۱۳۹۲/۰۸/۱۴

حبیب الله عسگراولادی درگذشت

نام حبیب الله عسگراولادی با حزب موتلفه و بازاریان حامی آیت الله خمینی پیوند خورده بود
حبیب الله عسگر اولادی از چهره‌های شاخص محافظه کاران و عضو موسس حزب موتلفه اسلامی در پی یک دوره بیماری صبح روز سه شنبه ۱۴ آبان در ۸۱ سالگی در تهران درگذشت.
حبیب الله عسگراولادی مسلمان در سال ۱۳۱۱ از خانواده ای دماوندی در محله امامزاده یحیی در تهران به دنیا آمد. گفته می شد او از خاندانی یهودی بوده که بعدها به اسلام تغییر مذهب داده به همین دلیل پسوند مسلمان را در پی نام خانوادگی خود دارد.
اما او خود ضمن رد این شایعه گفته بود که فقط او در میان خواهران و برادرانش این پسوند را دارد: "من علت این موضوع را از پدرم پرسیدم که ایشان گفت به دلیل اینکه در امام‌زاده یحیی به دنیا آمدی، ثبت در آنجا دو قسمت بوده، یکی برای نوزادهای مسلمان و قسمت دیگر برای نوزادهای یهودی. مسئول ثبت که داشته مشخصات را در شناسنامه ثبت می‌کرده، به جای اینکه در قسمت مربوط به دین و مذهب بنویسد مسلمان، این کلمه را در آخر نام خانوادگی من نوشته است."
او کار خود را در بازار تهران با برنج فروشی و سپس آهن فروشی آغاز کرد و هم زمان با کار به تحصیل حوزوی نیز مشغول شد. شاید به همین دلیل است که او در دهه های گذشته همواره پلی میان بازار و روحانیت محسوب می شد.
نام حبیب الله عسگراولادی با حزب موتلفه و بازاریان حامی آیت الله خمینی پیوند خورده است. بیش از نیم قرن در رهبری و هدایت این گروه راستگرای مذهبی که از ائتلاف سه هیئت مذهبی در تهران تشکیل شده نقش داشت.

از موید تا موتلفه

او از شناخته شده ترین چهره های محافظه کار جمهوری اسلامی بود و رابط میان روحانیون محافظه کار به ویژه جامعه روحانیت مبارز و طیف بازار محسوب می شد. آقای عسگراولادی در طول بیش از سه دهه عمر جمهوری اسلامی برای بسیاری از گروه های کوچکتر محافظه کار نوعی "رهبر معنوی" محسوب می شد.
حبیب الله عسگر اولادی از پایه گذاران هیئت موید بود که هسته اولیه تشکیل هیئت موتلفه شد. او خود درباره هئیت موید گفته است: "ما به این نتیجه رسیدیم که در این مساجد یا هیئت‌ها نمی‌توانیم اقناع شویم، پس بیائیم خودمان یک هیئت درست کنیم. دور هم نشستیم و یک هیئت تاسیس کردیم که قاری و مداح از خودمان بود و گوینده هم از خودمان. اسمش موید بود."
حبیب الله عسگراولادی در رابطه با قتل حسنعلی منصور زندانی شد
 
اعضای اولیه هیئت موتلفه که رابطه نزدیکی با فدائیان اسلام داشتتند با حمایت آیت الله خمینی این هیئت را پایه گذاشتند. فعالیت سیاسی و ضد سلطنتی این گروه پس از دستگیری آیت الله خمینی در جریان حوادث ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ و تبعید او اوج گرفت، اما در پی ترور حسنعلی منصور نخست وزیر وقت ایران در سال ۱۳۴۳ به دلیل زندانی بودن چهره های اصلی آن تا انقلاب ۱۳۵۷ فعالیتی غیر متمرکز داشت.
موتلفه‌ای‌ها در دو مورد وجه اشتراک داشتند، بازاری و کاسب بودند و از نخستین مقلدان آیت الله خمینی که به تازگی به مرجعیت ارتقا پیدا کرده بود، به شمار می رفتند.
زمانی که حسنعلی منصور به قتل رسید، نام هیئت موتلفه بیش از گذشته بر سر زبان ها افتاد.
صادق امانی از اعضای شاخص موتلفه به عنوان یکی از طراحان اصلی ترور منصور همراه با محمد بخارایی، ضارب منصور و رضا صفار هرندی و مرتضی نیک نژاد دستگیر و به تیرباران محکوم شد.
مهدی عراقی، اسدالله لاجوردی - که بعد از انقلاب از ریاست دادگاه انقلاب تهران و سازمان زندان ها را بر عهده گرفت - و حبیب الله عسگر اولادی نیز از اعضای اصلی موتلفه بودند که پس از ترور منصور بازداشت شدند.
عسگر اولادی در گفت وگویی درباره اتهامات خود در مورد ترور منصور گفته است: "اتهام بنده در پرونده اعدام انقلابی حسنعلی منصور سه مورد بود. مورد اول نمایندگی وجوهات آیت الله خمینی بود. اتهام دوم این بود که شهید صادق امانی و یارانش از من خواسته بودند که از امام فتوا بگیرم و امام فتوا ندادند و با اعدام حسن علی منصور موافقت نکردند؛ چون از آیت الله میلانی، آیت الله مطهری و آیت الله فومنی فتوای اعدام را گرفته بودند، باز هم من را نزد امام فرستادند تا از ایشان بخواهم نهی خودشان را از این کار بردارند. اما امام باز فرمودند که این کار مفید نیست. اتهام سوم هم این بود که چمدان حاوی اسلحه و نارنجک را به امانت از شهید امانی و شهید عراقی گرفته بودم که به منزل خواهرم فرستاده بودم. این سه اتهام باعث شد که برای من درخواست اعدام کنند و در نهایت به حبس ابد محکوم شوم."
او سال ها در زندان ماند و ارتباط نزدیکتری با روحانیون حامی آیت الله خمینی و مخالف حکومت شاه پیدا کرد.
او و تعداد دیگری از زندانیان سیاسی در اواخر سال ۱۳۵۵ در جشنی به اسم "جشن سپاس" در زندان شرکت کردند و بعد آزاد شدند.
وزیر مخالف اقتصاد دولتی
با وقوع انقلاب ایران، حزب موتلفه که پایگاه اجتماعی مناسبی در بازار و میان کاسبکاران سنتی و روحانیون (جامعه روحانیت مبارز) داشت، توانست جایگاه بالایی در حکومت پیدا کند و تعدادی از اعضای ارشد آن و در راس آنها حبیب الله عسگر اولادی موقعیت خوبی در دولت، نیروهای انتظامی و دستگاه قضایی پیدا کردند.
در کنار محمد خاتمی در کابینه میرحسین موسوی
 
عسگر اولادی از ابتدای انقلاب عضو حزب جمهوری اسلامی شد و از سوی این حزب به نخستین دوره مجلس پس از انقلاب راه یافت.
با این حال این گروه که از حمایت چهره های با نفوذی مانند محمد حسینی بهشتی و محمدرضا مهدوی کنی برخوردار بود با روی کار آمدن میرحسین موسوی و چپگرایان جمهوری اسلامی، دچار اختلاف عمده با دولت شدند.
حبیب الله عسگر اولادی که از دولت محمدعلی رجایی وزیر بازرگانی بود و این سمت را در دولت های بعدی هم بر عهده داشت، از مدافعان اقتصاد باز و حضور بازار در اقتصاد کلان بود؛ نظریه ای که با سیاست های اقتصادی دولت میر موسوی و "بسیج اقتصادی" بشدت در تضاد بود.
نهایتا او همراه با وزیران محافظه کار دیگر کابینه میرحسین موسوی از جمله علی اکبر ناطق نوری (کشور) علی اکبر پرورش (آموزش و پرورش)، علی اکبر ولایتی (امورخارجه)، محسن رفیق دوست (سپاه)، مرتضی نبوی (پست و تلگراف) و احمد توکلی (کار) در نامه ای اعتراض آمیز خطاب به آیت الله خمینی از سیاست های میرحسین موسوی شکایت کردند و از وزارت استعفا دادند.
در بخشی از این نامه آمده بود: "عده ای در دولت به دنبال دولتی کردن مردم هستند و عده ای به دنبال مردمی کردن دولت. اگر بخواهیم از این بن بستی که دچار آن شده ایم، بیرون بیاییم و قفل اقتصاد کشور باز شود، باید به دنبال مردمی کردن اقتصاد باشیم."
با این حال میرحسین موسوی که از سوی آیت الله خمینی حمایت می شد، به سیاست های خود ادامه داد و حبیب الله عسگر اولادی و احمد توکلی در اعتراض از استعفا خود را پس نگرفتند.
 
حبیب الله عسگراولادی در سه دوره عضو حقیقی مجمع تشخیص مصلحت نظام بود
 
احمد توکلی در خصوص استعفای خود و آقای عسگراولادی گفته است: "امام جواب این نامه را ندادند تا اینکه آقای ناطق نوری خدمت امام رسیدند. امام در این دیدار فرموده بودند که این دو گروه باید با هم تفاهم کند. آقای ناطق هم استدلال های خودشان در مورد اینکه چرا تفاهم امکان پذیر نیست را برای امام بیان کرده بودند و در نهایت امام فرمودند در زمان جنگ استعفای هفت نفر از کابینه کار صحیحی نیست."
"در نهایت و بعد از این دیدار، ما هفت نفر به این نتیجه رسیدیم که بنده و آقای عسگر اولادی که وزیر بازرگانی بود و در شورای اقتصاد جلوی برخی طرح ها مقاومت می کردیم، استعفا دهیم"
وزارت بازرگانی آخرین شغل دولتی حبیب الله عسگر اولادی بود. فعالیت او پس از آن بیشتر در هیئت موتلفه که بعدها به حزب موتلفه تغییر نام داد و کمیته امداد امام خمینی متمرکز شد. او سرانجام در سال ۱۳۸۳ از دبیرکلی حزب موتلفه کناره گیری کرد و جای خود را به محمدنبی حبیبی داد.
با این حال پس از آن همواره یکی از ستون های اصلی گروه های سیاسی راستگرا محسوب می شد و دبیر کلی جبهه پیروان خط امام و رهبری را بر عهده گرفت که حزب موتلفه از زیر مجموعه های آن بود.
در انتخابات ریاست جمهوری ۱۳۷۶ آقای عسگر اولادی و حزب موتلفه از حامیان اصلی علی اکبر ناطق نوری بودند. در سال ۱۳۸۴ آقای عسگر اولادی که این بار دبیرکلی جبهه پیروان خط امام و رهبری، متشکل از ۱۴ گروه و حزب راست سنتی را بر عهده داشت در دور اول از علی لاریجانی حمایت کرد و در دور دوم گفت که اعضای این تشکل شخصا، نامزد مورد نظر خود را انتخاب می کنند.
در سال ۱۳۸۸ این جبهه از محمود احمدی نژاد حمایت کرد، هر چند در دولت دهم آقای عسگر اولادی و بسیاری دیگر از چهره های راست سنتی به منتقدان دولت آقای احمدی نژاد تبدیل شدند.
آقای عسگر اولادی، سال گذشته از چهره های خبرساز بود. او بارها گفت که میرحسین موسوی و مهدی کروبی را "سران فتنه" نمی داند. اظهار نظری که با واکنش بسیاری از اصولگرایان رو به رو شد.
او در واکنش اظهارات مخالفان سخنانش گفته بود: "من به عنوان یک عضو هیات منصفه می‌گویم که من موسوی و کروبی را در فتنه ۸۸ مجرم نمی‌شناسم و آیا نباید این را بگویم چون به من انتقاد می‌کنند؟ آقایانی که بر مرکب احساس سوارند در آن دنیا نمی‌توانند جواب من را بدهند."
او از دور سوم (۱۳۷۵) تا پایان عمر عضو حقیقی مجمع تشخیص مصلحت نظام و مدتی هم از اعضای هئیت منصفه دادگاه مطبوعات بود.

هیچ نظری موجود نیست: