نخستوزیر سابق اسرائیل در این مقاله یادآوری کرد که آنتونی بلینکن، وزیر
خارجه آمریکا، ۹ ماه پیش گفته بود که اگر برجام ظرف چند هفته احیا نشود،
شاید اصلا ارزش احیا نداشته باشد
ایهود
باراک، نخستوزیر سابق اسرائیل، در مقالهای در مجله «تایم» آمریکا گفت که
برنامه هستهای ایران به قدری پیشرفت کرده است که دیگر نمیتوان با حمله
نظامی ساده جلو آن را گرفت. باراک در این مقاله یادآوری کرد که خروج
آمریکا از برجام، به ایران امکان پیشرفت قابل توجه هستهای داده است. باراک
میگوید در سال ۲۰۱۸ ایران ۱۷ ماه با سلاح هستهای فاصله داشت، و امروز
احتمالا کمتر از ۱۷ روز.
مقاله باراک در حالی منتشر میشود که محمد اسلامی، رئیس سازمان انرژی اتمی ایران، روز دوشنبه،۲۵ ژوئیه (۳ مرداد ۱۴۰۱)، اعلام کرد که ایران همچنان دوربینهای آژانس بینالمللی انرژی اتمی را خاموش نگه میدارد، مگر اینکه برجام احیا شود.
نخستوزیر سابق اسرائیل در این مقاله یادآوری کرد که آنتونی بلینکن، وزیر خارجه آمریکا، ۹ ماه پیش گفته بود که اگر برجام ظرف چند هفته احیا نشود، شاید اصلا ارزش احیا نداشته باشد. باراک نوشت: «این واقعیت امروز بیش از پیش صدق میکند. ایران همچنان به غنیسازی اورانیوم ادامه داده است و از کشوری که روسیه قرار بود بر آن نظارت کند، به کشوری تبدیل شده است که به روسیه پهپاد مسلح میدهد.» او در ادامه گفت که اینک توافق هستهای تنها به درد نیازهای داخلی آمریکا و ایران میخورد.
باراک تاکید کرد که تابستان امسال، ایران به دولت «آستانه هستهای» بدل میشود. البته رسیدن به بمب و قرار دادن آن بر کلاهک موشکی، همچنان ۱۸ تا ۲۴ ماه طول خواهد کشید، اما این اقدامات در کارگاهها و آزمایشهای کوچک انجام میشوند و قابل ردگیری نیستند. او تاکید کرد که حتی اگر حکومت ایران برای جلوگیری از تحریمهای بیشتر، چنین چیزی را علنی نکند، واقعیت این است که «ایران پس از بیش از ۲۰ سال تلاش، در آستانه گذشتن از نقطه بیبازگشت و عضویت در «باشگاه هستهای» است. خواست حکومت آخوندی از اول هم همین بوده است».
نخستوزیر سابق اسرائیل، ایران را با کره شمالی و پاکستان مقایسه کرد که بهرغم مخالفت تمام جهان، به سلاح هستهای رسیدند؛ درست برعکس لیبی و آفریقای جنوبی که تحت فشار جهانی، به برنامههای هستهای خود پایان دادند، و حکومتهای بعثی سوریه و عراق که برنامههای هستهای آنها در اثر حملههای هوایی اسرائیلیها در سالهای ۱۹۸۱ و ۲۰۰۷، خاتمه یافت. با این حال، او تاکید کرد که برنامه هستهای ایران بسیار پیشرفتهتر از عراق ۱۹۸۱ و سوریه ۲۰۰۷ است.
باراک افزود که «به دلایل توضیحناپذیر»، پس از خروج ترامپ از برجام، آمریکا و اسرائیل طرحی تهیه نکردند که بتواند با حمله به برنامه هستهای ایران، آن را چند سال عقب اندازد. اما با توجه به پیشرفتهای کنونی برنامه هستهای ایران، چنین چیزی دیگر ممکن نیست؛ همانطور که در مورد کره شمالی دیگر ممکن نبود.
باراک نوشت: «واقعیت این است: هم اسرائیل و هم البته آمریکا، میتوانند در آسمان ایران علیه این یا آن سایت یا تجهیزات عملیات کنند و نابودش کنند. اما وقتی ایران عملا به دولت آستانه هستهای بدل شود، این نوع حمله دیگر نمیتواند هستهای شدن ایران را به تاخیر اندازد.» نخستوزیر سابق اسرائیل گفت چنین حملهای حتی میتواند ایران را بیشتر به سوی دستیابی به بمب سوق دهد، و«میزانی مشروعیت بر بنیان دفاع از خود» به آن بدهد.
این سیاستمدار با سابقه گسترده نظامی که وزیر دفاع و رئیس ستاد ارتش سابق بوده است، گفت اگر ۱۲ سال پیش یا چهار سال پیش به ایران حمله شده بود، خطر جنگ وجود داشت اما جلو برنامه هستهای ایران هم گرفته میشد. اما در حال حاضر حمله «تمام خطرات جنگ را (بهویژه برای اسرائیل) دارد، ولی تنها امکانی اندک برای به تاخیر انداختن برنامه هستهای ایران».
باراک گفت، تنها راه مطمئن برای توقف برنامه هستهای ایران، «اولتیماتوم دیپلماتیک با پشتیبانی جدی تهدید به جنگ وسیع» است، و افزود: «امیدوارم چنین چیزی هنوز واقعگرایانه باشد.» او افزود که در غیر این صورت، توازن امنیتی خاورمیانه شدیدا به هم میریزد. در عین حال، او تاکید کرد که خطر هستهای بیشتر در درازمدت برای اسرائیل خطرناک است، و افزود: «آخوندهای ایران تندروند، اما احمق یا دیوانه نیستند. آنها نمیخواهند به عصر حجر برگردند. درست برعکس. ایران میخواهد با قابلیت هستهای، بقای حکومت خود را تضمین کند.»
مقاله سپس به عواقب هستهای شدن ایران میپردازد؛ مثلا حرکت احتمالی عربستان سعودی، ترکیه و مصر به سوی سلاح هستهای، و پخش وسیعتر سلاحهای هستهای. باراک گفت که در مواجهه با این واقعیت، باید هر کاری که ممکن باشد، برای حفظ نظام «معاهده منع گسترش سلاحهای هستهای» انجام داد؛ از جمله توافق با ایران، حتی اگر توافقی قابل شک باشد. اما واشنگتن در ضمن باید «باشگاه کوچکی» از دولتهایی همچون اسرائیل تشکیل دهد تا با هماهنگی اطلاعاتی، مطمئن باشند که تحولات هستهای ایران کاملا رصد میشود و از عملیاتهای محرمانه تا سیاستگذاری عمومی، اقداماتی هماهنگ علیه آن انجام میشود. باراک افزود که اسرائیل در ضمن باید با کمک آمریکا به توان نظامی لازم برای «حمله مستقل به برنامه هستهای، در صورتی که هر دو دولت کاملا متقاعد به ضروری بودن مطلق آن باشند»، دست یابد. باراک تاکید کرد که این وظیفه مشخصا باید بر دوش اسرائیل قرار گیرد، چون بحران هستهای ایران شاید زمانی به لحظه حساس برسد که آمریکا در سایر نقاط جهان، از ونزوئلا تا تایوان، درگیر بحرانی دیگر باشد.
نخستوزیر سابق اسرائیل در پایان پیشبینی کرد که حکومت جمهوری اسلامی ایران همیشه سر کار نمیماند، چرا که حکومتهای انقلابی معمولا در نسل سوم خود سقوط میکنند و در مورد ایران، این به معنای دو دهه آینده است. باراک تاکید کرد: «مردم ایران، مردمان بزرگیاند و از سرآغاز تاریخ، تمدنی بزرگ بودهاند. آنان تا همین ۴۵ سال پیش بهترین دوستان اسرائیل در منطقه بودند. ما باید محکم بایستیم و جمهوری اسلامی ایران را محدود کنیم. روزی خواهد رسید، روزی که امیدواریم هر چه زودتر بیاید، که این حکومت سقوط میکند و فصلی جدید گشوده میشود. بیایید با هم به سوی چنین هدفی حرکت کنیم.
مقاله باراک در حالی منتشر میشود که محمد اسلامی، رئیس سازمان انرژی اتمی ایران، روز دوشنبه،۲۵ ژوئیه (۳ مرداد ۱۴۰۱)، اعلام کرد که ایران همچنان دوربینهای آژانس بینالمللی انرژی اتمی را خاموش نگه میدارد، مگر اینکه برجام احیا شود.
نخستوزیر سابق اسرائیل در این مقاله یادآوری کرد که آنتونی بلینکن، وزیر خارجه آمریکا، ۹ ماه پیش گفته بود که اگر برجام ظرف چند هفته احیا نشود، شاید اصلا ارزش احیا نداشته باشد. باراک نوشت: «این واقعیت امروز بیش از پیش صدق میکند. ایران همچنان به غنیسازی اورانیوم ادامه داده است و از کشوری که روسیه قرار بود بر آن نظارت کند، به کشوری تبدیل شده است که به روسیه پهپاد مسلح میدهد.» او در ادامه گفت که اینک توافق هستهای تنها به درد نیازهای داخلی آمریکا و ایران میخورد.
باراک تاکید کرد که تابستان امسال، ایران به دولت «آستانه هستهای» بدل میشود. البته رسیدن به بمب و قرار دادن آن بر کلاهک موشکی، همچنان ۱۸ تا ۲۴ ماه طول خواهد کشید، اما این اقدامات در کارگاهها و آزمایشهای کوچک انجام میشوند و قابل ردگیری نیستند. او تاکید کرد که حتی اگر حکومت ایران برای جلوگیری از تحریمهای بیشتر، چنین چیزی را علنی نکند، واقعیت این است که «ایران پس از بیش از ۲۰ سال تلاش، در آستانه گذشتن از نقطه بیبازگشت و عضویت در «باشگاه هستهای» است. خواست حکومت آخوندی از اول هم همین بوده است».
نخستوزیر سابق اسرائیل، ایران را با کره شمالی و پاکستان مقایسه کرد که بهرغم مخالفت تمام جهان، به سلاح هستهای رسیدند؛ درست برعکس لیبی و آفریقای جنوبی که تحت فشار جهانی، به برنامههای هستهای خود پایان دادند، و حکومتهای بعثی سوریه و عراق که برنامههای هستهای آنها در اثر حملههای هوایی اسرائیلیها در سالهای ۱۹۸۱ و ۲۰۰۷، خاتمه یافت. با این حال، او تاکید کرد که برنامه هستهای ایران بسیار پیشرفتهتر از عراق ۱۹۸۱ و سوریه ۲۰۰۷ است.
باراک افزود که «به دلایل توضیحناپذیر»، پس از خروج ترامپ از برجام، آمریکا و اسرائیل طرحی تهیه نکردند که بتواند با حمله به برنامه هستهای ایران، آن را چند سال عقب اندازد. اما با توجه به پیشرفتهای کنونی برنامه هستهای ایران، چنین چیزی دیگر ممکن نیست؛ همانطور که در مورد کره شمالی دیگر ممکن نبود.
باراک نوشت: «واقعیت این است: هم اسرائیل و هم البته آمریکا، میتوانند در آسمان ایران علیه این یا آن سایت یا تجهیزات عملیات کنند و نابودش کنند. اما وقتی ایران عملا به دولت آستانه هستهای بدل شود، این نوع حمله دیگر نمیتواند هستهای شدن ایران را به تاخیر اندازد.» نخستوزیر سابق اسرائیل گفت چنین حملهای حتی میتواند ایران را بیشتر به سوی دستیابی به بمب سوق دهد، و«میزانی مشروعیت بر بنیان دفاع از خود» به آن بدهد.
