۱۳۹۰/۰۲/۱۸

آیا سگ واقعاً نجس است؟

در حالی که مجلس شورای اسلامی ایران هنوز تصمیمی برای گرداندن سگها در خیابانها نگرفته، رئیس پلیس ایران هشدار داده که با کسانی که در معابر عمومی "سگ حمل کنند" برخورد می ‌کند، چرا که به گفته وی، سگ حیوانی نجس است.
قرآن بصراحت اعلام کرده که حیوانی که توسط سگ شکاری صید شده، پاک و حلال است
این در حالی است که طرح مجلس شورای اسلامی برای به حداقل رساندن نگهداری سگ در خانه ها و ممنوعیت ورود سگها به معابر عمومی در دست بررسی است و با اینکه هفته هاست اعلام وصول شده، هنوز تصمیمی در مورد آن گرفته نشده و مخالفتهای زیادی با آن مطرح می شود.
طرح مجلس در قالب افزودن ماده ای به قانون مجازات اسلامی تدوین شده که گرداندن "حیوانات خطرناک یا حیواناتی که برای سلامت عمومی مضر بوده یا نجس العین می ‌باشند، از قبیل سگ در اماکن و معابر عمومی و وسائط نقلیه" را ممنوع می ‌کند.
این طرح، نگهداری "حیوانات مذکور" را در آپارتمانها ممنوع می کند و در منازل مسکونی مستقل نیز این ممنوعیت در صورتی برقرار خواهد بود که نگهداری از حیوانات موجب نارضایتی هر یک از ساکنان خانه شود.
سی و نه نماینده ای که این طرح را به مجلس داده اند، هدف از آن را مقابله با روند فزاینده "سگ گردانی" در معابر و نگهداری آن در آپارتمانها در شهرهای بزرگ، بویژه تهران اعلام کرده اند.
پیشنهاد دهندگان طرح که برخی از آنان از نمایندگان شاخص روحانی مجلسند، رواج سگ گردانی و نگهداری از سگ را معضلی فرهنگی اجتماعی و نوعی تقلید کورکورانه از "فرهنگ مبتذل غربی" دانسته ‌اند و این در حالی است که به گواه تاریخ و بر خلاف نظر این نمایندگان، در ایران نیز همچون دیگر جوامع بشری، نگهداری از سگ به عنوان حیوانی اهلی و خانگی و دوستی با آن پیشینه ای به درازای تاریخ دارد و محصول ورود فرهنگ غربی در دوره های اخیر نیست.

سگ در ایران باستان

در کیش زرتشت، دین ایرانیان پیش از اسلام، سگ یار و نگهبان انسان در برابر اهریمن بوده، چه در این جهان و چه پس از مرگ.
در اساطیر ایرانی، نام سگ بارها در نقش یاور و نگهبان در کنار شخصیتهای اسطوره ای ذکر شده و حتی به درجه ای از تقدس رسیده، سگ در جایجای متون دینی زرتشتی ستایش شده و آزار او بشدت نهی شده است.
پس از ورود اسلام به ایران هم در گوشه و کنار گزارشهای تاریخی نشانه هایی از اینکه افرادی در جوامع شهری سگ را به عنوان حیوان خانگی نگهداری می کرده اند (و نه لزوماً به عنوان سگ گله یا سگ شکاری) به چشم می خورد، هرچند نگهداری از سگ هیچگاه همچون جوامع غربی به رفتاری فراگیر تبدیل نشد.

ریشه نجاست سگ

فاصله گرفتن اکثریت ایرانیان از سگ و حتی دیگر حیوانات خانگی، نتیجه آموزه های اسلامی و باور به نجاست سگ است، این در حالی است که در هیچ کجای قرآن نه به نجس بودن سگ اشاره ای شده و نه هیچ کلامی که تعبیری منفی در مورد سگ داشته باشد در این کتاب آمده است، قرآن حتی بصراحت اعلام کرده که حیوانی که سگ تربیت شده (شکاری) آن را صید کرده باشد پاک و حلال است (سوره مائده آیه ۴).
از پیامبر اسلام هم هیچ کلامی نقل نشده که او بصراحت در آن سگ را نجس اعلام کرده باشد و فقهائی که با استناد به سخنان پیامبر اسلام، رأی به نجاست سگ داده اند در واقع به تفسیر نقل قولهایی از وی پرداخته اند که به ناپاک بودن آنچه سگ به آن دهان زده یا به مدفوع و ادرار سگ مربوط می شود.
از همین رو، بین فقهای اهل سنت در مورد نجس یا پاک بودن سگ اختلاف وجود داشته و دارد، تا آنجا که مالک بن انس، یکی از امامان چهارگانه اهل سنت، سگ را اصلاً نجس نمی دانسته است.
مالک بن انس حتی آب دهان سگ را هم نجس نمی دانسته و با استناد به نص صریح قرآن حیوانی را که سگ شکار کرده باشد پاک می داند استدلال می کرده که چون سگ حیوان را با دهان خود شکار و حمل می کند بنابراین آب دهانش را نمی توان نجس دانست.
مالک حتی به گزارشهای تاریخی از زمان پیامبر اسلام (که تنها سه نسل با زمان او فاصله داشته) اشاره می کرده که بنابر آنها، در زمان پیامبر اسلام سگها در محوطه مساجد و حتی اطراف خانه کعبه رفت و آمد می کرده اند و هیچگاه از پیامبر اسلام نقل نشده که ورود آنها را به اطراف مساجد نهی کرده باشد.
ابوحنیفه، دیگر پیشوای فقهی اهل سنت، بدن سگ را پاک و تنها آب دهان این حیوان را نجس می دانسته، وی خرید و فروش سگ را هم جایز می دانسته است.
امام شافعی و احمد بن حنبل، دو امام دیگر اهل سنت، سگ را نجس می دانستند.

