۱۳۹۱/۰۵/۱۰
۱۳۹۱/۰۵/۰۹
۱۳۹۱/۰۵/۰۷
زندگی خصوصی بشار اسد به روایت تصویر
بشار اسد زاده ۱۱ سپتامبر ۱۹۶۵ رئیس جمهور فعلی کشور سوریه و سومین فرزند حافظ اسد است. او در رشته چشم پزشکی در دمشق و لندن تحصیل کردهاست.همسر وی، اسما اسد نیز متولد ۱۱ اوت ۱۹۷۵بانوی اول سوریه محسوب می شود. وی فارغ التحصیل رشته علوم کامپیوتر از دانشگاه کینگز لندن است.
به گزارش روزگارنو، آنها در سال 2000 به عقد یکدیگر در آمده و رسما ازدواج کردند.حاصل این ازد.واج سه فرزند بوده است.دو پسر به نامهای حافظ 8 ساله و کریم 3 ساله و یک دختر 5 ساله می باشد.
بشار پس از تمام کردن مدرسه رشته پزشکی در دانشگاه دمشق را انتخاب کرد و در سال ۱۹۸۸ فارغالتحصیل شد و در بیمارستان نظامی مشغول به کار شد. وی سپس در سال ۱۹۹۲ برای ادامه تحصیل به انگلستان رفت و در سال ۱۹۹۴ موفق به اخذ مدرک تخصصی چشم پزشکی گردید. او علاوه بر زبان عربی، به زبانهای انگلیسی، فرانسه و اسپانیایی تسلط دارد.
همچنین همسرش نیز دختر یک متخصص سرشناس قلب و بزرگ شده منطقه «اکشن» در غرب لندن است. وی دو سال از عمر خود را در «دویچه بانک» صرف کرد و سپس به بانک «جی.پی مورگان» پیوست، وی نه ماه را در دفتر این بانک در پاریس و 18 ماه را در نیویورک گذراند. اسما قادر است به شیوایی درباره وضعیت اقتصادی سوریه و سیستم آموزشی آن صحبت کند.
این روزها، با اوضاع آشفته ای که در سوریه برقرار شده، بشار اسد نیز مورد توجه رسانه ها قرار گرفته و تعدادی از عکسهای شخصی و خانوادگی آنها توسط خبرگزاری CAMERA PRESS برای اولین بار منتشر شده که در ادامه آنها را ملاحظه می کنید:
به گزارش روزگارنو، آنها در سال 2000 به عقد یکدیگر در آمده و رسما ازدواج کردند.حاصل این ازد.واج سه فرزند بوده است.دو پسر به نامهای حافظ 8 ساله و کریم 3 ساله و یک دختر 5 ساله می باشد.
بشار پس از تمام کردن مدرسه رشته پزشکی در دانشگاه دمشق را انتخاب کرد و در سال ۱۹۸۸ فارغالتحصیل شد و در بیمارستان نظامی مشغول به کار شد. وی سپس در سال ۱۹۹۲ برای ادامه تحصیل به انگلستان رفت و در سال ۱۹۹۴ موفق به اخذ مدرک تخصصی چشم پزشکی گردید. او علاوه بر زبان عربی، به زبانهای انگلیسی، فرانسه و اسپانیایی تسلط دارد.
همچنین همسرش نیز دختر یک متخصص سرشناس قلب و بزرگ شده منطقه «اکشن» در غرب لندن است. وی دو سال از عمر خود را در «دویچه بانک» صرف کرد و سپس به بانک «جی.پی مورگان» پیوست، وی نه ماه را در دفتر این بانک در پاریس و 18 ماه را در نیویورک گذراند. اسما قادر است به شیوایی درباره وضعیت اقتصادی سوریه و سیستم آموزشی آن صحبت کند.
این روزها، با اوضاع آشفته ای که در سوریه برقرار شده، بشار اسد نیز مورد توجه رسانه ها قرار گرفته و تعدادی از عکسهای شخصی و خانوادگی آنها توسط خبرگزاری CAMERA PRESS برای اولین بار منتشر شده که در ادامه آنها را ملاحظه می کنید:
۱۳۹۱/۰۵/۰۲
نوه آیت الله خمینی: اجباری کردن حجاب موفق نخواهد شد
نعیمه اشراقی، نوه آیت الله خمینی، شرایط فعلی ایران برای برداشتن حجاب اجباری را مناسب ندانسته است
نوه آیت الله خمینی، بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران، با انتقاد از اجباری شدن «حجاب» در ایران گفته است که ما با اجباری کردن حجاب، می خواستیم حاشیه امنیت جامعه را بالا ببریم اما دقیقا برعکس عمل کردیم و امنیت را پایین آوردیم.نعیمه اشراقی در گفت و گو با پایگاه اطلاع رسانی و خبری «جماران» که نزدیک به خانواده آیت الله خمینی است، اظهار داشت: «حجاب قطعا شرعی است. صرفا اجباری بودن حجاب است که شاید شرعی نباشد. البته حجاب به این شدتی که بعضی از علما بر آن پافشاری می کنند، نیست و ما یک کم غلظت آن را زیاد کرده ایم».
وی با بیان اینکه «حجاب زنان پیغمبر با حجاب زنان دیگر فرق می کرده و برای بقیه سختگیرانه نبوده است» به انتقاد از چادر پرداخته و گفته است: «ما خودمان، حجاب را سخت کردیم. برای مثال، استفاده از چادر برای کسی که فعالیت اجتماعی می کند، پوشش سخت و نامناسبی است زیرا عملا یک دست را از او گرفته است، زیرا دست او باید به چادرش باشد».
نوه آیت الله خمینی که خود نیز چادر به سر می کند در ادامه افزوده است: «من نسبت به حجاب نگاه مثبتی دارم و شخصا حجاب را دوست دارم اما حقیقتا به چادر علاقه ندارم، چون هم سختی برایم ایجاد می کند و هم وقتی سر تا پای یک خانم سیاه است، چندان دید قشنگی در نگاه آدم ایجاد نمی کند. همچنین راحتی چادر خیلی کم است و فرد گاهی با چادر برای خودش خطر ایجاد می کند».
نعیمه اشراقی که سایت «جماران» وی را مهندس پتروشیمی و کارشناس ارشد صنایع از دانشگاه امیر کبیر معرفی کرده است، فرزند آیت الله شهاب الدین اشراقی و صدیقه مصطفوی، دختر ارشد آیت الله خمینی، است.
وی در بخش دیگری از مصاحبه خود گفته است: «به نظر من بسیار بهتر بود که ما حجاب را اجباری نمی کردیم. به خاطر اینکه ما با اجباری کردن حجاب، می خواستیم حاشیه امنیت جامعه را بالا ببریم اما دقیقا برعکسش عمل کردیم و امنیت را پایین آوردیم. وقتی ما در جامعه حجاب را اجباری کردیم، محدودیت و ممنوعیت ایجاد کردیم، روابط دختر و پسر را ممنوع کردیم، همه این مسائل از خیابان ها به درون خانه ها رفت».
نوه آیت الله خمینی که می گوید در شهرهای «لندن و تورنتو» زندگی کرده است به تفاوت های این شهرها با تهران پرداخته و تاکید می کند: «مشکلات دختر جوانی که در تهران از منزل خارج می شود و مسیری را طی می کند تا به مقصد برسد، خیلی بیشتر از مشکلات دختر جوانی در شهری مانند تورنتو است...حرمت یک دختر در شهری مثل تهران بیشتر پایمال می شود تا در شهری که آزادی بیشتر است. به نظر من، با اجباری کردن و محدودیت گذاشتن ما به این وضعیت دچار شده ایم».
خانم اشراقی درباره دیدگاه های پدر بزرگش پیرامون مسئله «حجاب» گفته است: «هیچ جا به روشنی دیده نشده که ایشان می خواستند یا نمی خواستند که حجاب اجباری شود یا نه. من هم به یاد نمی آورم که امام برای اجباری شدن حجاب نظر خاصی داشته باشند اما می دانم که با خشونت مخالف بودند.»
این اظهارات در حالی بیان می شود که سایت «جماران» از یک سخنرانی آیت الله خمینی که در شماره روز ۱۶ اسفند ۵۷ روزنامه «کیهان» منتشر شده است نقل و قول کرده که گفته است: «الان وزارتخانه ها باز همان صورت زمان طاغوت را دارد. وزارتخانه اسلامی نباید در آن معصیت بشود. در وزارتخانه های اسلامی نباید زن ها لخت بیایند. زنها باید بروند اما با حجاب باشند.»
نوه آیت الله خمینی در پاسخ به این نقل و قول تاکید کرده که اجباری شدن حجاب در ادارات «به آن معنا نیست که در کل جامعه اجرا شود.»
وی با اشاره به انقلاب بهمن ۱۳۵۷ در ایران اظهار داشت: «در کشوری که دچار انقلاب شده است، بعد از انقلاب، فکرها سطحی و احساسی است و فکر درست در آن صورت نمی گیرد. اگر فکر درستی اتفاق می افتاد، اتفاقا باید کشف حجاب رضاخانی برای انقلابیون درس عبرت می شد. همان طور که کشف حجاب و اجباری کردن بی حجابی موفق نبود، اجباری کردن حجاب هم موفق نمی شود. اما متاسفانه در سال ۵۸، همه کارها انقلابی بود و دینی و عاقلانه نبود».
خانم اشراقی در عین حال شرایط فعلی ایران برای برداشتن حجاب اجباری را مناسب ندانسته و گفته است که این کار باعث می شود تا «جامعه دچار شوک شود و امکان عوض کردن این امر به سادگی نیست».
اظهارات نوه آیت الله خمینی درباره حجاب اجباری و چادر در تضاد با قرائت رسمی جمهوری اسلامی از موضوع حجاب است. مقام های جمهوری اسلامی و بویژه آیت الله خامنه ای، رهبر جمهوری اسلامی، بارها بر رعایت حجاب در جامعه تاکید کرده و چادر را «حجاب برتر» دانسته اند.
پیشتر نیز سید حسن خمینی، نوه رهبر پیشین ایران، در روز هشتم خردادماه سال جاری با مبرا دانستن نقش آیت الله خمینی در اجباری کردن حجاب در ایران گفته بود: «کمتر موردی از امام سراغ دارید که بگوید با حجاب شوید اما جامعه از اواسط سال ۵۸ همه با حجاب شدند. دانشجویان دانشگاهها روسری سر کردند در حالیکه امام هرگز امر به حجاب نکرده بود. البته حکم شرعی را میگفت».
موضوع حجاب به یکی از تابوهای جمهوری اسلامی ایران تبدیل شده است و نیروی انتظامی و افراد بسیج به شدت با هرگونه بی حجابی و یا آنچه که بدحجابی خوانده می شود مقابله می کنند.
در هفته های اخیر نیروی انتظامی طرح های مختلفی را برای برخورد با موضوع حجاب دختران و زنان به مرحله اجرا در آورده است و افرادی که این مسئله را رعایت نکنند بازداشت و جریمه می شوند.
۱۳۹۱/۰۴/۲۹
احمدی نژاد لوکومتیو ایرانی افتتاح کرد یا آلمانی؟!
مشرق نوشت: پس از افتتاح لوکوموتیو ایرانی! در روز گذشته به دست رئیس جمهور،
ابهاماتی در خصوص ایرانیبودن این لوکوموتیو مطرح شده است.
لوکوموتیوی که دیروز توسط رئیس جمهور افتتاح شد و عکسهایی که از این مراسم در
پایگاه اطلاعرسانی ریاست جمهوری منتشر شده، ابهاماتی ایجاد کرد که منتظر پاسخگویی
مسؤولانی که با افتخار در شبکههای مختلف تلویزیونی به تعریف و تمجید از خود
پرداختند میمانیم.
قرارداد ساخت 150 لوکوموتیو چند سال پیش توسط شرکت مپنا با رابطههای خاص سیاسی
با شرکت زیمنس آلمان بسته شد.
این قرارداد با مأموریت اصلی شرکت مپنا همخوانی نداشت چرا که این شرکت در زمینه
ساخت تأسیسات نیروگاهی تخصص دارد.
افتتاح این لوکوموتیو ایرانی! در حالی توانست تیتر برخی از سایتها و
روزنامههای دولتی را به خود اختصاص دهد که شنیدهها حاکی از آن است تا به امروز 30
دستگاه از این لوکوموتیو به صورت CBU (کامل) به ایران تحویل شده است.
شایان ذکر است اولین لوکوموتیو مشارکتی در ایران توسط واگن پارس با شریک فرانسوی
خود" آلستوم"به ایران آمد.
پارسال هم یک شرکت خودروسازی یک محصول چینی را ایرانی معرفی کرده بود که با
شکایت چینیها مواجه شد.
۱۳۹۱/۰۴/۲۶
اعدام اصغر قاتل در تیرماه ۱۳۱۳ (تصویر)
خبرآنلاین - 78 سال پیش در سحرگاه یکی از روزهای تیرماه
«اصغرقاتل» که اقداماتش همه را به وحشت انداخته بود، در میدان سپه به دار
مجازات آویخته شد. اصغر قاتل به هنگام مرگ توبه کرد و انتظار نداشت اعدامش
کنند .
روزنامهها در سال 1313 هجری شمسی ماجرای محاکمه و اعدام اصغرقاتل را که
مردی بامیهفروش بود و 18 پسر و مرد را کشته بود به رشته تحریر خاص آن
دوره درآوردند. یکی از روزنامههای عصر روز 15 خردادماه سال 1313 ماجرای
محاکمه اصغر قاتل را انتشار داد که در گوشههایی از آن آورده بود:
«محکمه عالی جنایی دو ساعت و نیم قبل از ظهر امروز به ریاست آقای جوان
مرکب از آقایان دکتر قاضی طلیعه- شیروانی- وجدانی با حضور آقای سیاسی
مدعیالعموم استیناف و آقای صفینیا معاون پارکه استیناف و آقای شهیدی منشی
محکمه و آقای دکتر فلاتی طبیب قانونی عدلیه و آقای دکتر زمانی معاون طبیب
قانونی و آقای شریعتزاده و آقای ملکی وکلای مدافع اصغر تشکیل گردید. از
صبح جمعیت کثیری از زن و مرد در جلو محکمه عالی جنایی ازدحام نموده و عده
آژان برای حفظ انتظامات مأمور نظم و آرامش محوطه مزبور و حیاط محکمه بود
عده ای از خانمها نیز برای تماشا در محکمه در جایگاه تماشاچیان حضور
داشتند.
علیاصغر را در ساعت سهونیم قبل از ظهر با مأمورین محافظ به وسیله
اتومبیل از محبس قصر برای حضور در جلسه محاکمه حاضر نموده و پیت بنزین و
سینی بامیه و چاقو، آلت جرم و لباسهایی که در حین توقیف و دستگیری
علیاصغر کشف شده روی میز در جلوی قاضی قرار داشت.»
در ادامه این گزارش به روند کلی جلسه محاکمه پرداخته شده و در بخشهایی سؤال و جوابهای قاضی و اصغر قاتل آمده است:
رئیس: یک پسربچه به نام رحیمی را باز هم تو به شترخوان برده و با چاقو ... این هم درست است؟
-علیاصغر : بله درست است.
رئیس: باز یک طفل 14ساله در ماه رمضان بیرون دروازه قزوین او را ملاقات کرده و گول زده و به قتل رساندهای، درست است تو او را به قتل رساندهای؟
علیاصغر: بله درست است.
رئیس: باز هم متهم هستی که آن روز که مأمورین رفته بودند بیرون دروازه در شترخان که جنازه آن سه نفر کشف شده بود پسری را بردهای بیرون و کشتهای درست است؟
علیاصغر: بله درست است.
رئیس: باز در اینجا تو را متهم میکنند که علی عراق را که در محبس هم همدیگر را دیده و با او سابقه آشنایی داشتهای با هم بیرون رفته او را کشتهای درست است؟
علیاصغر: بله
رئیس: یک پسر 14 ساله را در مسجد شاه کشتهای؟
علیاصغر: بله درست است.
رئیس: احمد را شب به منزل بردی و با سنگ به شکمش کوبیدی و بعد ... بریدی؟
علیاصغر: بله
رئیس: صریحاً اقرار میکنی که همه اینها را کشتهای؟
علیاصغر: بله همه اینها را من کشتهام.
رئیس: میدانی که نتیجه این اعمال اعدام است؟
علیاصغر: هر چه خدا نوشته همان است!
بعد از این جلسه محاکمه، اصغر قاتل به خاطر قتل 11 پسربچه و یک همسلولی به اعدام در ملأ عام محکوم شد.
گذری بر حکم اعدام
حکم صادر شد، در بخشی از این رأی آمده بود:
علیاصغر پسری علی نام اهل قریه مامیزان عراق به سن 15 سال را در سمت دولتآباد در سر حلقه قنات با ضربه مشت بیهوش نموده و پس از کندن پیراهن او با چاقو ... را بریده است.
دوم با طفلی که سن او در حدود 14 سال بود، چند روز قبل از ماه رمضان آشنا شده و بعد او را به بیرون حضرت عبدالعظیم برده و در شترخان خرابه به قتل رسانده است.
سوم باز طفل دیگری را در اوایل ماه رمضان در مسجد شاه دیده و بعد از یک روز به بیرون دروازه حضرت عبدالعظیم برده در همان شترخان خرابه پس از زدن چند مشت به دل او بیهوش کرده و با چاقو ... او را بریده است.
چهارم ... پنجم ...، ششم تا یازدهم در این حکم با همین نوشتار به اقدامات اصغر قاتل اشاره شده است.
اعدام در تیرماه سال 1313
6 تیرماه سال 1313 هجری شمسی روز اعدام اصغر قاتل مشخص شد و سحرگاه این روز تابستان در میدان امام خمینی (ره) فعلی غوغایی بود.
در این خصوص روزنامهها نوشتند:
«جمعیت فوقالعاده کثیری که از دیشب به واسطه اطلاعی که از اجرای حکم اعدام درباره اصغر داشتند دو ساعت قبل از آفتاب تمام محوطه میدان سپه را اشغال نموده بودند. جمعیت تماشاچی از زن و مرد به قدری زیاد بود که تمام اطراف میدان سپه از جلوی عمارت اداره تشکیلات کل نظمیه تا جلوی عمارت وزارت پست و تلگراف و جلو عمارت بلدیه طهران و دهنه خیابان علاءالدوله و ضلعهای خیابان باب همایون را پشت در پست اشغال کرده بودند. کثرت جمعیت باعث شده بود که اتوبوسها را متوقف و دور تا دور محل اعدام بچینند.» اصغر قاتل اعدام شد اما پیش از اجرای مراسم حرفهای عجیبی زد، وی به هنگام مرگ توبه کرد و انتظار نداشت اعدامش کنند.
مهمترین حرف اصغر قاتل این بود:
«من یک عده بیسر و پا را کشتهام، آنها که آدم حسابی نبودند که میخواهید به خاطر مرگشان مرا اعدام کنید!»
رئیس: یک پسربچه به نام رحیمی را باز هم تو به شترخوان برده و با چاقو ... این هم درست است؟
-علیاصغر : بله درست است.
رئیس: باز یک طفل 14ساله در ماه رمضان بیرون دروازه قزوین او را ملاقات کرده و گول زده و به قتل رساندهای، درست است تو او را به قتل رساندهای؟
علیاصغر: بله درست است.
رئیس: باز هم متهم هستی که آن روز که مأمورین رفته بودند بیرون دروازه در شترخان که جنازه آن سه نفر کشف شده بود پسری را بردهای بیرون و کشتهای درست است؟
علیاصغر: بله درست است.
رئیس: باز در اینجا تو را متهم میکنند که علی عراق را که در محبس هم همدیگر را دیده و با او سابقه آشنایی داشتهای با هم بیرون رفته او را کشتهای درست است؟
علیاصغر: بله
رئیس: یک پسر 14 ساله را در مسجد شاه کشتهای؟
علیاصغر: بله درست است.
رئیس: احمد را شب به منزل بردی و با سنگ به شکمش کوبیدی و بعد ... بریدی؟
علیاصغر: بله
رئیس: صریحاً اقرار میکنی که همه اینها را کشتهای؟
علیاصغر: بله همه اینها را من کشتهام.
رئیس: میدانی که نتیجه این اعمال اعدام است؟
علیاصغر: هر چه خدا نوشته همان است!
بعد از این جلسه محاکمه، اصغر قاتل به خاطر قتل 11 پسربچه و یک همسلولی به اعدام در ملأ عام محکوم شد.
گذری بر حکم اعدام
حکم صادر شد، در بخشی از این رأی آمده بود:
علیاصغر پسری علی نام اهل قریه مامیزان عراق به سن 15 سال را در سمت دولتآباد در سر حلقه قنات با ضربه مشت بیهوش نموده و پس از کندن پیراهن او با چاقو ... را بریده است.
دوم با طفلی که سن او در حدود 14 سال بود، چند روز قبل از ماه رمضان آشنا شده و بعد او را به بیرون حضرت عبدالعظیم برده و در شترخان خرابه به قتل رسانده است.
سوم باز طفل دیگری را در اوایل ماه رمضان در مسجد شاه دیده و بعد از یک روز به بیرون دروازه حضرت عبدالعظیم برده در همان شترخان خرابه پس از زدن چند مشت به دل او بیهوش کرده و با چاقو ... او را بریده است.
چهارم ... پنجم ...، ششم تا یازدهم در این حکم با همین نوشتار به اقدامات اصغر قاتل اشاره شده است.
اعدام در تیرماه سال 1313
6 تیرماه سال 1313 هجری شمسی روز اعدام اصغر قاتل مشخص شد و سحرگاه این روز تابستان در میدان امام خمینی (ره) فعلی غوغایی بود.
در این خصوص روزنامهها نوشتند:
«جمعیت فوقالعاده کثیری که از دیشب به واسطه اطلاعی که از اجرای حکم اعدام درباره اصغر داشتند دو ساعت قبل از آفتاب تمام محوطه میدان سپه را اشغال نموده بودند. جمعیت تماشاچی از زن و مرد به قدری زیاد بود که تمام اطراف میدان سپه از جلوی عمارت اداره تشکیلات کل نظمیه تا جلوی عمارت وزارت پست و تلگراف و جلو عمارت بلدیه طهران و دهنه خیابان علاءالدوله و ضلعهای خیابان باب همایون را پشت در پست اشغال کرده بودند. کثرت جمعیت باعث شده بود که اتوبوسها را متوقف و دور تا دور محل اعدام بچینند.» اصغر قاتل اعدام شد اما پیش از اجرای مراسم حرفهای عجیبی زد، وی به هنگام مرگ توبه کرد و انتظار نداشت اعدامش کنند.
مهمترین حرف اصغر قاتل این بود:
«من یک عده بیسر و پا را کشتهام، آنها که آدم حسابی نبودند که میخواهید به خاطر مرگشان مرا اعدام کنید!»
صادق خرازی: ضربهای که از روسها خوردهایم از آمریکاییها نخوردیم
صادق خرازی، سفیر دولت خاتمی در فرانسه میگوید روسیه نمیتواند برای ایران یک متحد استراتژیک باشد و سیاستگذاران باید بدانند که اگر هم آمریکا به غنیسازی اورانیوم راضی شود مسکو با این کار موافق نخواهد بود.
به گزارش سایت دیپلماسی ایرانی، مشاور رئیس جمهوری پیشین ایران، با اشاره به تاریخ روابط ایران و روسیه، اظهار داشت که این کشور در منطقه دارای تضاد منافع با ایران است و ضربههایی که روسیه به ایران زده، از آمریکا بسیار بیشتر است.
صادق خرازی که درنشست «روسیه جدید، روسیه پوتین» سخنرانی میکرد، به مناسبات مسکو و واشینگتن پرداخت و گفت: «با این که روسیه صاحب تکنولوژی است اما ۸۵ درصد ناوگان هوایی روسیه را پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، هواپیماهای ایرباس و بویینگ تشکیل میدهند. ضمن این که تکنولوژی روز و نیاز مردم در روسیه به نوعی از طریق آمریکا تامین میشود.»
سفیر پیشین ایران در فرانسه، با برشمردن دو هدف اصلی در سیاست خارجی روسیه گفت: «آنها به دنبال تضمین نقش عمده برای خود در نظام بینالملل هستند و در عین حال میخواهند قواعد هنجارهای بینالمللی به منظور مهار قدرت مهارنشده آمریکا به ویژه در دوران بوش ارتقا یابد.»
صادق خرازی با اشاره به تاریخ روابط ایران و روسیه گفت: «نوعی بیاعتمادی ملی در نهاد ایرانیها نسبت به روسیه به دلیل گذشته و رفتار متناقض دوگانه در مسیر تاریخ وجود دارد. ضربهای که در مسیر تاریخ از روسها خوردهایم از آمریکاییها نخوردهایم، اگرچه از آمریکاییها بسیار دلخورتر هستیم.»
وی افزود: «در بسیاری از مسائل وارد درگیریهای جدیتری با آمریکاییها شدهایم اما ذات مناسبات ایران و روسیه این گونه است که به هیچ وجه ما هیچ زمینهای برای اتحاد استراتژیک بین ایران و روسیه نخواهیم داشت. روسیه نه میتواند چنین روابطی داشته باشد و نه میخواهد.»
صادق خرازی متولیان سیاست خارجی در کشور را مورد خطاب قرار داد و تصریح کرد: «دستگاه سیاست خارجی ما باید این نکته را به خوبی درک کند اگر برخی دوستان تصور میکنند مناسبات ایران و روسیه میتواند مناسبات مبتنی بر اتحاد استراتژیک باشد اصل این تفکر سالب به انتفاع موضوع است. ما میتوانیم با روسیه همکاری استراتژیک داشته باشیم که البته مفهوم آن با اتحاد استراتژیک متفاوت است و باید آن را درک کنیم و بر آن دقت کنیم. نقاط اختلاف و افتراق ما بسیار زیاد است.»