این سیاستمدار با سابقه گسترده نظامی که وزیر دفاع و رئیس ستاد ارتش سابق بوده است، گفت اگر ۱۲ سال پیش یا چهار سال پیش به ایران حمله شده بود، خطر جنگ وجود داشت اما جلو برنامه هستهای ایران هم گرفته میشد. اما در حال حاضر حمله «تمام خطرات جنگ را (بهویژه برای اسرائیل) دارد، ولی تنها امکانی اندک برای به تاخیر انداختن برنامه هستهای ایران».
باراک گفت، تنها راه مطمئن برای توقف برنامه هستهای ایران، «اولتیماتوم دیپلماتیک با پشتیبانی جدی تهدید به جنگ وسیع» است، و افزود: «امیدوارم چنین چیزی هنوز واقعگرایانه باشد.» او افزود که در غیر این صورت، توازن امنیتی خاورمیانه شدیدا به هم میریزد. در عین حال، او تاکید کرد که خطر هستهای بیشتر در درازمدت برای اسرائیل خطرناک است، و افزود: «آخوندهای ایران تندروند، اما احمق یا دیوانه نیستند. آنها نمیخواهند به عصر حجر برگردند. درست برعکس. ایران میخواهد با قابلیت هستهای، بقای حکومت خود را تضمین کند.»
مقاله سپس به عواقب هستهای شدن ایران میپردازد؛ مثلا حرکت احتمالی عربستان سعودی، ترکیه و مصر به سوی سلاح هستهای، و پخش وسیعتر سلاحهای هستهای. باراک گفت که در مواجهه با این واقعیت، باید هر کاری که ممکن باشد، برای حفظ نظام «معاهده منع گسترش سلاحهای هستهای» انجام داد؛ از جمله توافق با ایران، حتی اگر توافقی قابل شک باشد. اما واشنگتن در ضمن باید «باشگاه کوچکی» از دولتهایی همچون اسرائیل تشکیل دهد تا با هماهنگی اطلاعاتی، مطمئن باشند که تحولات هستهای ایران کاملا رصد میشود و از عملیاتهای محرمانه تا سیاستگذاری عمومی، اقداماتی هماهنگ علیه آن انجام میشود. باراک افزود که اسرائیل در ضمن باید با کمک آمریکا به توان نظامی لازم برای «حمله مستقل به برنامه هستهای، در صورتی که هر دو دولت کاملا متقاعد به ضروری بودن مطلق آن باشند»، دست یابد. باراک تاکید کرد که این وظیفه مشخصا باید بر دوش اسرائیل قرار گیرد، چون بحران هستهای ایران شاید زمانی به لحظه حساس برسد که آمریکا در سایر نقاط جهان، از ونزوئلا تا تایوان، درگیر بحرانی دیگر باشد.
نخستوزیر سابق اسرائیل در پایان پیشبینی کرد که حکومت جمهوری اسلامی ایران همیشه سر کار نمیماند، چرا که حکومتهای انقلابی معمولا در نسل سوم خود سقوط میکنند و در مورد ایران، این به معنای دو دهه آینده است. باراک تاکید کرد: «مردم ایران، مردمان بزرگیاند و از سرآغاز تاریخ، تمدنی بزرگ بودهاند. آنان تا همین ۴۵ سال پیش بهترین دوستان اسرائیل در منطقه بودند. ما باید محکم بایستیم و جمهوری اسلامی ایران را محدود کنیم. روزی خواهد رسید، روزی که امیدواریم هر چه زودتر بیاید، که این حکومت سقوط میکند و فصلی جدید گشوده میشود. بیایید با هم به سوی چنین هدفی حرکت کنیم.
ایرانیان انگلستان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر