۱۳۹۵/۰۲/۱۷

عروسی دختر ناصرالدین‌شاه با اعمال شاقه!

 
مدآنلاین: شاید برای شما هم جالب باشد که بدانید در زمان حکمرانی پادشاهان قاجار، مراسم عقدکنان و جشن‌های عروسی با چه شرایط و آیین‌هایی برگزار می‌شده است؟ جالب‌تر این است که کتابی در دست داشته باشید که به شما بگوید اگر این عروسی در درباره یکی از همان پادشاهان برگزار می‌شده، چه شکل و شمایل و روالی داشته است. ما در این گزارش، خلاصه‌ای از روایت تاج‌السلطنه، دختر ناصرالدین‌شاه را از عروسی‌اش برای‌تان فراهم آورده‌ایم. نسخه کامل این روایت را می‌توانید در کتاب «خاطرات تاج‌السلطنه» بخوانید.
روز عقدکنان...
 
«اجازه عقدکنان داده شد و مشغول جشن شدند.  فوق‌العاده عالی و قشنگ تهیه دیده، ولی تقریبا کم‌جمعیت‌تر از شیرینی خوران. دوباره‌آن خیال سرسام و جنون (فشار روحی) در من تولید (ایجاد) و به یک تهدید خارجی همیشه دچار (ترس). و می‌دیدم در یک گرداب عمیقی افتاده راه خلاصی ندارم...». با گذشتن روزها برای تاج‌السلطنه، زمانی که او علاقه ای به رسیدن آن نداشت فرا رسید و آن روز عقدکنان بود. او خواسته و ناخواسته باید به عقد پسرکی درمی آمد که قرار بود شوهر آینده او باشد.
نازپرورده ناصرالدین شاه بعد از آنکه شیرینی‌خورده پسرکی نجیب‌زاده بنا بر پیشنهاد زن پدرش«انیس‌الدوله» شد، روزها و شب‌ها را به قول خودش با غم و اندوه سپری می‌کرد در حالی‌که تمام اهل حرم در عیش و عشرت و خوشی بودند. با گذر یک سال، یکی از زنان پدرش (امین اقدس) بعد از نابینایی کامل، فوت می‌کند و تمام اثاثیه و دارایی او را که مبلغ هنگفتی بوده است به خواهر تاج‌السلطنه (اخترالدوله) که نامزد عزیزالسلطان یا همان ملیجک بود می‌دهند و آنها مشغول تدارک عروسی خودشان می‌شوند.
به دنبال عروس در قصر
 
 
اما از آنجا که نامزد خواهر او، ملیجک، در زمان شیرینی‌خوران تاج‌السلطنه از انتخابش بین دو خواهر پشیمان شده بود و مراسم را به هم ریخت و به او ابراز علاقه کرد تازه مشکلات برای تاج‌السلطنه آغاز شد. حتی در زمانی که این جوان می‌خواسته است مراسم عروسی‌اش را بگیرد تاج‌السلطنه را در هر جای قصر که می‌دید زیر نظر داشته و به او ابراز علاقه می‌کرده است. خود تاج‌السلطنه در خاطراتش گفته است: «و در همین روزها، من محاصره شده بودم از یک نگاه‌های عجیب و آه‌های غیر آشنایی از طرف آن پسرک (ملیجک) که کم کم می‌رفت جوانی بشود....»
ملیجکِ عاشق
در آخر ابراز علاقه این جوان به تاج‌السلطنه برای او دردسرهایی درست می‌کند تا جایی که مادر او متوجه شده و دخترش را از دید ملیجک و دیگران تا جایی که می‌تواند پنهان می‌کند. در واقع زیبایی این دختر  قجری، عشق این جوان و جوانان دیگر قصر را دو چندان کرده بود و همان طور که گفته شد دردسر بزرگ و اصلی ملیجک بود که دست از او نکشید و بعدها باعث مشکلات تأثیرگذاری در زندگی این زن می‌شود تا‌اینکه مسیر زندگی او را تغییر می‌دهد.
حکم حکومتی: فقط لباس صورتی
این دختر عزیزکرده دربار ناصری، همیشه در نوشته‌هایش خودش را دختری زیبا و جذاب معرفی کرده است: «من فوق‌العاده رشد کرده، خوشگل شده بودم و مثل باغ خیلی قشنگی که به اقسام گل‌ها مزین است، هر روزی یک گل تازه باز و بر جلوه رنگ و رخسار خود می‌افزودم (هر روز زیباتر می‌شدم) ... همیشه، هر روز (مادرم) یک لباس تازه جدیدی ملبس (من را می‌پوشاند) و با اقسام زینت‌ها مرا آرایش می ‌داد. پدرم (ناصرالدین شاه) حکم کرده بود لباس فرنگی و اغلب صورتی و سفید به من بپوشانند....» جالب این‌جاست که رنگ سال امسال 2016/1395 نیز همین صورتی روشن است!
مقدمات فراهم می‌شود...
 
 
در گیر و دار عروسی خواهر تاج‌السلطنه با ملیجک و نگاه‌های سنگین این جوان، مادر شوهر تاج‌السلطنه فوت می‌کند و پدرشوهر او بعد از آنکه دوباره زنی را از دخترهای صدراعظم عقد می‌کند به حضور ناصرالدین شاه می‌رود و خواستار اجرای عقد میان تاج‌السلطنه و پسرش می‌شود. شاه قبول کرده و اجازه عقدکنان را می‌دهد و باز همه مشغول به برگزاری جشن می‌شوند.
سرعت در عقد...
تاج‌السلطنه در خاطراتش از این روز این طور یاد کرده است: «...خیلی گریه کرده، ناله‌ها نمودم و استدعاها (التماس‌ها) کردم که عجالتا (به این سرعت) مرا عقد نکنند. لیکن به قوه قهریه (به زور و اجبار) مطیع ( تسلیم) کرده، با انواع اقسام تهدیدات راضی نمودند..». هیچ چیز جلودار این تقدیر نبود نه  سن کم او و نه دختر نازپرورده بودن شاه قاجار، تنها ناصرالدین شاه در زمان موافقت با اجرای عقد، تاکید کرده بود تا زمانی که تاج السلطنه کاملا بزرگ نشده است حق عروسی‌گرفتن و بردن او به خانه شوهر را ندارند که متاسفانه با اتفاقاتی که پیش می‌آید این حق هم اجرا نمی‌شود.
نشسته بر روی سجاده با لباسی از اطلس سفید
 
 
بهتر آن است از زبان خود این زن توصیف روز عقدکنان و آنچه را در دلش می‌گذشته، بخوانیم: «رسید آن روزی که من از آن روز خائف (ترسناک) و هراسان بودم. مجلس عقد افتتاح شد و ما را در حضور  پدر آسمانی (روحانی دربار) و معبود حقیقی (خداوند) در سر سجاده حاضر کردند. مانند قربانی‌های قدیم که در راه خدایان قربانی می‌کردند. لباسی از اطلس سفید با انواع جواهرات زینت‌داده‌شده، سر و کله با همان فرم (شکل) مخصوصی که در واقعه (روز) شیرینی خوران مذاکره (گفته) شد. یک تور سفید بلند نقره‌دوزی به صورت ما کشیده انداخته...».
بله؛ با اعمال شاقه
جالب اینجاست که تاج‌السلطنه در زمان خواندن خطبه بر اساس آنچه در نوشته‌هایش آورده است به‌روشنی اعتراض خود را با رفتارش نشان داده است، شاید مانند بسیاری از دختران آن زمان و حتی امروز که در سکوت به زور و اجبار اطرافیان بله را می‌گویند و وارد زندگی می‌شوند که رغبتی به ‌آن ندارند و عاقبت به جدایی می‌رسد. او در ادامه تعریف می‌کند: «خطبه تمام (خوانده) و منتظر جواب از من. لیکن اشک فرصت جواب به من نداده یکسره می‌لرزیدم. بالاخره، پس از زحمت زیاد و کتک‌های مخفی بسیار، ما (من) با یک صدای خفیفی (آهسته) اقرار (بله) گفته، از این آشوب و جنجال خلاص شدیم».
بعد از جاری‌شدن عقد (تاریخ عقد نکاح ۲۹ جمادی الاولی ۱۳۱۱ ق)حال نوبت به ورود داماد جوان و بهتر بگوییم آن پسرک شد. پسرکی با لباس سفید نظامی با سر و زلفی مشکی و چهره‌ای سفید مشهور به «حسن‌خان شجاع‌السلطنه». او را وارد اتاق عقد کردند و رو به روی تاج السلطنه که بر اثر گریه زیا‌د بزک‌ها روی صورتش پخش شده بود، نشاندند. آنچه در این میان در دل این دخترک می‌گذشت و در خاطراتش آنها را یادآور شده است این است که آیا او این جوان را باید دوست داشته باشد یا خوشحال باشد از اینکه شوهر کرده است. جوان ناشناسی که به واقع هیچ حسی نسبت به او ندارد باید به عنوان مونس و همدم خود در زندگی پذیرا باشد.
داماد ناراضی، عروس ناراضی، زندگی اما...
او در بیان حال و روزش در آن روزها به‌حق به آن جوان هم می‌پردازد که کم از او در این مسیر به اجبار قرار نگرفته است: «...و اگر به نظر انصاف بنگریم، تنها من نباید آن روز را دشمن بدارم. بلکه، آن جوان بیچاره هم باید (آن روز عقدکنان را) دشمن بدارد، زیرا همین طوری که ما در سعادت با هم شریک و سهیم بودیم، در بدبختی هم شرکت داشتیم. همان طوری که او اسباب بدبختی من شده، من هم اسباب زحمت او شدم». 
آقاداماد و بازی با غلام‌بچه‌ها
 
 
«حسن‌خان» پسرکی از خانواده نجیب و اصیل و عزیزکرده که بعد از چند زایمان مادرش برای پدر زنده مانده بود. این پسر بی‌اندازه عزیز و مورد محبت پدر و مادرش بود. جالب است برای اینکه مبادا آسیبی به این پسر برسد او را مجبور به تحصیل نکرده بودند. هر چه میل داشته است انجام می‌داده و برایش انجام می‌دادند. صبح تا شب را مشغول بازی و تفریح به همراه غلام بچه‌هایی در اطرافش برای همبازی‌شدن با او، که بیشتر آنها هم  پسران صاحب منصب و درجات عالیه بودند.
عروس سرخورده، کتاب‌خوان می‌شود!
تاج‌السلطنه بعد از به‌عقددرآمدن با آن پسرک دیگر به مکتب‌خانه هم نرفت و بیشتر وقت خود را به مطالعه و به قول خودش افسوس‌خوردن گذراند: «... و من پس از عقد، به مکتبخانه هم نرفتم و اشتغال (کار) من تمام آه‌کشیدن و خواندن اشعار حافظ و سعدی بود. ترک‌بازی‌های بچگانه را هم به یک اندازه‌ای کرده، کتاب‌های قشنگ و رمان‌های شیرین مطالعه می‌نمودم».
وقتی دل عروس به دست نمی‌آید...
و حال ارتباط تاج‌السلطنه با آن پسرک داماد «سردار شجاع» برای خود خواندنی است و البته کمی هم غصه‌دار، چرا که بر اساس آنچه خود نوشته است به هیچ صورتی نتوانسته است با او از در مهر و دوست‌داشتن وارد شود و مهر او را به عنوان شوهر خود بپذیرد. از کارهایی که آن پسرک برای ابراز علاقه‌اش به تاج‌السلطنه انجام می‌داد، فرستادن ظرف‌های چینی پر از انواع گل‌های رنگین با عطری تازه که هر روز صبح در کنار تخت تاج‌السلطنه از طرف داماد گذاشته می‌شد و کاغذهایی با کلماتی کوتاه، ساده و مودب که نشان از مهر آن پسر داشته است برای او، که همه بی جواب می‌مانده است.
مهر شوهر در نمی‌گیرد...
او درباره این روزها این‌چنین نوشته است:‌«پنج‌ـ شش ماه به همین قسم گذشت و به هر وسیله‌ای بود، این پسر بیچاره متوسل (تلاش می‌کرد) و ابدا نتوانست کلمه‌ای با من متکلم (همصحبت) شود و من هم ابدا از این عوالم هیچ حس نمی‌کردم و نمی‌فهمیدم مقصود چیست. به‌جز عروسک‌‌بازی چیز دیگری ملتفت نبودم (متوجه نمی‌شدم).» 

۱۳۹۵/۰۲/۱۶

در حاشیه مراسم گرامیداشت روز جهانی کارگر که با حضور حسن روحانی برگزار شد


تصاویری نادر از شکار گوزن توسط شیرهای نر

بسیاری از گردشگرانی که وقت و پول کافی برای دیدن مناطق بکر آفریقا داشته اند،تأیید می کنند که هنگام بازدید از پارکهای ملی و حیات وحش، دیدن لحظه شکار حیوانات توسط شیرها محال و یا بسیار نادر است.تصاویری که مشاهده می کنید توسط جهانگرانی که در حین بازدید از پارک ملی ماسایی مارا کنیا، از نزدیک دو قلاده شیر نر عظیم را دیده اند که در جاده به شکار گوزن کودو دست زده اند!













۱۳۹۵/۰۲/۱۳

تصاویری کمیاب از دختران ناصرالدین شاه قاجار

عصمت ‌الدوله
ناصرالدین شاه قاجار نه تنها همسران زیادی داشت، بلکه از این همسران فرزندان پرشماری نیز به دنیا آمدند. عصمت‌الدوله یکی از دختران ناصرالدین شاه بود. مادر عصمت‌الدوله، تاج ‌الدوله (نوه فتحعلی شاه) از زنان "عقدی" ناصرالدین‌شاه بود. عصمت‌الدوله در سال ۱۲۷۱ متولد شد. با ورود پیانو به ایران در سال ۱۲۸۱، عصمت‌الدوله جزو اولین زنان ایرانی بود که نواختن پیانو را فرا گرفت.
 
همسر و دختر و نوه ناصرالدین شاه در یک قاب
وقتی هنوز عصمت‌الدوله ده سال بیشتر نداشت، دوستعلی‌خان معيرالممالک، عصمت‌الدوله را برای پسر ده ساله خود "دوست محمدخان" از ناصرالدین شاه خواستگاری کرد، که پاسخ شاه مثبت بود. حاصل این ازدواج به دنیا آمدن چهار فرزند بود؛ عصمت‌الملوک، دوستعلی‌خان معیرالممالک، دوستمحمدخان اعتصام‌الدوله و فخرالتاج. تصویری از عصمت‌الدوله (دختر ناصرالدین شاه)، مادرش تاج ‌الدوله (همسر ناصرالدین شاه) و دخترش فخرالتاج.

 
 فخرالتاج
فخرالتاج (نوه ناصرالدین شاه) فرزند چهارم عصمت ‌الدوله بود که در سال ۱۲۹۶ به دنیا آمد.

 
فخرالتاج (نوه ناصرالدین شاه)
 
خاطرات ناصرالدین شاه درباره سبيل عصمت‌ الدوله
ناصرالدين شاه پدر عصمت‌ الدوله درباره آرايش دختر خود می‌نويسد: «وعده داشتيم خانه ظل‌السلطان از صبح رفتيم ... من و ظل‌السلطان و نايب‌السلطنه رفتيم اندرون از همان راه گلخانه ... عصمت‌الدوله سبيل داشت به قدر سبيل نايب‌السلطنه».
 
نوه ناصرالدین شاه در کنار همسر خود مستوفی‌الممالک
عصمت‌ الملوک، فرزند دوم عصمت ‌الدوله که در سال ۱۲۹۱ به دنیا آمد. تصویری از عصمت‌ الملوک نوه ناصرالدین شاه و همسرش حسن مستوفی‌الممالک.

 
 
عصمت‌ الملوک و همسرش
حسن مستوفی‌الممالک همسر عصمت‌ الملوک، چند دوره نخست‌وزیر ایران در دوره قاجار و در دوره رضاشاه بود.
 
شطینت عصمت‌ الملوک نوه ناصرالدین شاه (وسط عکس) و بستگان مقابل دوربین

 
تاج السلطنه دختر ناصرالدین شاه و مدافع مشروطه‌خواهان
تاج السلطنه از دیگر دختران ناصرالدین شاه بود. مادر او توران السلطنه دختر عموی ناصرالدین شاه بود که بعدا همسر ناصرالدین شاه شد.
 

 
تاج‌السلطنه در اواخر سال ۱۳۰۱ به دنیا آمد.
 
 
تاج السلطنه دختر ناصرالدین شاه
تاج السلطنه در صدر مشروطه جزو دست‌اندرکاران "انجمن آزادی زنان" بود و با شاعرانی هم‌چون میرزاده عشقی و عارف قزوینی ارتباط داشت.
 
 
تاج السلطنه دختر ناصرالدین شاه
ناصرالدین شاه تا زمانی که زنده بود به دخترش تاج السلطنه بسیار توجه می‌کرد ولی پس از مرگ ناصرالدین شاه، تاج السلطنه به دلیل حمایت از "مشروطه‌خواهان" و انتقاد از رفتار درباریان و وضعیت اجتماعی مورد غضب مظفرالدین شاه قرار گرفت.
 
 
عصمت‌الدوله دختر ناصرالدین شاه و انارهای قرمز
 
عصمت‌الدوله دختر ناصرالدين شاه و همسر دوست محمدخان معيرالممالک.
 
عصمت‌الدوله دختر ناصرالدين شاه در حال نگارش
 
عصمت الدوله دختر ناصرالدین شاه در سال‌های پایانی عمر
عصمت‌الدوله (وسط عکس نشسته روی صندلی) در کنار فرزندان خود فخرالتاج و دوست‌محمد خان و سایر بستگان.
 
خانواده در عزای عصمت‌الدوله
عصمت‌الدوله در سال ۱۳۲۳ سخت بيمار و در باغ خود در سوهانک بستری شد و نهایتا به دلیل ابتلا به بیماری "مالاریا" درگذشت. از چپ: نفر سوم تاج‌الدوله، نفر پنجم فخرالتاج، نفر هفتم عصمت‌الملوک. مردان ایستاده: ايستاده جهانگير ميرزا و دوستعلی خان و دوست‌محمد خان. عکاس دوست‌محمد خان معيرالممالک.
 
ناصرالدین شاه در حرمسرا به همراه انیس‌الدوله و عالیه خانم
صنعت عکاسی حدودا يک سال پس از به سلطنت رسيدن ناصرالدين شاه قاجار در سال ۱۲۴۶ (۱۸۴۹ ميلادی) در اروپا اختراع شد و خيلی زود به ايران راه يافت. ناصرالدين شاه شیفته دوربین بود و به همین دلیل سر و کله‌ی دوربین در اندرونی ناصری و حرم‌سرا پیدا شد. ناصرالدین‌شاه خود عکاسی می‌کرد ولی پس از مدتی عکاسان دربار نیز عکس‌های بسیاری از دوران قاجار ثبت کردند.
 

گفته های روحانی در انتقاد به ابطال آرای مینو خالقی، منتخب مردم اصفهان

مینو خالقی  چهره سیاسیِ اصلاح‌طلب است که قبل از انتخابات صلاحیت وی توسط شورای نگهبان تائید شد و با شرکت در انتخابات با  کسب ۱۹۳٬۳۹۹ رأی از مجموع ۶۷۱٬۴۷۱ رای مأخوذه شهر اصفهان به عنوان نماینده منتخب اعلام شد اما شورای نگهبان پس از رای گیری در آخرین روز اسفند آرای این نماینده را ابطال کرده و عنوان کرد که صلاحیت او را که قبل از انتخابات تائید کرده بود , لغو می کند در حالی که آرا شمارش شده و وی به عنوان نماینده مردم اصفهان منتخب محسوب میشد.