سفیر پیشین ایران در فرانسه سپس به موضوع هستهای ایران و نقش روسها پرداخت و گفت: «در مورد موضوع هستهای ایران، رفتار روسها بسیار تلختر و حتی تندتر از رفتار آمریکاییهاست. حتی اگر روزی مناسبات میان ما و آمریکاییها از حالت فعلی خارج شود و به عادیسازی برسیم و ایران اتمی را با درصدی از غنیسازی بپذیرند روسها آن را نخواهند پذیرفت؛ زیرا روسها همسایه ایران هستند و در حریم ایران و منطقه واقع شدهاند و اینها نکاتی است که روسها اجازه نخواهند داد.»
وی افزود: «روسها پیش از هر کشوری در انعقاد و عقد قرارداد تحریمهای بینالمللی ایران نقش داشتهاند، همانطور که در بحث مربوط به تحریم موشکها و مسائل مربوط به نیروگاه بوشهر و تکنولوژیهایی که در مقاطعی به ایرانیها فروختند و بعد آن را انکار کردند. اینها موضوعاتی است که در حافظه تاریخی مناسبات دو کشور وجود دارد.»
به عقیده این دیپلمات پیشین وزارت خارجه مناسبات ایران و روسیه زمانی به نقطه مطلوب میرسد که ایران بتواند مناسبات خود با غرب و آمریکا را تعریف کند.
صادق خرازی در این باره گفت: «همانطور که روسها از کارت ایران در برابر غرب و آمریکا استفاده میکنند و با آن بازی میکنند ما هم به عنوان کشوری که دارای موقعیتی فراتر از مرزهای جغرافیای سیاسی هستیم و ایدئولوژی در سیاست خارجی خود داریم و موقعیت ژئوپلتیک، ژئواستراتژیک و ژئواکونومیک داریم باید بدانیم که بخش عمدهای از بحث مناسبات ما با روسیه به مناسبات ما با غرب، دنیای اسلام و ایالات متحده آمریکا و نهضتهای بیداری مربوط است.»
تاکنون در شورای امنیت با رای ۵ قدرت صاحب وتو و از جمله روسیه چهار قطعنامه تحریمی علیه ایران به تصویب رسیده است. همه این قطعنامهها خواستار توقف غنیسازی اورانیوم هستند.
روسیه همچنین به رغم عقد قرارداد، از تحویل سامانه پدافندی اس ۳۰۰ به ایران خودداری کرد و نیروگاه اتمی بوشهر را نیز همچنان به خطوط سراسری ایران متصل نکرده است.
۱۳۹۱/۰۴/۲۴
۱۳۹۱/۰۴/۱۸
بازدید وزیر و سردار از کانون پلمپ شده "فیلم هشت و نیم"
وزیر ارشاد، معاون اجتماعی پلیس و رئیس پلیس اطلاعات، دستهجمعی از "کانون فیلم هشت و نیم" که پیشتر پلمپ شده بود، دیدن کردند. پلیس میگوید در عملیاتی ضربتی این کانون را به دلیل فروش فیلم "غیرمجاز" پلمپ کرده است.
به گزارش "پایگاه خبری نیروی انتظامی جمهوری اسلامی ایران"، محمد حسینی، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، به همراه سردار بهمن کارگر، معاون اجتماعی نیروی انتظامی، و سرهنگ علیرضا محرابی، رئیس پلیس اطلاعات و امنیت عمومی فرماندهی انتظامی تهران، به صورت دسته جمعی از "کانون فیلم هشت و نیم" دیدن کردهاند. این کانون در روزهای اخیر توسط نیروی انتظامی پلمپ شده است.
پلیس ایران نهم تیرماه از عملیاتی ضربتی برای پلمپ مرکز نمایش، تکثیر و فروش فیلم به نام "کانون فیلم هشت و نیم"، به دلیل فروش فیلمهای "غیرمجاز و مستهجن" خبر داده بود. به گزارش خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا) نیروی انتظامی جمهوری اسلامی درباره گردانندگان "کانون فیلم هشت و نیم" اعلام کرده است: «این افراد در این اقدام غیرقانونی خود ضمن نمایش فیلمهای غیرمجاز به منظور کسب درآمد نامشروع اقدام به فروش بلیت به مبالغ بالا و دعوت از چهرههای معروف سینما در طول نمایش فیلمها میکردند تا در لوای نمایش و نقد فیلم از این وضعیت سواستفاده کنند.»
