پس از انقلاب اسلامی 1979 در ایران،رهبران جدید ایران با معضل به جا مانده از میراث سلطنت پهلوی در ایران مواجه شدند که یکی از مهمترین آن نیروگاه هستهای بوشهر بود. این نیروگاه توسط گروهی از شرکتهای آلمانی تنها 4 سال قبل از انقلاب احداث شده بود.
تیمی 5 نفره به دستور امام خمینی برای بررسی نیروگاه بوشهر و ارائه راهکار تعیین شد که یکی از آنها علی اکبر صالحی، مهندس هستهای بود که به تازگی از دانشگاه ام آی تی فارغالتحصیل شده بود و اکنون در سمت وزیر امور خارجه ایران قرار دارد.
این گروه کارشناسی پس از بازدید بوشهر بر سر نتیجه دچار اختلاف نظر شدند. 3 نفر از آنها به دنبال نابود کردن این نیروگاه بودند و دو نفر دیگر که یکی از آنها صالحی بود بر این باور بودند که این نیروگاه باید تکمیل شود. با توجه به جنگی که در آن زمان بین ایران و عراق درگرفت، آیتالله خمینی در مورد تخریب یا تکمیل این نیروگاه تصمیم نگرفت و موضوع به آینده موکول شد.
این گروه کارشناسی پس از بازدید بوشهر بر سر نتیجه دچار اختلاف نظر شدند. 3 نفر از آنها به دنبال نابود کردن این نیروگاه بودند و دو نفر دیگر که یکی از آنها صالحی بود بر این باور بودند که این نیروگاه باید تکمیل شود. با توجه به جنگی که در آن زمان بین ایران و عراق درگرفت، آیتالله خمینی در مورد تخریب یا تکمیل این نیروگاه تصمیم نگرفت و موضوع به آینده موکول شد.
تا سالها بعد صالحی فاصله خود را از سیاست حفظ کرد و به امور دانشگاهی پرداخت. تا اینکه در سال 1997 محمد خاتمی، رئیس جمهور وقت که در جستجوی نام جدیدی به عنوان نماینده ایران در آژانس بینالمللی انرژی اتمی بود ، صالحی را به این سمت برگزید.
این در حالی بود که صالحی هیچگاه با آغوش باز از سوی حسن روحانی، چهره ای سیاسی که در آن دوران ریاست مذاکرات هستهای ایران را بر عهده داشت، پذیرفته نشد. روحانی وی را یک خارجی میخواند چرا که محل تولد او کربلاست و سال ها در دانشگاه آمریکایی در بیروت تحصیل کرده و به زبان عربی مسلط است.
صالحی در نخستین روزهای آغاز کارش در سمت نماینده ایران در آژانس احساس می کرد که از این تیم جدا شده است و در نامهای خطاب به آیتالله خامنهای مراتب نگرانی خود در این زمینه را اعلام کرد. وی سپس به معاون برنامههای آموزشی سازمان کنفرانس اسلامی در سالهای 2007 تا 2009 به جده سفر کرد.
در سال 2009، محمود احمدی نژاد رئیس جمهور ایران بار دیگر صالحی را به برنامه هستهای ایران وارد کرد و وی به ریاست سازمان انرژی اتمی ایران برگزیده شد.
در واقع صالحی هیچگاه تمایلی به تبدیل شده به یک چهره سیاسی نداشته است و همین ویژگی موجب شده است که وی در دولتهای خاتمی و احمدینژاد در راس برنامههای هستهای ایران حضور داشته باشد. جایی که شخصی بدون وابستگیهای سیاسی با عملکردی حرفهای مورد نیاز است. ویژگیهایی که این احتمال را افزایش میدهد که وی به جایگاهها و پستهای عالیتر در جمهوری اسلامی دست یابد.
در حال حاضر دیدگاه اغلب تحلیلگران بر این مبنا استوار است که علی لاریجانی رئیس مجلس یا محمد باقر قالیباف، شهردار کنونی تهران در انتخابات ریاست جمهوری آتی ایران پیروز خواهند شد. هر دو آنها در حلقه اصلی نظام قرار داشته و پایبندی خود به جمهوری اسلامی و رهبر انقلاب را به اثبات رساندهاند.
لاریجانی و قالیباف هر دو پایگاههای سیاسی قدرتمندی دارند. لاریجانی در بین طبقه روحانیون و قالیباف در بین نظامیان. این در حالی است که هم اکنون تلاش زیادی صورت میگیرد که با توجه به برخی اختلافات ایجاد شده به دنبال تحرکهای اخیر احمدینژاد به عنوان رئیس جمهور، به اختلافات دامن زده نشود.
اما فارغ از روی کار آمدن رئیس جمهوری دیگر با پایگاههای سیاسی قوی، صالحی اطلاعات و تجربهای جامع و ارزشمند در دو بخش حیاتی ایران دارد که جمهوری اسلامی سرمایهگذاری سیاسی و اقتصادی وسیعی در آن انجام داده است. یکی از این بخشها انرژی هستهای و دیگری رابطه با اعراب منطقه است.
به دنبال انتشار گزارش اخیر آژانس بینالمللی انرژی اتمی در خصوص فعالیتهای هستهای ایران، صالحی شاید یکی از بهترین گزینهها برای دنبال کردن باشد. شبکههای خبری و اسناد ویکیلیکس اخیرا فاش کردهاند که دیپلماتهای غربی به دنبال روی کار آمدن صالحی به عنوان رئیس سازمان انرژی اتمی ایران بسیار خوش بین بودهاند. آنها بر این باور بودند که صالحی فردی باهوش و ماهر است و آنها ترجیح میدهند به جای دیگر مقامات با وی وارد گفت و گو و تعامل شوند. در شرایطی که بحران هستهای ایران تشدید شده است، صالحی آگاه و خوش سخن برای حفظ ایدههای هستهای ایران بهترین شانس است.
در همین حال روابط ایران با اعراب در 3 بخش به چالش کشیده شده است. نحوه مواجه با بهار عرب، چگونگی ادامه روابط با سوریه که بشار اسد در آن در آستان سقوط قرار دارد و همچنین اتهام اخیر واشینگتن به جمهوری اسلامی در خصوص دست داشتن سپاه در طرح ترور سفیر عربستان سعودی در آمریکا که روابط تهران و ریاض را به شدت متزلزل کرده است.
شاید هیچ چهره سیاسی در ایران به اندازه صالحی برای مانور دهی در این زمینه مناسب نباشد. وی سالها در کشورهای عربی زندگی کرده و عربی را به خوبی صحبت میکند و میتواند به عنوان سفیر ایران در منطقه باشد. این صالحی بود که با وجود انتقادات داخلی در ماه گذشته به عربستان سفر کرد و مرگ سلطان بن عبدالعزیز آل سعود را به خاندان سعودی تسلیت گفت.
آنچه در شرایط کنونی ایران اهمیت دارد، روی کار آمدن فردی به عنوان رئیس جمهور است که کارها را به اتمام برساند و آنقدر زیرک باشد که حد جایگاه خود را بداند.
آنچه در شرایط کنونی ایران اهمیت دارد، روی کار آمدن فردی به عنوان رئیس جمهور است که کارها را به اتمام برساند و آنقدر زیرک باشد که حد جایگاه خود را بداند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر