وضعیت پدر و مادرشان داده نشده و در مواردی ماموران امنیتی حاضر، با "بی‌ادبی و تندی" با آنها برخورد کرده‌اند.
خبر امروز کلمه حاکی است که ماموران جز یک تماس کوتاه تلفنی در روز اول فروردین، اجازه تماس تلفنی دیگری با فرزندانشان را به آقای موسوی و خانم رهنورد نداده‌اند.سایت کلمه، همچنین از وجود "تعداد زیادی میله آهنی جدید برای جوش دادن به در‌ها و دیوار‌ها" در نزدیک منزل مسکونی میرحسین و زهرا رهنورد خبر داده و عکسی را به چاپ رسانده که نشان می دهد "در آهنی دومی که از خیابان قابل مشاهده نیست" در پشت در آهنی قبلی در کوچه اختر نصب شده است.
در ابتدای اسفند گذشته، سایت‌های نزدیک به میرحسین موسوی فیلمی را به منتشر کرده بودند که از مسدود شدن مسیر رفت و آمد کوچه "اختر" واقع در خیابان پاستور (محل منزل مسکونی آقای موسوی) با یک در بزرگی آهنی حکایت داشت.
آقای موسوی و خانم رهنورد از ۲۵ بهمن ماه در حصر کامل امنیتی به سر می‌برند و مخالفان دولت می‌گویند که استمرار بی‌خبری از وضعیت این دو نفر، باعث افزایش نگرانی‌ها در مورد سلامت، محل دائمی اقامت و میزان برخورداری آنها از امکانات اولیه شده است.
مهدی کروبی، یک دیگر از رهبران مخالفان دولت ایران و همسرش فاطمه کروبی هم بیش از یک ماه است که در حصر خانگی به سر می برند.

درگذشت محمد علی ورشوچی

محمد علی ورشوچی، هنرپیشه قدیمی سینما، تلویزیون و تئاتر، امروز در یکی از بیمارستان های تهران درگذشت.
این هنرمند در سال 1304 در تهران به دنیا آمد.
او با همکاری نعمت‌الله گرجی، یک گروه تئاتر تاسیس کرده بود و با این گروه در شهرهای مختلف، نمایش اجرا می کرد.بازی مرحوم ورشوچی در نقش آسپیران غیاث آبادی در دایی‌ جان ناپلئون (مجموعه تلویزیونی)، یکی از به یاد ماندنی‌ترین نقش‌های وی است.

کشیده شدن دعواهای سیاسی ایران به عرصه فرهنگ

مدتی است دعواهای سیاسی ایران به عرصه فرهنگ هم کشیده شده. آخرین نمونه اش تلاش طرفداران جنبش سبز برای تحریم فیلم سینمایی اخراجی های 3. فیلمی به کارگردانی مسعود ده نمکی که فروش بسیاری درتهران و بعضی از شهرستان ها داشته است . عده ای عقیده دارند باید حساب فرهنگ را از سیاست جدا کرد.

آیت الله وحید خراسانی: آقای خامنه ای و من تا کی خواهیم ماند؟

کلمه، از وبسایت های نزدیک به مخالفان دولت ایران، روز دوشنبه، هشتم فروردین (۲۸ مارس) نوشته است که آیت الله وحید خراسانی، این سخنان را در جمعی از اعضای جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، مطرح کرده که به تازگی به دیدارش رفته اند.
بنابر گزارش کلمه، اعضای جامعه مدرسین حوزه علمیه قم که در این دیدار حضور داشتند، با توجه به لحن انتقادی سخنان اخیر او در ارتباط با کسانی که بدون داشتن تشخیص درست از شرایط صدور احکام حبس، اقدام به زندانی کردن افراد می‌کنند، از آیت الله وحید خراسانی خواسته اند که اظهارت خود را "تصحیح یا تعدیل" کند اما این مرجع تقلید شیعه با این خواسته مخالفت کرده است.
آقای خراسانی در پاسخ به خواسته اعضای مدرسین حوزه علمیه قم گفته است: "تمام چیزهایی که من گفتم، اندیشه بوده، فکر کردم و با اعتقاد بیان داشته ام و برگشتی هم وجود ندارد و به امواج سیاسی هم ربطی ندارد و فقط از باب حق گویی و حق طلبی بوده است."
آیت الله وحید خراسانی که جلسات درس خارج فقه از پرطرفدارترین دروس فقهی در میان طلاب قم است، در ادامه تاکید کرده است که "حرف های بسیار اساس تری دارم که در آینده به تدریج مطرح خواهم کرد و ممکن است نظرات من به هرکس که شما فکر می کنید هم بر بخورد."
آقای خراسانی، همچنین در پاسخ به عباس کعبی، از اعضای جامعه مدرسین حوزه علمیه قم پرسیده است: "اشخاص مهم ترند یا اسلام؟ بنیانگذار جمهوری اسلامی الان کجا هستند؟ آقای خامنه ای و من تا کی خواهیم ماند؟"
آیت الله وحید خراسانی در سخنان اسفند ماه سال گذشته خود از حبس به عنوان حکمی 'شدید' یاد کرده بود که در شریعت، تشخیص لزوم چنین حکمی تنها در توان فقیهی است که به عمق فقه شیعه رسیده باشد.
در بخشی از این سخنان آمده بود، فقیهی که به عمق فقه رسیده باشد 'می‌داند حبس در چه مواردی است و چقدر امر حبس شدید است. اساس دین بر حریت بشر است و حبس و زندانی کردن او و حرمان او از جامعه و خانواده در چه حد از شدت است و موارد حبس در شریعت در چه مواردی و با چه دقتی مطرح شده است'.
با توجه به صدور احکام سنگین زندان برای عده‌ای از فعالان سیاسی، روزنامه نگاران و دانشجویان که عمدتا پس از اعتراضات به نتایج انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۸ در ایران اوج گرفت، مخالفان دولت، سخنان ماه گذشته آیت الله وحید خراسانی را به عنوان انتقاد از دستگاه قضایی کشور تعبیر کردند.
در همین حال، خانواده بعضی از زندانیان سیاسی که نسبت به برخورد حاکمیت با اعضای خانواده‌شان، شرایط زندان، ندادن مرخصی و محروم کردن زندانیان سیاسی از انجام ملاقات در زندان شکایت دارند، طی ماههای گذشته، با مراجعه به بعضی از مراجع تقلید از جمله آیت الله وحید خراسانی، به طرح نارضایتی‌هایشان پرداخته‌اند.
آیت الله وحید خراسانی که محمد صادق لاریجانی، رییس قوه قضاییه داماد اوست، پیش تر در یکی از جلسات درس خارج فقه خود، اعتراف زندانیان و کسانی که تحت فشار مجبور به اقرار می شوند را فاقد اعتبار دانسته بود.

۱۳۹۰/۰۱/۰۸

جمع آوری کلیه بیلبوردهای سخنان رهبری از سطح شهر تهران

جرس: شهرداری تهران در اقدامی پر هزینه به نصب و سپس جمع آوری و امحای بیلبوردهایی پیرامون نام گذاری سال ۹۰ از سوی رهبر جمهوری اسلامی پرداخت.
به گزارش میزان خبر، شهرداری تهران پس از پایان سخنرانی آقای خامنه‌ای ده‌ها بیلبورد که حاوی تصاویر رهبر جمهوری اسلامی و نام گذاری سال جدید به نام جهاد اقتصادی در سطح شهر نصب کرده بود، به در خواست مسئولان امنیتی یک شبه به جمع آوری و جایگزینی این بیلبورد‌ها با با تصاویری از گل و سبزه پرداخت.

بنا به گزارش‌های رسیده به «میزان خبر» تحلیل مقامات امنیتی از بازخورد منفی افکار عمومی موجب درخواست از شهرداری تهران برای جمع آوری این بیلبورد‌ها بوده است.شنیده شده است شهروندان به تعدادی از این تصاویر رنگ سبز پاشیده‌اند.
نصب تصاویر رهبری دقایقی پس از آغاز سال و تبلیغ نام گذاری سال جدید توسط وی با صرف هزینه کلان و آماده باش تعداد زیادی از نیروهای شهرداری و چاپخانه‌ها از اقدامات شهرداری تهران در دوران احمدی‌نژاد است که توسط قالیباف نیز با جدیت ادامه یافته است.

۱۳۹۰/۰۱/۰۷

اولين تصاوير ابراهيم تاتليسس در بيمارستان

پزشكان معالج ابراهيم تاتليسس مي گويند وضع عمومي اين خواننده بهتر شده و براي اولين بار بعد از ترور لب به سخن گشوده است.خواننده ۵۸ ساله از ۸۰ درصد وخامت اوضاع به ۱۰ درصد كاهش يافته و اوضاع وي رو به بهبود است ، پروفسور ايلهان الماچي پزشك معالج وي مي گويد اكنون ابراهيم تاتليسس مي تواند دست و پاي راستش را تكان دهد و بوسيله دستيار پزشك همچنين مي تواند هر دو دست خود را تكان داده و حرف بزند.خبرگزاري آناتولي گزارش داد تاكنون ۲۰ نفر در ارتباط با ترور خواننده معروف بازداشت شده اند ، بر اين اساس پليس با حمله به چند خانه در استانبول ضمن بازداشت ۲۰ تن در اين رابطه كلاشينكفي كه با آن ابراهيم ترور شده بود را نيز ضبط كرد.چند روز پيش مردان مسلح وقتي خواننده ترك از استوديو تلويزيوني بيرون آمد به سر وي شليك كردند ، باكت كاكيچي سخنگوي وي نيز در اين حمله زخمي شد.

۱۳۹۰/۰۱/۰۶

اولین جلسه دادرسی شهرام امیری برگزار شد

چهارشنبه یازدهم اسفند برابر با دوم مارچ ۲۰۱۱ اولین جلسه دادرسی شهرام امیری در شعبه هفتم دادگاه نظامی تهران برگزار شد ، این دادرسی که بصورت غیر علنی و در خارج از وقت اداری برگزار شده بود به اتهام شهرام امیری که دایر است بر : « تماس و برقراری ارتباط مجرمانه با کشورهای متخاصم و اقدام علیه امنیت ملی و دراختیار گذاردن اطلاعات طبقه بندی شده به دشمن» ، رسیدگی نموده که احتمالا جلسات دیگری را نیز درپی خواهد داشت
شهرام امیری پژوهشگر و متخصص رادیو ایزوتوپ‌های پزشکی در دانشگاه صنعتی مالک اشتر (وابسته به وزارت دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح) که در سفر عمره به عربستان در خرداد ۱۳۸۸ ناپدید شد و حدود ۱۳ ماه بعد، در ۲۲ تیر ۱۳۸۹ به دفتر حافظ منافع ایران در آمریکا مراجعت کرده و دو روز بعد به ایران بازگشت .
شهرام امیری پس از بازگشت به ایران از سوی رسانه‌ها و مقامات عالی رتبه کشور لقب « قهرمان ملی » گرفت و با استقبال رسمی مسئولان وزارت خانه‌های خارجه و دفاع کشور در فرودگاه مواجه و در چندین برنامه زنده سیما حضور یافت تا ضمن تشریح جزئیات چگونگی ربایشش از عربستان توسط سرویسهای اطلاعاتی آمریکا پرده از پرونده آدم ربایی و بازداشت خویش به عنوان یک دانشمند هسته‌ای کشور بردارد ، او اعلام کرد که به مدد الهی و یاری چند دوست معتمد از ناحیه نیروهای امنیتی کشور توانست از دست سازمان سیا و اف بی‌آی بگریزد و به دفتر حفاظت منافع ایران در واشنگتن پناه ببرد .
شهرام امیری که پیش از آن از وی به عنوان دانشمند هسته‌ای پناهنده شده به آمریکا یاد می شد در ماه آخر بازگشتش به ایران وقتی نامش بر سر زبانها افتاد که چندین ویدئوی متناقض از وی در فضای سایبر منتشر شد که در تعدادی از آنها اعلام کرده بود به جهت تحصیل به آمریکا پناهنده شده و مهاجرت کرده و در تعدادی دیگر نیز اعلام کرده بود که آمریکا وی را ربوده است و در صدد بازگشت به کشور است .
وی هم اکنون بیش از پنج ماه است که در زندان نظامی حشمتیه تهران در بازداشت بسر می برد.
سه ماه پیش ایران بریفینگ برای اولین بار خبر بازداشت شهرام امیری را اعلام کرد که البته در ابتدا گرچه از سوی سخنگوی قوه قضائیه تائید و تکذیب نشد اما چندی بعد دبیر شورای عالی امنیت ملی کشور در مصاحبه با اشپیگل آنرا تائید نمود وعنوان کرد که : او در جریان یک سفر خارجی ربوده شده و یک سال را خارج از مرزهای ایران گذرانده بعد او برگشت و حالا ما داریم از او تحقیق می‌کنیم که چه اتفاقی برایش افتاده است .
خانواده شهرام امیری به خبرنگار ایران بریفینگ گفته بودند که : « ابتدا مقامهای قضایی او را در یک خانه امنی در شرق تهران نگهداری می نمودند که دو بار نیز اجازه یافته بودند در آن مدت در آخر هفته با وی در یک مجتمع تفریحی فرهنگی به نام “طلائیه” دیدار داشته باشند .»
آنزمان به خانواده امیری گفته شده بود که :« هدف از این نگهداری حفاظت از جان شهرام امیری در برابر خطراتی است که نیروهای امنیتی احساس نموده اند جان وی را تهدید می نماید » . اما آن از پایان مهرماه سالجاری دیگر متوقف شده و بعدها آنها متوجه شدند که وی در زندان حشمتیه تهران و در سلول انفرادی نگهداری و زیر بازجوئی می باشد .
امیری در خلال این پنج ماه بازداشت آنطور که ایران بریفینگ خبر یافته است مورد شکنجه‌های روحی و جسمی قرار داشته و در طی این مدت یکبار نیز به دلیل فشارهای وارده مدت یک هفته در بیمارستان ۵۰۴ ارتش در تهران بستری بوده است .
یکی از بستگان شهرام امیری پنج شنبه هفته گذشته دوازدهم اسفند ماه به خبرنگار ایران بریفینگ گفت : « ما در تمام این مدت از او بی‌خبر و بی‌اطلاع بوده ایم و فقط چند بار و آنهم کوتاه به مناسبتهای مختلف مذهبی که آخرینش تولد حضرت رسول بود اوبا ما تلفنی سخن گفت و اعلام کرد حالش خوب است و بازجوئی‌هایش در حال اتمام است .»
وی اعلام کرد که در برابر مراجعات بی‌شماری که به دادسرای نظامی تهران و همچنین سازمان حفاظت اطلاعات ارتش و دفتر پیگیری وزارت اطلاعات داشته ایم هیچ مرجعی جواب قانع کننده‌ای به ما نمی دهند و ما تنها از طریق تماس یکی از مسئولان پرونده‌اش متوجه شدیم که وی را قرار است دیروز به دادسرای نظامی بیاورند که قاضی پرونده موافقت نمود فقط دقایقی او را در اتاق دادگاه ببینیم .
ایشان وضعیت نسبی و ظاهری امیری را نگران کننده اعلام کردند و گفتند :« بشدت لاغر شده بود و رنگ و روی او و صحبت کردنش گرچه خود اظهار می داشت حالش خوب است و همه چیز عادی است اما نشان از آن داشت که روزهای سختی را گذرانده است .
ایشان همچنین اظهار داشتند در طی این مدت دوبار ماموران وزارت اطلاعات و عملیات سازمان قضایی نیروهای مسلح خانه شهرام امیری را بازرسی کرده اند، بار اول مربوط می شود به همان روزهای ابتدایی که او را به قول خودشان به خانه امن برده بودند و بار دوم نیز حدود دوماه پیش بوده است که در یکبار آن پس از رویت حکم بازرسی منزل از اتهامات وی باخبر شدیم ، در طی این بازرسیها حدودا هر چیزی که در خانه و اتاق او مربوط به وی می شد حتی روزنامه و مجلاتی که در اتاقش بود را ماموران با خود برده اند .
خبرنگار ایران بریفینگ در تماسی که با دفتر شعبه هفتم دادسرای نظامی تهران داشت و خواستار شنیدن آخرین وضعیت قضایی شهرام امیری بود با این جواب مواجه شد که :« اصولا فردی را به نام شهرام امیری اصلا نمی شناسیم ! و پس از توضیحات ما که وی روز گذشته در آنجا محاکمه شده است تهدید به آن شد که :« خطت را ردگیری می کنیم و به جرم جاسوسی بازداشت خواهی شد!

۱۳۹۰/۰۱/۰۵

قطعی شدن حضور پنج رئیس‌جمهوری در جشن نوروز در تهران

با وجود ادامه مخالفت برخی چهره‌های محافظه‌کار با برگزاری جشن جهانی نوروز در تهران، مقامات دولت ایران از قطعی شدن حضور رؤسای جمهوری ۵ کشور و ادامه برنامه‌ریزی‌ها برای برگزاری این جشن در روز یکشنبه، هفتم فروردین ماه خبر داده‌اند.
دولت ایران اولین جشن جهانی نوروز را سال گذشته و به دنبال ثبت روز جهانی نوروز در تقویم سازمان ملل متحد برگزار کرد و سال ۱۳۹۰ دومین سال متوالی است که این جشن به میزبانی ایران و با دعوت از مقامات عالی‌رتبه کشورهای همسایه برگزار می‌شود.
پیش از این، مقامات رسمی ایران اعلام کرده بودند که از سران ۱۲ کشور برای شرکت در جشن جهانی نوروز دعوت کرده‌اند.
خبرگزاری مهر روز پنجشنبه چهارم فروردین (۲۴ مارس) به نقل از محمدرضا فرقانی، مدیرکل امور بین‌الملل جشن جهانی نوروز که مدیر کل امور بین‌الملل دفتر رئیس جمهوری ایران هم هست، از قطعی شدن حضور رؤسای جمهوری کشورهای تاجیکستان، افغانستان، ترکمنستان، ارمنستان و عراق در این جشن خبر داده است.
در اولین جشن جهانی نوروز در روز هفتم فروردین سال گذشته، رؤسای جمهوری کشورهای تاجیکستان، عراق، ترکمنستان و افغانستان حضور داشتند.
به گفته آقای فرقانی، در جشن امسال، معاون نخست‌وزیر قرقیزستان، ولیعهد قطر، وزیر امور خارجه عمان و یکی از مقامات کشور جمهوری آذربایجان هم شرکت خواهند کرد.
در هفته‌های پایانی سال گذشته، اعلام خبر برگزاری جشن جهانی نوروز در تخت جمشید از سوی دولت ایران، انتقاد چهره‌های روحانی و سیاسی محافظه‌کار را به دنبال داشت.
برخی مخالفان، برگزاری این جشن را با برگزاری جشن‌های ۲۵۰۰ ساله در زمان حکومت محمدرضا شاه پهلوی در ایران مقایسه کردند.
آیت‌الله علی خامنه‌ای، رهبر جمهوری اسلامی ایران هم در سخنرانی نوروزی خود در مشهد، به برگزاری مراسم نوروز اشاره‌ای کلی کرده و گفته بود: "حوادث تلخی که در برخی از کشور‌ها نسبت به مردم انجام می‌گیرد ـ در بحرین نسبت به مردم عزیز آنجا، در یمن، در لیبی ـ عید را بر ما گوارا نمی‌کند و مانع از این است که انسان شادی عید را به تمامه احساس کند."
در یکی از آخرین مخالفت‌ها با برگزاری جشن جهانی نوروز، احمد توکلی، رئیس مرکز پژوهش‌های مجلس شورای اسلامی، با اشاره به اظهارات آیت‌الله خامنه‌ای، به خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا) گفته بود: "اگرچه برنامه‌ریزی‌های گسترده‌ای برای برگزاری جشن نوروز از سوی دولتمردان تدارک دیده شده است، ولی از احمدی‌نژاد می‌خواهم که برای حفظ موقعیت و آبروی خود، از برگزاری این جشن جلوگیری کند."
حمید رسایی، سخنگوی فراکسیون انقلاب اسلامی مجلس شورای اسلامی هم برگزاری جشن نوروز را در شرایط عادی، امری قابل تقدیر خوانده، ولی به خبرگزاری فارس گفته است که "با توجه به قتل عام مسلمانان، از رئیس جمهوری می‌خواهیم که عنوان جشن نوروز را تغییر دهد و رسما برگزاری مراسم جشن به این مناسبت را لغو کند."
در مراسم رونمایی از منشور کوروش در شهریور ماه گذشته، محمود احمدی نژاد چفيه خود را بر گردن "کوروش نمادین" انداخت با این حال، سایت رسمی جشن جهانی نوروز، با انتشار خبرهایی به نقل از مقامات دولتی ایران، از برنامه‌ریزی کامل برای برگزاری این جشن خبر داده است.
مدیر کل امور بین‌الملل دفتر رئیس جمهوری ایران، برگزاری جشن‌های جهانی نوروز را در راستای تئوریزه کردن "دیپلماسی نوروز" و از دستاوردهای دولت ایران خوانده است.
گفته می شود که اقدامات دولت ایران تحت عنوان "دیپلماسی نوروز" به پیشنهاد اسفندیار رحیم مشایی، رئیس دفتر رئیس جمهوری ایران در پیش گرفته شده است.
محمود احمدی‌نژاد، رئیس جمهوری ایران در شهریورماه سال گذشته و در جریان مراسم رونمایی از منشور کوروش در تهران، چفیه‌ای به گردن "کوروش نمادین" انداخت که این اقدام، به عنوان بخشی از سیاست جدید دولت ایران برای تاکید بر "ملی گرایی" و "هویت ایرانی" ارزیابی شد.

۱۳۹۰/۰۱/۰۲

خامنه‌ای: «انتقاد نکنید»، رفسنجانی: «اختلافات جدی است»

رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام در سخنانی که پیش از آغاز سال نو مطرح، اما به تازگی در وبسایت رسمی‌اش به عنوان پیام نوروزی منتشر شده، از رواج "دروغ و وعده‌های غیرممکن" انتقاد کرده و گفته است: «اختلافات جدی شده و محدود به اصولگرایان و اصلاح‌طلبان نیست».
‌این در حالی است که آیت‌الله خامنه‌ای، رهبر جمهوری اسلامی روز دوشنبه (۲۱ مارس / ۱ فروردین) در شهر مشهد از مسئولان خواست که به صورت علنی از دولت انتقاد نکنند. وی گفت: «مسئولان باید گله‌ها را میان خودشان حل کنند.»
اکبر هاشمی رفسنجانی معتقد است که نمی‌توان اختلافات را از مردم پنهان کرد؛ وی گفته است: «اکثر مردم ایران باسواد، هوشیار، فهیم و مطلع هستند و به اندازه کافی رسانه‌های مختلفی در اختیارشان است و به مسائل احاطه دارند. شرایط منطقه و دنیا و روابط ما با قدرت‌های سلطه‌گر را می‌بینند. دشمنانی که حقیقتاً در کمین ما هستند متأسفانه از کمّ و کیف اختلافات داخلی و علل آن هم آگاهی دارند. برایشان روشن است که اختلافات جدی شده و محدود به اصولگرایان و اصلاح‌طلبان نیست. متأسفانه خوشه‌ها و شاخه‌های دیگر هم سر بر آوردند.»
در مقابل، رهبر جمهوری اسلامی مطرح کردن اختلافات را در مقابل وحدت ملی می‌داند. به گزارش خبرگزاری ایرنا، آیت‌الله خامنه‌ای با تذکر و هشدار جدی به مسئولان در خصوص طرح گله‌ها از یکدیگر در سطح افکار عمومی تأکید کرده:
 «گله‌مندی میان مسئولان از ابتدای انقلاب اسلامی وجود داشته و طبیعت کار هم همین است اما این گله‌ها را نباید به میان مردم کشاند و آنها را ناراحت و مایوس کرد، بلکه مسئولان باید گله‌ها را میان خودشان حل کنند.»
اگرچه هاشمی رفسنجانی نیز "نخستین نیاز جامعه" را وحدت دانسته اما به اعتقاد او، شنیدن انتقاد به اتحاد کمک می‌کند. هاشمی تصریح کرده است که: «می‌توان مرزهایی را مراعات کرد که اتحاد آسیب نبیند و انتقاد جای خود را داشته باشد. سعه صدر برای همه مخصوصاً برای مسئولین لازم است که به حرف‌ها گوش بدهند. اگر انتقادی وارد است، بپذیرند و خود را اصلاح کنند و اگر نیست، منتقدین را با شیوه‌های درست قانع کنند.»
دولت؛ موفق یا «دور از شأن ملت ایران»؟
آیت‌الله خامنه‌ای عملکرد دولت را موفق ارزیابی کرده و صدا و سیما را مسئول انتقال این موفقیت‌ها به مردم می‌داند. او تأکید کرده است که «رسانه‌ها و صدا و سیما مردم را در خصوص موضوعات و اطلاعات اقتصادی آگاه کنند، ضمن آنکه دولت هم باید برخورد فعالتری داشته باشد.»
اما هاشمی رفسنجانی با انتقاد صریح از "اتلاف مال و وعده‌های غیرممکن"، وضعیت کنونی را دور از شأن مردم ایران می‌داند و می‌گوید: «شیوه‌های مذموم مانند دروغ، تهمت، ادعاهای بیخود، وعده‌های غیرممکن، اتلاف مال، رفتار و گفتار برخلاف عقل و مسائل خاص اخلاقی در خانواده‌ها و فضای جامعه صفا و صمیمیت فردی و اعتماد عمومی را مخدوش می‌کند.»
پس از جنبش اعتراضی مردم ایران که بیست و دو ماه پیش آغاز شد و ناآرامی های ناشی از آن همچنان ادامه دارد، هاشمی رفسنجانی با کناره‌گیری از امامت جمعه تهران و نامزدی برای ریاست مجلس خبرگان، رفتار اعتراضی خود را ادامه داده است. تحلیلگران سیاسی در ایران وی را مخاطب انتقادهای آیت‌الله خامنه‌ای از "خواص بی‌بصیرت" می‌دانند.
انتقادهای میلیاردی
رهبر جمهوری اسلامی در سخنان اخیر خود به انتقادهای باراک اوباما نیز پاسخ داده و رییس جمهور آمریکا را متهم کرده که «در بحرانی‌ترین شرایط اقتصادی این کشور، هزارها میلیارد دلار از پول مردم آمریکا را به کیسه کمپانی‌های اسلحه‌سازی و نفتی می‌ریزد».
آیت الله خامنه‌ای در حالی شرایط اقتصادی آمریکا را بحرانی توصیف می‌کند که کارشناسان اقتصادی و نمایندگان مجلس ایران نیز همین دیدگاه را درباره ایران دارند. در سال گذشته، دیوان محاسبات خبر داد که دولت محمود احمدی‌نژاد میلیاردها دلار را به خزانه واریز نکرده است. در بهار ۸۹ سومین گزارش دیوان محاسبات از عملکرد بودجه‌ای دولت احمدی نژاد منتشر شد که طبق آن دولت وی، بیشترین میزان تخلف و انحراف از بودجه را داشته و ۷۶۰ میلیارد تومان را به خزانه کشور واریز نکرده است.
بنابر این گزارش، دولت مانند هر سال در بخش نفت و بنزین عملکرد غیر قانونی داشته و نه بدهی پیشین ۲ هزار میلیاردی شرکت نفت به خزانه پرداخت شده و نه واردات بنزین، طبق قانون و تا سقف ۳ میلیارد دلار صورت گرفته است.
به گزارش دیوان محاسبات، مهم‌ترین تخلف، ۵۵۶ میلیارد تومان تفاوت قیمت گاز است که سال گذشته به خزانه واریز نشده است. رهبر جمهوری اسلامی در واکنش به تحریم اقتصادی و پیامدهای آن، امسال را در ایران سال "جهاد اقتصادی" نامگذاری کرده است. کارشناسان سال دشواری را برای اقتصاد ایران پیش‌بینی می‌کنند.

۱۳۹۰/۰۱/۰۱

حلول سال جدید مبارک باد


دلتان به نور لطف خدا منور ، مشام جانتان به شمیم بهارمعطر
لطف روزگار برایتان مقرر ، نوروزتان با شادی وصفا
سال نو مبارک

۱۳۸۹/۱۲/۲۹

لغو سفر رحیم مشائی به آمریکا

خبرگزاری مهر امروز ۲۸ اسفند (۱۹ مارس)، دلیل لغو این سفر را "مخالفت‌های صورت گرفته" با سفر اسفندیار رحیم مشایی به آمریکا ذکر کرد، اما در مورد این "مخالفت ها" توضیح بیشتری نداد.
در روایتی متفاوت، خبرگزاری ایرنا به نقل از محمد حسن صالحی، معاون ارتباطات و اطلاع رسانی دفتر رییس جمهوری ایران نوشت: "با توجه به تغییرات ایجاد شده در برنامه‌های دبیر کل سازمان ملل متحد، سفر آقای رحیم مشائی به نیویورک به زمان دیگری موکول شده است."
آقای رحیم مشایی پنج روز پیش با بیان اینکه از طریق وزارت امور خارجه و نمایندگی‌ جمهوری اسلامی در نیویورک برنامه‌ای به مناسبت نوروز در آمریکا تدارک دیده شده، گفته بود: "از ما دعوت شده که در این برنامه شرکت کنیم."
پیش از آن یک مقام ارشد وزارت امور خارجه آمریکا در گفتگو با بی‌بی سی تایید کرده بود که یک هیات سیاسی دولت ایران برای سفر به نیویورک تقاضای ویزا کرده است.
وزارت امور خارجه آمریکا از اظهار نظر درباره علت درخواست سفر این هیات ایرانی به نیویورک و اینکه آیا با درخواست ویزای آنها موافقت می‌شود یا نه، خودداری کرده بود.
خبرگزاری مهر در خبر امروز خود راجع به لغو سفر آقای رحیم مشائی به ایالات متحده، نوشته است که مسئولان نهاد ریاست جمهوری و هم چنین دبیر شورای عالی ایرانیان (به ریاست آقای رحیم مشائی) تاکنون پاسخی به سوالات این خبرگزاری در مورد جزئیات و دلایل این تصمیم نداده‌اند.
یازده روز پیش یک مقام ارشد وزارت خارجه آمریکا در گفتگو با بی‌بی سی تایید کرده بود که یک هیات سیاسی دولت ایران برای سفر به نیویورک تقاضای ویزا کرده استمحمود احمدی‌نژاد، رئیس جمهوری ایران در سفرهای مکرر خود به آمریکا، نسبت به ملاقات و مناظره با مقام‌های آن کشور ابراز تمایل کرده؛ اما تاکنون هیچ دیدار دوجانبه‌ای بین مقام‌های ارشد دو کشور در آمریکا انجام نشده است.
خبر لغو سفر آقای مشائی به آمریکا در زمانی اعلام می‌شود که مخالفت محافظه کاران سنتی با تصمیم دولت برای برگزاری جشنواره نوروز در تخت جمشید بالا گرفته است.
عده‌ای از منتقدان، تصمیم به برگزاری این مراسم را، همزمان با کشته شدن شیعیان معترض بحرینی توسط دولت آن کشور، نامناسب دانسته و خواستار لغو آن شده‌اند.
عده‌ای دیگر از مخالفان، بزرگداشت نوروز در تخت جمشید را یادآور برگزاری جشن‌های ۲۵۰۰ ساله در زمان حکومت شاه سابق ایران دانسته و به عنوان نمونه‌ای از اقدامات محمود احمدی‌نژاد و رئیس دفتر او اسفندیار رحیم مشائی در ترویج "ملی گرایی"، مورد انتقاد قرار داده‌اند.
گروهی از منتقدان می‌گویند که هواداران دولت با تأکید بر ملی گرایی ایرانی، از جمله تجلیل کم سابقه از کورش هخامنشی، قصد دارند که آرای مخالفان حکومت مذهبی ایران را در انتخابات آینده ریاست جمهوری، به نفع طیف خود جذب کنند.

۱۳۸۹/۱۲/۲۷

مصاحبه احمدي نژاد با تلويزيون دولتي اسپانيا در دفتر رياست جمهوري

گورستان ظهیرالدوله در شب جمعه آخر سال

آخرین پنجشنبه سال خورشیدی است و بعضی از ایرانی ها، طبق سنتی دیرینه در واپسین شب جمعه سال، بر سر مزار درگذشتگان خانواده شان می روند. در تهران اکثر مردگان در قبرستان بزرگ بهشت زهرا، در جنوب این شهر، به خاک سپرده می شوند، و عده ای نیز به گورستان ظهیر الدوله در شب جمعه آخر سال می روند.


۱۳۸۹/۱۲/۲۶

محمد علی کلی در نامه ای به رهبر انقلاب خواستار آزادی دو امریکایی شده است.

به گزارش سرویس بین الملل خبرگزاری انتخاب به نقل از لس انجلس تایمز، متن نامه محمد علی کلی به آیت الله خامنه ای در پی می آید:
عالیجنباب و برادر عزیزالسلام علیکم
من دعا می کنم که زمانی که این نامه به دست شما می رسد، انشاالله، شما در سلامت کامل باشید.امروز، من از شما درخواست عفو برای این دو مرد ، جاش فتل و شین بائر که در حال حاضر در ایران زندانی هستند را می کنم.
من از شفقت و بخشندگی که شما به دوست جوان آنان سارا شورد با اجازه دادنبه او برای بازگشتن به خانواده اش اعطا کردید،متشکرم.
من از شما می خواهم که چنین عفو و بخشندگی هم در حق آنان اعطا بفرمایید.آخرین سفر من به تهران چندین سال پیش بود، اما احساس می کنم که انگار دیروز بود.
 مردم بسیار مهربان و زیبا بودند. بیشتر آمریکایی ها نمی دانند که چقدر ایرانیان می توانند گرم و استقبال کننده باشند.
امیداورم، یک روز دوباره بتوانم به تهران برگردم و در میان برادران و خواهران ایرانی خود یکبار دیگر باشم.
 شاید آن را به زودی برسد.لطفا آن بخشندگی که من می دانم شما در قلب خود دارید به دنیا نشان دهید. الله بخشنده ترین است. من همیشه برادر اسلامی شما خواهم ماند.
با علاقه زیاد و احترام
محمد علی

نگراني مجلس از بازنشسته شدن كاركنان قديمي وزارت اطلاعات

نمايندگان مجلس با ۱۲۹ راي موافق، ۱۷ راي مخالف و ۱۵ راي ممتنع خواستار بازنشسته نشدن آن گروه از كاركنان وزارت اطلاعات شدند كه مطابق قانون به سن بازنشستگي مي‌رسند.
به گزارش خبرگزاري فارس، اين نمايندگان امروز ۲۵ اسفند (۱۶ مارس) يك فوريت طرحي را به تصويب رساندند كه به موجب آن، براي خالي نشدن وزارت اطلاعات از نيروهاي باتجربه، امكان ادامه كار آنها در اين وزارتخانه فراهم خواهد آمد.
وزارت اطلاعات جمهوري اسلامي ايران در سال ۱۳۶۲ تاسيس شده است و در نتيجه، بسياري از كاركنان قديمي وزارتخانه كه از بدو تاسيس در آن عضويت داشته‌اند، به تازگي به سن بازنشستگي رسيده يا به زودي به اين سن خواهند رسيد.
اين طرح كه براي تبديل شدن به قانون، نيازمند تصويب نهايي مجلس و تأييد شوراي نگهبان است، در حالي به تصويب نمايندگان رسيده كه به گفته منتقدان دولت، پس از روي كار آمدن محمود احمدي‌نژاد و به ويژه بعد از انتخابات رياست جمهوري دهم، بسياري از نيروهاي قديمي وزارت اطلاعات از سمت‌هاي خود بركنار شده‌اند.
روح‌الله حسينيان نماينده مردم تهران و رئيس فراكسيون محافظه كار "انقلاب اسلامي"، يكي از ارائه كنندگان طرح پيشنهادي است
او با اشاره به كاركنان وزارت اطلاعات كه به سن بازنشستگي رسيده‌اند گفت كه آنان بايد به زودي اين وزارتخانه را مطابق ماده ۵۷ قانون استخدامي وزارت اطلاعات ترك كنند.
وزارت اطلاعات جمهوري اسلامي ايران در سال ۱۳۶۲ تاسيس شده است و در نتيجه، بسياري از كاركنان قديمي وزارتخانه كه از بدو تاسيس در آن عضويت داشته‌اند، به تازگي به سن بازنشستگي رسيده يا به زودي به اين سن خواهند رسيد
ماده ۵۷ قانون استخدامي وزارت اطلاعات، مصوب سال ۱۳۷۴ مي گويد: "مستخدمين رسمي وزارتخانه با داشتن سي سال سابقه خدمت قابل قبول يا شصت سال سن، بازنشسته مي‌شوند."
آقاي حسينيان با ابراز نگراني از "خالي شدن وزارت اطلاعات از تجربيات نيروهايي كه اساس اين وزارتخانه را تشكيل مي‌دهند" تاكيد كرده است: "اين نيرو‌ها شرايط توطئه‌ها و بحران‌هاي مختلف عليه كشورمان را ديده‌اند و تجربه نحوه برخورد با اين شرايط را دارند. به همين دليل نبايد اين تجربه‌ها از وزارت اطلاعات بيرون رود."
اين نماينده تهران افزوده كه در صورت تبديل طرح پيشنهادي به قانون، به تشخيص وزير اطلاعات، ۵ سال به دوران خدمت كاركنان باتجربه اضافه مي‌شود.
در صورت تصويب نهايي طرح مورد اشاره آقاي حسينيان، كاركنان وزارت اطلاعات در صورت تمايل خود، با برخورداري از حداقل ۳۰ سال سابقه خدمت براي مشاغل غيرتخصصي و ۳۵ سال سابقه براي مشاغل تخصصي، كه به تصويب وزير اطلاعات برسد، بازنشسته مي‌شوند.
به موجب اين طرح، همچنين وزارت اطلاعات مكلف است كارمنداني كه داراي ۳۰ سال سابقه خدمت براي مشاغل غيرتخصصي و ۶۰ سال سن هستند و كارمندان داراي ۳۵ سال سابقه در مشاغل تخصصي و ۶۵ سال سن را راسا و بدون تقاضاي كارمندان بازنشسته كنند.

بی خبری از نوری زاد پس از انتقال به بند دو الف سپاه

جرس: به دنبال بی خبری از محمد نوری زاد پس از بازگشت مجددش به بند دو الف سپاه، همسر او با اشاره به اینکه در وضعیت جسمی بدی آقای نوری زاد به زندان برگشته است، گفت: « از روزی که مرخصیش تمام شد و به زندان برگشت دیگر از او خبری نداریم، نه تماسی گرفته است و نه ملاقاتی داشته ایم. هشت اسفند او را به اوین بردیم که جلوی در زندان مسئول بند دو الف سپاه آمد و او را با خودش برد. او به زندان برگشت در حالیکه هنوز بیمار بود.»
محمد نوری زاد، روزنامه نگار و مستند ساز که پس از جریان انتخابات ۸۸ به علت نوشتن نامه های انتقادی به رهبر جمهوری اسلامی بازداشت شد مدتی پیش به دلیل وخامت حالش به بیمارستانی خارج از زندان منتقل شد که در آنجا پزشکان تشخیص دادند او از ناراحتی سنگ کلیه رنج می برد، او پس از جراحی در بیمارستان برای ده روز به منزلش برگشت. اما پس از ده روز و انتقال مجددش به زندان دیگر خانواده اش از او خبری ندارند این درحالیست که خود او در یادداشتی که پیش از بازگشت به زندان نگاشته بود، نسبت به بازداشت دوباره خود در بند دو الف که زیر نظر سپاه اداره می‌شود، هشدار داده و این بند را غیرقانونی دانسته بود.
به گزارش کمپین حقوق بشر در ایران، فاطمه ملکی با اشاره به اینکه به بن بست در برخورد با مسئولان رسیده است، گفت: « من این بار هیچ پیگیری نکردم، و به دادستانی و جاهای دیگر نرفتم و واقعا نمی دانم به چه دلیل این بار تماس و ملاقاتی او قطع شده است. من به بن بست رسیده ام، نمی دانم رفتارها و عملکردهای آنها را چطور تعبیر و تفسیر کنم! نمی دانم با این رفتارها چه چیزی را دنبال می کنند. با توجه به رفت و آمدهای که طی یکسال ونیم به دادستانی و جاهای دیگر داشتم به این نتیجه رسیدم که مسولان طبق صلاحدید خود عمل می کنند. این رفت و آمدها من را به لحاظ روحی خیلی آزار می دهد. فضای مطلوبی ندارد و خیلی آزار دهنده است. تا به حال و تا جایی که که برایم امکان داشته است مسائل را پیگیری کردم اما این بار هیچ تصمیمی ندارم، واگذار کردم به درک، برداشت و کرامت انسانی که اینها ادعای داشتنش را دارند و دین ما.. ببینم تا کجا می توانند عمل کنند و پیش بروند.. هیچ ایرادی ندارد . اینها همه آزمونی برای ماست و فقط خداوند کمک کند که ما سربلند از این آزمون بیرون بیایم. به خدا سپردم.»
فاطمه ملکی، همسر محمد نوری زاد به کمپین گفت: « وقتی ما او را به اوین بردیم علاوه بر مشکل دندانش که همچنان مثل سابق باقی بود، ناراحتی کلیه که در زندان به سراغش آمده بود را هم داشت و بیماری پوستی ایشان هم به شدت حاد شده بود. او با وضعیت نابسامانی به زندان برگشت. او اصلا سابقه بیماری کلیه نداشت، اینها لابد عوارض اعتصاب غذای خشکی است که او چند روز داشت. »
فاطمه ملکی با درباره وضیعت روحیش نیزگفت: «اوضاع روحیش مثل همیشه خوب بود . خدا را شکر. اما همان طور که گفتم وقتی به زندان بر می گشت بیماری هاییش درمان نشده بود چون فرصتی برای معالجه جدی هم نبود.هر بار که به مرخصی آمده خیلی کوتاه بوده و زود برگشته است. خودش هم این بار انتظار نداشت به این سرعت به زندان برگردد. راستش اصلا تحت عنوان مرخصی هم به خانه نیامده بود. وقتی حالش بد می شود او را به بیمارستان منتقل می کنند و آنجا تشخیص سنگ کلیه می دهند، بعد هم به منزل آمد، چند روز بعد هم احضار شد و گفتند که ده روز مرخصی داشته اید و حالا باید برگردید به زندان.»
فاطمه ملکی در پاسخ به این سوال که ممکن است منع ملاقات و تماس مجدد محمد نوری زاد به دلیل نوشتن نامه های جدیدش باشد، گفت:« فکر نمی کنم چون مطلب خاصی در آن نامه ها نبوده است . مسائلی از این دست در سایت های مختلف روزانه نوشته می شود، اگر بخواهند هر کسی را به دلیل نوشته هایش دستگیر کنند که بازداشت ها سربه فلک میکشد . او در نامه ای تشکر کرده است از کسانی که به دیدنش آمده اند و در دیگری هم خبر برگشت دوباره اش را به زندان نوشته بود. نمی دانم واقعا.»
فاطمه ملکی درباره اینکه محمد نوری زاد از روزهای حبسش چه می گفته است، گفت:«ظاهرا روزها را به کارهای دستی و هنری می پرداختند که مقداری از آنها همراه خودشان بود و قابل ارزش بودند. فکر می کنم حالا دوباره نوشتن را هم از سر بگیرند.»

محمد تقی کروبی از 'سلامت' پدر و مادرش خبر داد

محمد تقی کروبی روز چهارشنبه در وبسایت خود نوشته است: "بعد از بیست و سه روز بی خبری از وضعیت پدر و مادرم، امروز روحانی عزیزی که مورد اعتماد خانواده و حاکمیت است طی تماس تلفنی با اینجانب اظهار داشتند که شب گذشته در محیطی دوستانه با پدر و مادرم ملاقات نموده اند. این عزیز خبر از صحت، سلامت و آرامش کامل آنان دادند."
مهدی و فاطمه کروبی از چند روز پیش از تظاهرات روز 25 بهمن توسط مخالفان تحت بازداشت خانگی قرار گرفتند و از اوایل اسفند گفته شد که به مکان دیگری غیر از خانه منتقل شده اند. آقای کروبی که از نامزدهای انتخابات سال 1388 بود از رهبران مخالفان در ایران به حساب می آید.
محمد تقی کروبی همچنین نوشت: "با وجود 36 روز محرومیت تمامی اعضای خانواده از دیدار با والدین و 23 روز از ناپدید شدن آنها، این اقدام دیرهنگام مقامات امنیتی را به فال نیک گرفته و امید است که در آینده نزدیک حق اطلاع و دیدار خانواده به رسمیت شناخته شود.
میرحسین موسوی و همسرش زهرا رهنورد نیز در چند هفته اخیر در وضعیت نامعلومی بوده اند و تماس آنها با خانواده هایشان تقریبا به طور کامل قطع بوده است.در مورد محل کنونی نگهداری آنها اطلاعی در دست نیست.
مخالفان می گویند که هرچند ممکن است مهدی کروبی، میرحسین موسوی و همسران آنها به خانه های خود بازگردانده شده باشند اما رابطه آنها با خانواده هایشان عملا قطع است و برخلاف میل خود محبوس هستند.
اعضای خانواده کروبی روز پنجشبه ۱۹ اسفند گفتند که برای اولین بار پس از ۱۸ روز چراغ های خانه آقای کروبی روشن شده، اما کسی به زنگ در پاسخ نداده است.محدودیت در مورد خروج مهدی کروبی و همسرش از خانه از روز ۲۱ بهمن شروع شد.
مسئولان حکومت ایران در تمام این مدت تأکید داشته اند که موسوی و کروبی به همراه همسرانشان در خانه های خود به سر می برند.
دادستان کل ایران روز 9 اسفند تأیید کرده بود که ارتباطات دو رهبر مخالفان دولت محدود شده است.میرحسین موسوی و مهدی کروبی اواسط بهمن ماه از معترضان خواستند برای اعلام همبستگی با جنبش های مردمی مصر و تونس تظاهرات کنند.
مخالفان در آن روز علیرغم حضور گسترده نیروهای امنیتی در خیابان های تهران و چند شهر دیگر تظاهرات کردند و شعارهایی علیه حکومت ایران سر دادند.برخوردها با موسوی و کروبی از زمان همان دعوت شدیدتر شده است.

۱۳۸۹/۱۲/۲۵

پيشنهاد كانديداتوري مجلس نهم به محسن هاشمي رفسنجاني

شنيده هاي خبرنگار پارسينه حاكي است كه بعد از استعفاي محسن هاشمي رفسنجاني از مديريت عامل متروي تهران، به وي پيشنهاد شده است به عنوان سرليست يك فهرست انتخاباتي در انتخابات مجلس نهم از حوزه تهران نامزد شود.
هنوز خبري از پذيرش يا عدم پذيرش اين پيشنهاد از سوي هاشمي منتشر نشده است، امكان تاييد صلاحيت وي از طرف شوراي نگهبان و استفاده از كاريزماي پدر، مهمترين دلايل ارائه اين پيشنهاد به محسن هاشمي بوده است.
محسن هاشمي رفسنجاني بزرگ‌ترين پسر اكبر هاشمي رفسنجاني (بهرماني) است،او داراي مدرك كارشناسي ارشد مهندسي مكانيك از دانشگاه پلي تكنيك مونترال كانادا مي‌باشد. محسن هاشمي ۱۱ سال رئيس هيئت مديره و مدير عامل شركت متروي تهران را بر عهده داشته است و نايب رئيس اتحاديه بين‌المللي حمل و نقل عمومي در منطقه خاورميانه و شمال آفريقا است.
محسن هاشمي رفسنجاني در گذشته در مشاغل گوناگون مانند رئيس دفتر مجمع تشخيص مصلحت نظام، رئيس بازرسي ويژه رياست جمهوري و عضو هيئت مديره سازمان صنايع دفاع اشتغال داشته‌است.
گفتني است فائزه هاشمي رفسنجاني با نامزدي در انتخابات مجلس پنجم(1379-1375) نفر دوم تهران (بعد از علي اكبر ناطق نوري) شده بود.

۱۳۸۹/۱۲/۲۴

از تخریب تخت جمشید تا برگزاری نوروز در آن

پس از طرح ایده‌هایی همچون "مکتب ایرانی"، "اسلام ایرانی"، ورود زنان به ورزشگاه‌ها، رابطه با امریکا، دوستی با مردم اسرائیل و طرح‌هایی از این دست از سوی تیم مشایی، اینک نوبت به نوروز رسیده است.
محمود احمدی‌نژاد اعلام کرده که امسال قصد دارد جشن نوروز را در تخت جمشید و با حضور سران کشورهای دنیا برگزار کند. تا کنون برای پادشاه ۱۲ کشور نیز دعوتنامه فرستاده شده که یکی از آنان پادشاه کشور اردن است؛ کشوری که مردمش در حال حاضر همراه با مردم لیبی و مصر و تونس برای انجام اصلاحات به خیابان‌ها آمده‌اند. این طرح نیز همانند دیگر طرح‌های تا کنون ارائه شده توسط این گروه با انتقادات شدید روبرو شده است. علی مطهری نماینده اصول‌گرای منتقد دولت در مجلس، برگزاری این جشن را یادآور جشن‌های ۲۵۰۰ ساله شاهنشاهی دانسته و گفته «خطر تز مکتب ایرانی به جای مکتب اسلامی کیان انقلاب اسلامی را تهدید می‌کند».
وی همچنین اضافه کرده: «این حرفها در حالی زده شده که نهضت‌های اسلامی در جریان است و درخت اسلامی به بار نشسته و ما باید بر مشترکات تاکید کنیم و نه مکتب ایرانی و منشور نوروز و برتری نژاد ایرانی و فهم ایرانی را بر زبان برانیم».
علی مطهری همچنین عنوان کرده که در صورت ادامه این روند، طرح سوال از رئیس جمهور را در مجلس به جریان خواهد انداخت.
بسیاری از تحلیلگران بر این باورند که تاکید احمدی‌نژاد و رحیم‌مشایی و دیگر همفکران آنها بر این نکات به منظور کسب محبوبیت در میان توده خاموش مردم برای دور بعدی انتخابات ریاست جمهوری است؛ انتخاباتی که به زعم بسیاری از ناظران سیاسی، رحیم مشایی یکی از نامزدهای آن خواهد بود.
مهرزاد بروجردی جامعه‌شناس و تحلیلگر سیاسی مقیم امریکا یکی از این افراد است. او می‌گوید: «ناسیونالیسم در ایران ایدئولوژی حاکم است، چه حکومت این را به رسمیت بشناسد چه نشناسد. آن چیزی که در قلب مردم جای گرفته عشق به ایران و عرق ملی است. بنابراین من فکر می‌کنم با در نظر گرفتن این که احتمالا آقای احمدی‌نژاد می‌خواهند که آقای مشایی رئیس جمهور بعدی بشوند، فکر می کنند که در این بوق دمیدن می‌تواند برای انتخابات آینده به ایشان کمک کند و ضمنا وجهه از دست رفته‌ی خود آقای احمدی نژاد را هم در این دو سالی که از ریاست جمهوری‌اش باقی مانده، بهبود ببخشد».

اسفندیار رحیم مشایی با طرح‌های مردم‌پسند خود را برای انتخابات بعدی ریاست جمهوری آماده می‌کند

وی در عین حال به این که این بازی بتواند به سرانجام برسد بدبین است: «آقای احمدی نژاد این مسئله را پیش گرفته ولی من در جدیتش شک دارم چون فکر می‌کنم فردا اگر باز هم با یک تشر آقای خامنه‌ای روبرو شوند که این حرفها را دیگر نزنید، همانطور که با تشر روحانیت راجع به ورود خانمها به ورزشگاهها روبرو شدند، این بحثها هم رها خواهد شد».
آیا ورود نوروز به ادبیات دولتمردان را باید به فال نیک گرفت؟
در طول سی و دو سال برقراری حکومت اسلامی در ایران، این اولین بار است که یک رئیس‌جمهور قصد کرده جشنی با حضور میهمانان خارجی و در مکانی با شهرت جهانی به مناسبت نوروز برپا کند. این در حالی است که در اوایل انقلاب برخی از ائمه جمعه و نیز مسئولان حکومتی سخن از جانشینی عید قربان یا فطر به جای نوروز می‌گفتند و یک بار نیز بحث جایگزینی "جشن ملی ۲۲ بهمن" به جای نوروز به میان آمد.
آیا صرف این که یک رئیس جمهور حتی اگر به بدنامی احمدی‌نژاد باشد، قصد بزرگداشت نوروز را کرده می‌تواند نویدی برای ایرانیان باشد؟
مهرزاد بروجردی چنین نظر می‌دهد: «با توجه به ظلمی که در عرض این سی سال گذشته به ناسیونالیسم ایرانی شده به نظر من بسیار عالی است که حکومتی که می‌خواست تخت جمشید را در سی سال گذشته خراب کند حالا سر عقل آمده و می‌خواهد در آنجا مراسم نوروز برگزار کند؛ این قدم مثبتی است و من هم هیچ اشکالی در آن نمی‌بینم. همانطور که این حکومت نتوانست مسئله چهارشنبه سوری و یا دیگر رسوم ایرانی را از خاطره‌ها بزداید، این نوع برنامه برگزار کردن هم به نظر من می‌تواند حتی اگر ناخواسته باشد به حیات دوباره ناسیونالیسم ایرانی جان دیگری ببخشد که این هم بسیار مثبت است».
وی در عین حال تاکید می‌کند که : « نگاهی که ما به سیاستمداران می‌کنیم نمی‌تواند یک نگاه ساده‌لوحانه باشد که اینها واقعا همه‌ی این چیزها را براساس اعتقادات واقعی خودشان انجام می‌دهند همیشه انتخابات بعدی و شغل بعدی در چشم‌انداز افق دید این بازیگران بوده و خواهد بود».
آقای بروجردی معتقد است که نگاه یک تحلیلگر سیاسی باید با نگاه مردم عادی متفاوت باشد। او می‌گوید تحلیلگر سیاسی نمی‌تواند با مردم همصدا شده و بگوید این اقدام حکومت را به فال نیک می‌گیرد। به گفته‌ی وی «درجه بدبینی تحلیلگران سیاسی متاسفانه بالاتر از مردم عادی است».
و نگرش مردم چگونه خواهد بود؟ آیا مردم ایران که از حس ناسیونالیستی بالایی نیز برخوردارند، از اینگونه اقدامات استقبال خواهند کرد؟ بروجردی می‌گوید: «در چشم مردم ما احمدی‌نژاد، مصدق نیست که وجهه ملیش خدشه‌دار نشده باشد و مردم قبولش داشته باشند. من فکر می‌کنم این نوع حرکتها در این راستا دیده می‌شود که بازی انتخابات بعدی از الان شروع شده و هرکدام از این بازیگران سیاسی دارند سعی می‌کنند مبنای اعتباری برای خودش به وجود بیاورد که در رقابت‌های آتی به نفعشان باشد».

۱۳۸۹/۱۲/۲۲

دانشجوی نترس در برابر نماینده حاکمیت

فرزندان موسوی و رهنورد در خانه‌ای در پاستور با آنها دیدار کرده‌اند


سایت کلمه، نزدیک به میرحسین موسوی، در گزارشی از قول دختران میرحسین موسوی و زهرا رهنورد نوشته است که آنها روز سه‌شنبه هفته گذشته، ۱۷ اسفند ماه، در فضایی به شدت امنیتی «در خانه‌ای در خیابان پاستور» با پدر و مادر خود ملاقات کرده‌اند.این ملاقات بر اساس گفته‌های فرزندان میرحسین موسوی، به خواست مسئولان امنیتی و تحت کنترل‌های شدید امنیتی صورت گرفته است و از آنها خواسته شده تا درباره این دیدار سکوت کنند.با این حال دختران میرحسین موسوی و زهرا رهنورد در نامه‌ای خطاب به مردم ایران که در وب سایت کلمه منتشر شده است، به بازگویی فضای این دیدار پرداخته‌اند.دختران میرحسین موسوی در این نامه یادآور شده‌اندT که از آنجا که زندان مختصات و تعاریفی دارد که از جمله آنها «قطع ارتباط کامل» زندانی با فضای بیرون و کنترل آن توسط نیروهای مسلح است، اکنون برای آنها مهم نیست که میرحسین موسوی و زهرا رهنورد «زندانی خانه بن‌بست اختر در پاستورند یا در حشمتیه یا در خانه امنی در دماوند یا در جایی دیگر».بر اساس این نامه، ملاقات فرزندان موسوی با پدر و مادرشان در خانه‌ای مملو از نیروهای امنیتی صورت گرفته و علاوه بر «ده جفت چشم نیروهای امنیتی» که از «دیوار شیشه‌ای» آنها را زیر نظر داشتند، یک مأمور امنیتی نیز در هنگام ملاقات «در تنها اتاق خانه» در میان آنها نشسته و در گفت‌وگوی آنها با پدر و مادرشان دخالت کرده است.میرحسین موسوی و همسرش زهرا رهنورد از ۲۵ بهمن ماه در حصر کامل امنیتی به سر می‌برند و این نخستین دیدار آنها با فرزندانشان پس از نزدیک به یک ماه است.پیش از این خبرهای منتشر شده در رسانه‌های هوادار جنبش سبز حاکی از آن بود که میرحسین موسوی و مهدی کروبی، به همراه همسرانشان به زندان حشمتیه تهران منتقل شده‌اند و گرچه این خبر در روزهای اخیر مورد تردید قرار گرفته اما مشخص نیست که آیا میرحسین موسوی و زهرا رهنورد برای این دیدار به محل ملاقات انتقال یافته‌اند یا اینکه مدت نزدیک به یک ماه اخیر را «در خانه‌ای در خیابان پاستور» به سر برده‌اند.همچنین مشخص نیست که آیا خانه‌ای که در خیابان پاستور، برای دیدار فرزندان موسوی و رهنورد با آنها در نظر گرفته شده، خانه شخصی میرحسین موسوی است یا خیر.بر اساس نامه فرزندان میرحسین موسوی، ملاقات آنها و والدین‌شان به درخواست نیروهای امنیتی و پس از احضار عمو، خاله و یکی از سه دختر میرحسین موسوی صورت گرفته است و آنها به اصرار نیروهای امنیتی اقدام به خرید گل کرده و عازم دیدار والدین خود شده‌اند.در نامه فرزندان میرحسین موسوی به نقل از وی تأکید شده است در روز ۲۵ بهمن، «در یورش مأموران امنیتی به خانه، بسیاری از اسناد و مدارک دوران نخست‌وزیری» بر اساس این نامه تنها باید در اختیار میرحسین موسوی باشد، «به همراه حجم قابل ملاحظه‌ای از اوراق و کتاب‌ها وسی‌دی‌های» زهرا رهنورد ضبط گردیده است.بر اساس این نامه «در این یورش شخصی‌ترین اشیای خانه از جمله آلبوم‌های شخصی نیز مورد بازرسی قرار گرفته است».فرزندان موسوی و رهنورد در پایان با تأکید دوباره بر غیرقانونی بودن حصر و محدودیت‌های اعمال شده، بار دیگر تأکید کرده‌اند که میرحسین موسوی و زهرا رهنورد «جدی تر از گذشته بر عهد خود با مردم وفادارند.»انتشار نامه فرزندان موسوی در مورد دیدار آنها با والدین خود در شرایطی است که وب سایت سحام‌نیوز، وابسته به مهدی کروبی، نیز روز جمعه در گزارشی نوشته که چراغ‌های خانه آقای کروبی شامگاه پنجشنبه، پس از ۱۸ شب، روشن شده است.به نوشته سحام‌نیوز، پنجشنبه‌شب، چراغ‌های پارکینگ و ورودی و یکی از اتاق‌های نشیمن منزل مهدی کروبی روشن شده اما در حالی که فرزندان مهدی کروبی، «مطابق هر روز» مجدداً به منزل والدین‌شان مراجعه کردند «هیچ کسی اقدام به باز نمودن درب منزل و یا پاسخگویی نکرده است.»در این ارتباط یک عضو خانواده مهدی کروبی به سحام‌نیوز گفته است که «هنوز هم معتقدیم که پدر و مادرمان در یک عملیات بازداشت – ربایش به محل نامعلومی منتقل شده‌اند و اگر هم بر اساس فشارهای فراوان داخلی و خارجی و اقدامات قهرمانانه ملت، به خانه باز گردانده شوند تا آنها را در منزل نبینیم فریب اقدامات حکومت را نخواهیم خورد. ضمن آنکه این تغییر مکان را به معنای پایان بازداشت آنها تلقی نخواهیم کرد.»

۱۳۸۹/۱۲/۲۰

با یک نامه جعلی و نقل دو خاطره از رفسنجانی ومرحوم احمد خمینی آقای خامنه ای به رهبری انتخاب شد

م. مصطفوی
موضوع این نوشته برگی مهم از تاریخ ایران را است. سعی بر این شده که در این یادداشت، ماجرای به رهبری رسیدن آقای خامنه ای به طور روشن و با به دست دادن دلائل و مدارک در اختیار افکار عمومی گذاشته شود. بویژه اینکه نسل جوان ایران در جامعه ی استبدادزده، از حقایق بسیاری اطلاع ندارد، حقایقی که اطلاع به موقع از آنان می توانستند و می توانند در تصمیم گیریها و حرکتها تعیین کننده باشند. لازم است در آغاز، برای درک ماجرایی که ۲۱ سال پیش بوقوع پیوسته است، چند نکته را به اختصار یاد آور شوم :
٭ وضعیت جسمانی آقای خمینی در ماه های آخر عمر
آقای خمینی، در ماههای آخر عمر بسیار ضعیف شده بود و رژیم، بیمارستان مجهزی در جماران دایر کرده بود که بتوان او را مداوا کرد. دختر آیت الله خمینی، خانم زهرا مصطفوی، وجود بیمارستان مجهز اختصاصی با یک تیم مجرب پزشکی در جماران را بعد از فوت آیت الله خمینی مورد تأئید قرار داد. در کتاب خاطرات، نوشته ی آقای منتظری، در این باره چنین می خوانیم:
“… همه ی اشکال ها بر سر این است که امام در این یکی دو سال آخر از مسائل منقطع شده بودند، همانگونه که عرض کردم، قائم مقام وزیر وقت اطلاعات، آقای فلاحیان چنانکه از او نقل کردند، می گوید در این سال های آخر کارهایی را که با امام داشتیم با احمد آقا حل و فصل می کردیم، بقیه ی مسائل هم همینطور بود، سایر وزرا هم همینطور بودند، امام در این اواخر مریض بودند و با سفارش پزشکها ایشان را حتی المقدور از مسائل دور نگه می داشتند … “. ( ص ۳۲۲ ، خاطرات آیت الله منتظری ، انتشارات انقلاب اسلامی )
٭ وصیتنامه ی آقای خمینی
در انتهای وصیت نامه ی آقای خمینی ، چنین آمده است :
“اکنون که من (خمینی) حاضرم، بعضی نسبتهای بی واقعیت به من داده می شود و ممکن است پس از من بر حجم آن افزوده شود، لهذا عرض می کنم آنچه به من نسبت داده شده و یا می شود، مورد تصدیق نیست مگر آنکه صدای من یا خط من و امضای من باشد، با تصدیق کارشناسان، یا در سیمای جمهوری اسلامی چیزی گفته باشم … “. خمینی لازم دیده بود این تذکر را قبل از مرگ بدهد. طبق این وصیتنامه نقل قول از او برای اتخاذ یک تصمیم ممکن نبود همانطور که جلوتر خواهیم دید فردای مرگ او سفارشش زیر پا گذاشته میشود.
٭ مشخصات رهبری، طبق قانون اساسی در زمان مرگ آقای خمینی
زمانی که سید علی خامنه ای توسط مجلس خبرگان به رهبری انتخاب شد، قانون اساسی ای جاری همان قانون اساسی بود که در اول انقلاب به تصویب رسیده بود. بند ۵ قانون اساسی چنین بود :
” در زمان غیبت حضرت ولی عصر ، عجل الله تعالی فرجه ، در جمهوری اسلامی ایران ، ولایت امر و امامت امت بر عهده ی فقیه عادل و با تقوی ، آگاه به زمان ، مدیر، و مدبر است که اکثریت مردم او را به رهبری شناخته و پذیرفته باشند ، و در صورتیکه هیچ فقیهی دارای چنین اکثریتی نباشند ، رهبر یا شورای رهبری مرکب از فقهای واجدالشرایط بالا طبق اصل یکصد و هفتم متعهد آن می گردد. “
در اصل ۱۰۷ همان قانون اساسی نیز چنین آمده است :
“هر گاه یک مرجع را دارای برجسته گی خاص برای رهبری بیابند، او را به عنوان رهبر مردم معرفی می نمایند، وگرنه سه یا پنج مرجع واجد شرایط رهبری را به عنوان اعضای شورای رهبری تعیین و به مردم معرفی می کنند“. و بالاخره اصل ۱۰۹ قانون اساسی شرایط و صفات رهبری را مشخص کرده بود :
۱ ـ صلاحیت علمی و تقوایی لازم برای افتا و مرجعیت
۲ ـ بینش سیاسی و اجتماعی و شجاعت و قدرت و مدیریت کافی برای رهبری
٭ نامه ای از خمینی که ا ز منتظری قبل از عزلش پس گرفته میشود
همانطور که مشخص است ، طبق اصول بالا، رهبر باید صاحب فتوا و مرجع باشد. حال با توجه به سه نکته ی بالا، روند رویدادها که به رهبر شدن خامنه ای انجامید را در نظر بگیریم:
۷ فروردین ۱۳۶۸ ـ آقای منتظری زیر فشار و تهدید از سمت جانشینی ولایت فقیه استعفا میدهد. این رویداد خود بسیار مفصل است که جهت جلوگیری از تطویل کلام ، به آن در این یادداشت نمی پردازیم. تنها یک نکته را که در رابطه با بقیه ی مطلب است از کتاب خاطرات آیت الله منتظری نقل می کنیم که به موضوع این مقاله مرتیب است. ایشان در کتاب خود چنین آورده است:
“یک روز آقای سید سراج الدین موسوی، یک پاکتی از امام خطاب به من آورد که در آن هم چسبانده و لاک و مهر شده بود و روی آن نوشته بودند : « این نامه را پس از مرگ من باز کنید. » و من ( آقای منتظری) از محتوای آن اطلاع نداشتم تا اینکه آقای محمد علی انصاری، در تاریخ ۲۸ اسفند ماه ۶۷ آمد اینجا و گفت : «امام فرموده اند شما آن نامه را بدهید. ». من به آقای انصاری گفتم شما یک رسید بدهید، او یک رسید نوشت و داد و من آن نامه را به او دادم.”
در آن نامه چه نوشته بود تا به امروز معلوم نیست.اما اگر خمینی نامه ای پیش منتظری گذاشته است که میخواهد بعد از مرگش خوانده شود نشان از اعتماد خمینی به منتظری میکند. اگر فقط جهت اعتماد بود خمینی نامه را پیش احمد خمینی میگذاشت پس گذاشتن نامه نزد منتظری یعنی گذاشتن نامه نزد جانشین خود. نتیجه اینکه تا اسفند ۶۷ یعنی ۴ ماه قبل از مرگ آقای خمینی منتظری جانشین و معتمد او محسوب میشد. اما طرح کنار گذاشتن منتظری کلید خورده بود و او حدود ۱۰ روز بعد از اینکه نامه لاک و مهر شده را از او پس میگیرند عزل میشود.
۴ اردیبهشت ۱۳۶۸ ـ آقای خمینی ۲۰ نفر را به عنوان « شورای بازنگری قانون اساسی » تعیین می کند و از مجلس می خواهد ۵ نفر دیگر به آنها اضافه کند.
۳ خرداد ۱۳۶۸ ـ آقای خمینی را عمل جراحی می کنند. دخترش گفت که تا قبل از مرگ ۵ بار دچار حمله ی قلبی شده بود. به احتمال قوی روز ۱۳ خرداد ، آیت الله خمینی فوت می کند.
۱۴ خرداد ۱۳۶۸ ـ ساعت ۵ صبح خبر فوت آقای خمینی را منتشر می کنند.
۱۴ خرداد ۱۳۶۸ ـ مجلس خبرگان، بر خلاف قانون اساسی وقت، سید علی خامنه ای که صلاحیت افتا و مرجعیت نداشت را به عنوان رهبر جمهوری اسلامی انتخاب می کند.
صحنه جالبی که ایرانیان از آن زمان بیاد دارند مربوط به نماز خواندن بر جنازه آقای خمینی بود. با اینکه مجلس خبرگان رهبر جدید خامنه ای را انتخاب کرده بود اما نماز را آیت الله گلپایگانی یکی از مراجع تقلید وقت میخواند و خامنه ای پشت سر او به نماز ایستاد. این صحنه بخوبی بیانگر عدم مشروعیت شرعی خامنه ای بود، “ولی امر مسلمین جهان” در نماز به فرد دیگری اقتدا میکرد.
ـ ۹ تیر ماه ۶۸، شورای بازنگری قانون اساسی طرح خود را بیرون می دهد. این طرح همان قانون اساسی فعلی است که در آن شرط «مرجع» بودن رهبر را برداشته و اختیارات بسیار وسیعی به او دادند. البته در متنی که این شورا بیرون داد، کلمه ی «مطلقه» در کنار ولایت فقیه وجود نداشت.
بعد از مرگ آقای خمینی ماجرای تعیین رهبر در مجلس خبرگان بالا می گیرد و در حین بحث در این باره، هاشمی رفسنجانی یکباره نامه ای از خمینی خطاب به شورای بازنگری قانون اساسی را قرائت می کند. متن نامه ی منسوب به خمینی به مشکینی که در آنزمان رئیس مجلس خبرگان بود چنین است :
“پس از عرض سلام ، خواسته بودید نظرم را در مورد متمم قانون اساسی بیان کنم. هر گونه آقایان صلاح دانستند، عمل کنند. من دخالتی نمی کنم. فقط در مورد رهبری، ما نمی توانیم نظام اسلامی مان را بدون سرپرست رها کنیم. باید فردی را انتخاب کنیم که از حیثیت اسلامی مان در جهان سیاست و نیرنگ دفاع کند. من از ابتدا معتقد بودم و اصرار داشتم که شرط مرجعیت لازم نیست. مجتهد عادل مورد تأئید خبرگان سراسر کشور، کفایت می کند. اگر مردم به خبرگان رأی دادند تا مجتهد عادلی را برای رهبری حکومتشان تعیین کنند، تا رهبری را بر عهده بگیرد، قهرا‏‎ً او مورد قبول مردم است. در اینصورت او ولی منتخب مردم می شود و حکمش نافذ است. در اصل قانون اساسی من این را گفتم، ولی دوستان در شرط مرجعیت پافشاری کردند. من هم قبول کردم. من در آن هنگام می دانستم که این در آینده ی نه چندان دور، قابل پیاده شدن نیست. توفیق آقایان را از درگاه خداوند متعال خواستارم. ۱۹ اردیبهشت ۱۳۶۸ ، روح الله الموسوی الخمینی “.
لازم به یادآوری است که قبل از آن، مسلمانان لبنانی، استفتائی از آیت الله خمینی درباره ی رابطه ی رهبر و مرجع تقلید چاپ کرده بودند. آیت الله خمینی به وضوح در آن فتوا چنین جواب داده بود:
” بسم الله الرحمن الرحیم
مرجع تقلید جامع الشرایط، همان رهبر سیاسی است، و بین آنها تفاوت نیست ( از کتاب مذاکرات برای بازنگری قانون اساسی ).
حال ببینیم در مجلسی که خامنه ای را رهبر کرد چه گذشته بود. علی اکبر قریشی، عضو آن زمان مجلس خبرگان، ماجرای انتخاب شدن خامنه ای را اینچنین شرح داد ( تیر ماه ۶۸ ، « کیهان » و دیگر مطبوعات ایران ) :
“وقتی قرار شد که رهبر جمهوری اسلامی مرجع نباشد، گفته شد چرا حاج احمد آقا فرزند امام رهبر نشود؟! پس از صحبتهای موافق و مخالف، رأی گرفتند، رأی نیاورد. بعد گفتند شورا باشد. شورایی پیشنهاد شده از ۳ نفر مشکینی و موسوی اردبیلی و خامنه ای. رأی گرفتند، رأی نیاورد. بعد گفتند دو نفر دیگر، رفسنجانی و احمد خمینی هم به آن سه نفر اضافه شود و شورا پنج نفری شود. این پیشنهاد نیز ۴۴ رأی بیشتر نیاورد و رد شد. بالاخره رهبری شخص آقای خامنه ای پیشنهاد شد و ۶۱ رأی آورد!!! “
براستی اگر خمینی خامنه ای را به عنوان جانشین خود منسوب کرده بود و یا خواستار بود که اوجانشین شود چه نیازی به این رای گیریها بود. چرا احمد خمینی که از خواسته پدرش باید اطلاع داشه باشد کاندید شد؟ و چرا رفسنجانی که بعد خاطره ای از خمینی برای تقویت کاندیداتوری خامنه ای نقل کرد کاندید شد؟ جواب این سئوالها مشخص است و آن اینکه خمینی کسی را برای جانشینی در نظر نداشت. در اینجا لازم است توجه خواننده گان را به این مطلب جلب کنم که احمد خمینی حتی مجتهد هم نبود، پس اگر نامه ی خمینی صحت داشت ، چگونه ممکن بود رهبری احمد خمینی مطرح شود؟!. آیا همین خود دلیلی بر جعلی بودن نامه ی منسوب به خمینی نیست؟! در اینجا لازم است گفته شود که احمد خمینی تمایل شدید داشت که جانشین پدرش شود و حتی گفته شده است مقدار زیادی پوسترهای او را چاپ کرده بودند، اما او موفق نشد نظر خبرگان را جلب کند. از سوی دیگر هاشمی رفسنجانی چشم به ریاست جمهوری دوخته بود و با توجه به اینکه بر اختیارات رئیس جمهوری در قانون اساسی جدید افزوده و پست نخست وزیر هم حذف شده بود، او گمان میکرد که با وجود رهبری آلت دست می تواند تمامی قدرت را در دست داشته باشد. از اینرو به کمک خامنه ای می آید و برای اینکه رای به او مسلم شود رفسنجانی خاطره ای را از خمینی نقل میکند و احمد خمینی که دیگر امیدی به رهبر شدن نداشت نیز دخالت میکند. نقل این خاطره ها برای تعیین رهبر بدون سند و مدرک و هم خلاف وصیتنامه آقای خمینی بود. در اینباره در سایت رسمی خامنه ای میخوانیم:
“آقای هاشمی رفسنجانی در یکی از سخنان خود، با اشاره به نخستین جلسه ای که برای حل مشکل قائم مقام رهبری در محضر امام برگزار شده بود و در آن جلسه سران سه قوه و حاج احمد آقا خمینی؛ و آقای مهندس میرحسین موسوی (نخست وزیر وقت) هم حضور داشتند، می گوید:
“رهبری آیه الله خامنه ای را اولین بار امام مطرح فرمودند، در حالی که هیچ کدام از ما اساساً تصوری از این موضوع نداشتیم ایشان همچنین اضافه می کند” مسأله دوم ما این بود که کسی را ]برای رهبری بعد از امام[ نداشتیم. یکی از بحث ها، همان جا همین بود که در آن جلسه ما گفتیم که خوب چه کسی؟ ما که آقایان را می شناسیم، ما که علمأ را می شناسیم، ما که همکارانمان را می شناسیم، چنین چیزی نمی شود. در آن جلسه بود که ایشان (امام خمینی ره) فرمودند: «همین آقای خامنه ای» به هر حال اولین بار امام فرمودند، ما اصلاً چنین تصوری نداشتیم، برای ما که غیرمنتظره بود و برای شخص رهبری هم اصلاً شوک آور بود.» [هاشمی رفسنجانی، خطبه های نماز جمعه تهران، ۷ آذر .۱۳۷۶].
همچنین احمد خمینی، در حضور خبرگان گفت: وقتی حضرت آیه الله خامنه ای در سفر به کره شمالی بودند، امام گزارش های آن سفر را از تلویزیون می دیدند، آن منظره دیدار از کره، استقبال مردم یا سخنرانی ها و مذاکرات ایشان در آن سفر خیلی برایشان جالب بود و فرموده بودند: «الحق که ایشان شایستگی رهبری را دارند.»”
اما اگر این خاطره ها درست بودند و نظر خمینی خامنه ای بوده است چرا ۳ بار در مجلس خبرگان رای گیری شد چرا احمد خمینی نامزد رهبری بود و چرا جمع سه نفری و سپس ۵ نفری را میخواستند رهبر کنند و چرا این خاطره ها از همان اول نقل نشد؟ خصوصا اینکه چند ماه قبل از آن آقای خمینی به خامنه ای تشر زده بود و آن هم در مسئله اختیارات ولی فقیه در مورد حکم حکومتی.
٭ آقای خمینی به خامنه ای اعتراض میکند
با نامه جعلی و نقل ایندو خاطره خامنه ای به رهبری انتخاب میشود. اما آقای خمینی چند ماه قبل از فوتش در نامه ای علنی به خامنه ای بشدت اعتراض میکند. او در تاریخ ۱۶ دى ۱۳۶۶ یعنی ۴ ماه قبل از مرگ به خامنه ای که در باره حکم حکومتی نظری مخالف خمینی داشت مینویسد:
“از بیانات جنابعالی در نماز جمعه این طور ظاهر مى‏شود که شما حکومت را که به معناى ولایت مطلقه‏اى که از جانب خدا به نبى اکرم- صلى الله علیه و آله و سلم- واگذار شده و اهمّ احکام الهى است و بر جمیع احکام شرعیه الهیه تقدم دارد، صحیح نمى‏دانید. و تعبیر به آنکه اینجانب گفته‏ام حکومت در چهارچوب احکام الهى داراى اختیار است بکلى برخلاف گفته‏هاى اینجانب بود. اگر اختیاراتِ حکومت در چهارچوب احکام فرعیه الهیه است، باید عرضِ حکومت الهیه و ولایت مطلقه مفوّضه به نبى اسلام -صلى الله علیه و آله و سلم- یک پدیده بى‏معنا و محتوا باشد و اشاره مى‏کنم به پیامدهاى آن، که هیچ کس نمى‏تواند ملتزم به آنها باشد…..باید عرض کنم حکومت، که شعبه‏اى از ولایت مطلقه رسول الله- صلى الله علیه وآله و سلم- است، یکى از احکام اولیه اسلام است؛ و مقدم بر تمام احکام فرعیه، حتى نماز و روزه و حج است. حاکم مى‏تواند مسجد یا منزلى را که در مسیر خیابان است خراب کند و پول منزل را به صاحبش رد کند. حاکم مى‏تواند مساجد را در موقع لزوم تعطیل کند؛ و مسجدى که ضِرار باشد، در صورتى که رفع بدون تخریب نشود، خراب کند. حکومت مى‏تواند قراردادهاى شرعى را که خود با مردم بسته است، در موقعى که آن قرارداد مخالف مصالح کشور و اسلام باشد، یک جانبه لغو کند. و مى‏تواند هر امرى را، چه عبادى و یا غیر عبادى است که جریان آن مخالف مصالح اسلام است، از آن مادامى که چنین است جلوگیرى کند. حکومت مى‏تواند از حج، که از فرایض مهم الهى است، در مواقعى که مخالف صلاح کشور اسلامى دانست موقتاً جلوگیرى کند. آنچه گفته شده است تاکنون، و یا گفته مى‏شود، ناشى از عدم شناخت ولایت مطلقه الهى است. آنچه گفته شده است که شایع است، مزارعه و مضاربه و امثال آنها را با آن اختیارات از بین خواهد رفت، صریحاً عرض مى‏کنم که فرضاً چنین باشد، این از اختیارات حکومت است. و بالاتر از آن هم مسائلى است، که مزاحمت نمى‏کنم. “
اگر خمینی خامنه ای را برای پست ولایت فقیه در نظر داشت آیا علنی مینوشت که او ولایت فقیه را نفهمیده است؟ در اینجا لازم است یادآوری شود همانطور که از نامه بالا مشهود است حکم حکومتی و ولایت مطلقه فقیه را آقای خمینی بود که در ایران عمل و مطرح کرد و نه آقای خامنه ای . این خمینی بود که فقیه را بالاتر از قانون اساسی میدانست و خامنه ای دنباله رو اوست.
٭ ماجرای مراجعه آقای بنی صدر به متخصصین خط
بعد از انتخاب خامنه ای توسط مجلس خبرگان بر طبق نامه ی منسوب به آقای خمینی، در خارج از کشور در هفته ی اول تیر ماه، آقای ابوالحسن بنی صدر، دستنویس نامه آقای خمینی به مشکینی که در روزنامه ها چاپ شده بود را به همراه دستخط دیگری از او که چند ماه قبل از آن نامه نوشته شده بود ( شعری که او به دست خود نوشته بود ) و همچنین دستخط احمد خمینی را به یک وکیل پایه یک دادگستری فرانسه میدهد تا از کارشناسان بین المللی خط مربوط در وزارت دادگستری فرانسه، درباره ی دستخط آیت الله خمینی تحقیق شود. وکیل دادگستری که حاضر نبود نامش فاش شود، برای اطمینان به دو خط شناس رسمی و بین المللی مراجعه می کند. پاسخ هر دو خط شناس، شکی باقی نمی گذاشت! هر دو بر این نظر بودند که نامه ی نوشته شده: “مسلماً دستخط آیت الله خمینی نیست!” و نیز “به احتمال زیاد ، نامه را احمد خمینی نوشته است! “. آنها معتقد بودند که کسی که نامه را نوشته حدود سی سال از سن آقای خمینی باید کمتر داشته باشد! بعد از آنکه وکیل فرانسوی گزارش خط شناسان را به آقای بنی صدر داد ایشان در همانزمان چند مصاحبه با رادیوهای فارسی زبان ، موضوع جعلی بودن نامه ی منسوب به آقای خمینی را عنوان می کنند. یکی از مصاحبه ها با روزنامه ی معتبر « لوموند » انجام شد.
خبرنگار لوموند بعد از کسب اطمینان کامل از قضیه چنین نوشت ( روزنامه ی فرانسوی لوموند تاریخ ۲۹ ژوئیه ی ۱۹۸۹ برابر ۷ مرداد ۶۸ ):
” … تعیین حجهَ الاسلام خامنه ای به عنوان رهبر، بر خلاف قانون اساسی بود. همه ی دنیا می دانست که وی دارای هیچیک از صفاتی نیست که اصل ۵ قانون اساسی ایران ، برای رهبر قرار داده است. بدینسان انتصاب خامنه ای زوری بود! شاید به پرهیز از خلأ سیاسی توجیه میشد. امروز میدانیم که این امر بدون « جعلی » که « رفسنجانی » در فردای مرگ امام در جلسه ی فوق العاده ی مجلس خبرگان کرد، شدنی نبود. در این جلسه که با شتاب تمام تشکیل داده بودند، رئیس مجلس دستنویسی از امام را به مجلس نشان دادند که به تاریخ ۲۸ آوریل ۱۹۸۹ به آیت الله مشکینی نوشته شده بود … ، جعلی بودن نامه را خط شناسان پاریسی تصدیق کردند. خط شعر آیت الله خمینی و نامه ها را رئیس جمهور سابق، بنی صدر، در اختیار کارشناسان قرار داد و آنها تصدیق کردند که نامه به مشکینی را شخصی نوشته است که دست کم ۳۰ سال جوانتر از نویسنده ی خطی بوده که شعر را نوشته است. کارشناسان دو خط ، یکی خط نامه ی آیت الله خمینی به مشکینی ، و دیگری خطی از آقای احمد خمینی را سخت مشابه یافتند! … “.
٭ دو اتفاق دیگر که جعلی بودن نامه را تاکید میکرد
اما ماجرا به اینجا ختم نشد، دو موضوع دیگر پیش آمد که دیگر کوچکترین شکی برای گردانندگان روزنامه ی فرانسوی لوموند باقی نگذاشت و نور جدیدی بر حقیقت تاباند. اولین ماجرا مربوط به واکنش سفارت ایران در فرانسه بود. پس از درج مقاله ی روزنامه ی لوموند ، سفارت ایران در فرانسه ، به روزنامه ی فرانسوی لوموند شدیداً اعتراض می کند. روزنامه ی لوموند که از جهت کار کارشناسان خط شناس مطمئن بود به سفارت ایران پیشنهاد می دهد که اگر اعتراضی دارند، به دادگاه شکایت برند تا ماجرا در دادگاه حل شود. اما سفارت ایران که میدانست در صورت به دادگاه رفتن، آبروریزی بسیار بزرگی برای حاکمیت ایران پیش خواهد آمد، از اینکار سر باز زد و دیگر سخنی در اینباره نراند و اعتراض خود را به روزنامه لوموند پیگیری نکرد.
ماجرای دوم، مدتی بعد از اعتراض سفارت ایران پیش آمد. ژان گراس، مخبر وقت روزنامه لوموند، هادی غفاری را در یمن ملاقات می کند و موضوع جعلی بودن نامه ی خمینی را با او مطرح می کند. به گفته ی ژان گراس، هادی غفاری که از مقاله ی لوموند بی خبر بود، از اینکه او (ژان گراس) از جعلی بودن نامه اطلاع داشت، بسیار متعجبانه از ژان گراس می پرسد که : “شما از کجا اطلاع پیدا کردید؟! ” این عکس العمل هادی غفاری دیگر کوچکترین شکی در جعلی بودن نامه ی منسوب به آیت الله خمینی باقی نمی گذاشت.
لازم به یاد آوری این نکته است که آقای منتظری در کتاب خاطرات خود مورد دیگری را از جعل نامه به دست میدهد. مسئله، مربوط به نامه ی توهین آمیز منسوب به خمینی به تاریخ ۶ فروردین ۶۸ خطاب به آقای منتظری است. در صفحه ی ۳۳۱ کتاب ایشان چنین می خوانیم :
” … پس از سر و صداها در مجلس ، نامه ای به نام مرحوم امام به تاریخ فوق ( ۶ فروردین ۶۸ ) خطاب به نمایندگان مجلس منتشر شد، ولی آقایانی که کارشناسی کرده و خط امام را با خط حاج احمد آقا مقایسه کرده اند ، اظهار می دارند که خط نامه ، خط حاج احمد آقا می باشد ، حالا با نظر امام بوده یا نه ، العلم عند الله … “.
با توجه به داه های بالا آیا برای کسی شکی باقی میماند که :
۱ ـ خامنه ای خلاف قانون اساسی آن زمان به رهبری منصوب شد!
۲ ـ برای توجیه کار خلاف قانون اساسی و عوض کردن قانون اساسی و موجه جلوه دادن رهبری خامنه ای، هاشمی رفسنجانی به کمک احمد خمینی، از آیت الله خمینی نامه جعل می کنند! البته این نامه را ممکن است احمد برای خود جعل کرده باشد و ما اطلاع لازم را در اینباره نداریم.
٭هاشمی رفسنجانی در نماز جمعه چه گفت؟
اما هاشمی رفسنحانی خامنه ای را براحمد ترجیح داد زیرا آن زمان گمان میکرد براحتی میتواند خامنه ای را کنترل کند و تمام قدرت را در دست بگیرد. در پایان لازم است سخنان نماز جمعه ی آن زمان هاشمی رفسنجانی را از نظر خوانندگان بگذرانیم، تا نقش او را در این بازی بزرگ خاطر نشان کنیم. او در اولین خطبه ی نماز جمعه ی بعد از انتخاب علی خامنه ای به رهبری چنین گفت:
” آقای خامنه ای، از لحاظ منطق، عقل، حساب و کتاب و شرع، بر کسی که این شرایط را ندارد مقدم خواهد بود. از نظر شرعی کار ما محکم است ، چون ایشان مجتهد نافذ است. از لحاظ راهنمایی امام هم با نامه ای که خواندم و نکته هایی که نقل کردم، دست پری دارم. فقط می توانند از نظر قانون اساسی اشکال کنند، که شرط مرجعیت را از قانون اساسی حذف کرده اند، که این هم در طول دوران انقلاب بارها و بارها امام در مورد قانون اساسی اجازه دادند که ما با اجازه ی امام در قانون اساسی چیزهایی را ندیده می گرفتیم. این چیز تازه ای نیست که بگویند! … “.
خواننده محترم با خواندن این مطلب بهتر به نقش رفسنجانی پی میبرد. او میخواست رئیس جمهور پر قدرتی باشد و با یک رهبربی خاصیت بر ایران حکومت کند. اما بعد از مدتی خامنه ای دیگر نقشی را که رفسنجانی میخواست بازی نکرد. و روابط پیچیده این دو فعلا به این وضعیت رسیده است که اکنون شاهد آن هستیم و حال این روزها هاشمی در خواب از خمینی استمداد میطلبد.
آیا علی خامنه ای گمان می کند تاریخ را هم می توان تحریف کرد؟! آیا مردم فراموش خواهند کرد که خامنه ای، خلاف قانون اساسی و با نامه ی جعلی، رهبر مسلمانان جهان شد؟!!! ولایت فقیه، خود جعلی بود در اسلام، و ولی فقیه هم همانطور که در بالا آمد، با جعل نامه ای به رهبری رسید. آیا رهبری او جعل در جعل نیست؟!!!
توضیح نویسنده: این مقاله برای اولین بار ۷ سال پیش در نشریه انقلاب اسلامی منتشر شد و برخی از سایتها در خارج از کشور آن را با نام و یا بدون نام نویسنده درج کردند. بعلت اهمیت مسئله و بویژه حضور نسل جوان در صحنه سیاست مقاله با مقداری تصحیح و تکمیل دوباره انتشارمی دهم. یادآور میشود تمام کسانی که از دور و یا نزدیک در این ماجرا شرکت داشته اند و یا اطلاعی در دست دارند باید به وظیفه خود عمل کنند و این اطلاعات را در اختیار ملت ایران قرار دهند. در زیر نامه منسوب به خمینی به مشکینی ( نشریه انقلاب اسلامی در سال ۱۳۶۸) و مقاله روزنامه لوموند که از آرشیو انترنتی آن گرفته شده است درج میشود.