پلیس اطلاعات و امنیت عمومی فرماندهی انتظامی تهران اعلام کرد که با پلمپ این کانون «۹ نفر از سینماگران معروف» نیز دستگیر شدند.
در بازدید دسته جمعی مسئولان وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و نیروی انتظامی از مکان پلمپ شده، محمد حسینی، وزیر ارشاد، گفت: «موسسات فرهنگی هنری فاقد مجوز پاتوقی هستند برای دنبال کردند اهداف خاص که قطعا با اهداف نظام جمهوری اسلامی ایران همخوانی ندارند».
"کانون فیلم هشت و نیم پاتوقی برای اهالی فرهنگ"
به گزارش سایت "سینمای ما"، کانون فیلم هشت و نیم در سال ۱۳۸۸ با حضور سینماگرانی همچون بهمن فرمانآرا، اصغر فرهادی، حامد بهداد، رضا یزدانی، اسدالله امرایی و ... در منطقه پاسداران تهران (میدان هروی) افتتاح شد و توانست در مدت کوتاهی به پاتوق اهالی فرهنگ تبدیل شود.
کانون فیلم هشت و نیم در سال ۱۳۸۸ با حضور سینماگرانی همچون بهمن فرمانآرا، اصغر فرهادی و ...افتتاح شد
در هفتهها و ماههای اخیر با انحلال خانه سینما توسط وزارت فرنگ و ارشاد جمهوری اسلامی، فشار بر سینماگران ایرانی افزایش یافته است. این وزارتخانه در دی ماه ۱۳۹۰ اعلام کرد که با رای حداکثری شورای عالی سینما، خانه سینما منحل شده است.
بهمن کارگر، معاونت اجتماعی نیروی انتظامی، ۲۱ خرداد ۱۳۹۱ از وضعیت «حجاب» در سینمای ایران انتقاد کرده و گفته بود: «نیروی انتظامی به وضع موجود در سینما اعتراض دارد، زیرا در حال حاضر در جشنها، مراسمیا فیلمهایی که در سینما درست میشوند شاهد بدپوششی بازیگران هستیم.»
یک روز پس از آن اما اسماعیل احمدیمقدم، فرمانده نیروی انتظامی ایران، اعلام کرد که پلیس به پشت پرده سینما کاری ندارد: «آنچه که مردم میبینند فیلمها و سریالهاست و پلیس به پشت صحنه سینما کاری ندارد و وظیفهای در این مورد نداریم». او در عین حال افزود: «پلیس به این مسائل که آیا کارگردان یا تهیه کنندهای اعتقاد و التزام دارد کاری ندارد اما یکی از مسائل این صنف جشنوارهها و مراسمهای رسمی است که تا حدودی ضوابط در آنها رعایت نمیشود».
در ماههای اخیر شش سینماگر داخل ایران نیز با امضای بیانیهای از سیاست حاکم بر فضای فرهنگی این کشور انتقاد کرده و خواستار پایان "بحران کنونی حاکم بر سینمای ایران" شدهبودند.
مسعود کیمیایی، مسعود جعفری جوزانی، علیرضا رئیسیان، جواد طوسی، علی معلم و مهدی کرمپور در این بیانیه به "سایه سنگین فضای ملتهب و سیاستزده کنونی" اشاره کرده بودند که حاصلی جز "سرخوردگی و یاس" برای بدنه اصلی سینمای ایران نخواهد داشت.
به گزارش سایت "کافه سینما"، در بیانیه این شش سینماگر به نکاتی همچون «لزوم احترام و پایبندی تمامی نهادها به موجودیت و بقای سینمای ملی، ارائه تعریف شفاف و معین از سازوکار فعالیتهای سینمایی، پرهیز از ورود جناحهای مختلف سیاسی در امور هنری، جلوگیری از رشد بیرویه فیلمهای سفارشی، رسمی و سطحی" اشاره شده بود.
۱۳۹۱/۰۴/۱۲
حاشیههای فینال جام ملتهای اروپا
فرناندو
تورس و دخترش
ماریو
بالوتلی، مهاجم ایتالیایی
تورس
و پسرش
تورس
و بچه هایش
اشتراک در:
پستها (Atom)