سگ در فقه شیعه

بر خلاف اهل سنت، میان فقهای شیعه بر سر نجس بودن سگ اتفاق نظر وجود دارد، علمای شیعه علاوه بر اینکه تفسیری همچون برداشت امام شافعی و احمد بن حنبل از سخنان پیامبر اسلام درباره سگ دارند، به سخنانی از امام جعفر صادق نیز استناد می کنند که بصراحت، سگ را نجس اعلام کرده است.
برای نمونه در کتاب اصول کافی آمده که امام صادق در پاسخ به سؤالی در مورد نجاست سگ، سه بار بصراحت پاسخ داده که سگ نجس است.
با این حال در میان فقهای شیعه هم دست کم می توان به سید مرتضی، یکی از بزرگترین فقهای تاریخ شیعه اشاره کرد که به نجاست سگ باور نداشته و نظر او در این باره مشابه نظر ابوحنیفه بوده است.
سید مرتضی از نوادگان امام موسی کاظم و بزرگان شیعه بوده و با این حال در دربار خلیفه عباسی هم ارج و منزلت داشته و قاضی القضات بوده است، قادر بالله، خلیفه وقت عباسی به سید مرتضی لقب علم الهدی (پرچم هدایت) داد و برادر او، سید رضی، گردآورنده نهج البلاغه است.

نگهداری از سگ

یکی از اصحاب پیامبر اسلام به نام ابوهریره داستانی از زبان عایشه، همسر پیامبر اسلام، نقل کرده با این مضمون که حسن و حسین، نوه های پیامبر، سگ توله ای را برای بازی به خانه برده بودند، روزی قرار بوده که در ساعت معینی، جبرئیل برای ابلاغ وحی نزد پیامبر برود اما آن ساعت فرا می رسد و خبری از جبرئیل نمی شود، پیامبر که از خلف وعده جبرئیل شگفت زده شده بوده ناگاه متوجه آن سگ در خانه می شود و پس از آنکه سگ را بیرون می کند، جبرئیل وارد می شود و به پیامبر می گوید ما [فرشتگان] وارد خانه ای نمی شویم که در آن سگ باشد.
این حکایت با عبارات و شیوه های مختلفی در کتابهای حدیث روایت شده و اگر منبع آن، منحصر به روایت ابوهریره از عایشه بود، فقهای شیعه که نه ابوهریره را معتبر می دانند و نه چندان دید خوشایندی به روایات نقل شده از عایشه دارند ممکن بود در اعتبار آن شک کنند اما این عبارت که فرشتگان وارد خانه ای نمی شوند که سگ در آن باشد از حضرت علی و امام جعفر صادق هم نقل شده است.
نکته دیگر این روایت این است که چه در روایتهای مورد استناد اهل سنت و چه در نقل قولهایی که از حضرت علی و امام جعفر صادق آمده، عبارت کامل این گونه نقل شده که فرشتگان وارد خانه ای که سگ یا عکسی در آن باشد نمی شوند.
انبوه عکسها بر در و دیوار مساجد و حسینه ها و زیارتگاهها و خانه های علمای شیعه و کسانی که به احکام اسلام عمل می کنند، گواهی بر نادیده گرفتن گفته هایی است که در این زمینه از پیامبر و امامان نقل شده و در عین حال از برخوردی دوگانه حکایت می کند، یعنی به بخشی از آنچه سنت پیامبر و امامان به شمار می رود عمل می شود و بخش دیگری از آن کنار گذاشته می شود.

سگ در فرهنگ عرب

میان اعراب نیز، همچون ایرانیان، باور به ناپاکی سگ و دوری جستن از این حیوان هیچ پیشینه ای قبل از اسلام ندارد.
در فرهنگ عرب پیش از اسلام، سگ به عنوان جانوری باوفا و شجاع ستایش می شده، برای عربهای دامدار و صحرانشین، سگ نگهبان رمه و دارایی و جانوری مفید بوده است.
در تاریخ عرب پیش از اسلام (عصر جاهلیت) آمده که هنگامی که وائل بن ربیعه، دو قبیله تغلب و بکر را از زیر سلطه یمنیها بیرون می آورد و اعلام استقلال و پادشاهی می کند، به خودش لقب کلب (سگ) می دهد و نام پسرش را جرو (سگ توله) می گذارد.
همچنین نام یکی از قبائل مهم عرب که در صدر اسلام قدرتمندترین قبیله عرب در شام بوده، قبیله کلب (سگ) نام داشته است؛ دحیة بن خلیفه کلبی یکی از اصحاب مشهور پیامبر اسلام که حامل نامه او به هرقل (هراکلیوس) امپراتور روم شد، از این قبیله بود.
گذاشتن نام سگ و القاب مربوط به این حیوان روی فرزندان میان اعراب رایج بوده، برای نمونه، یکی از نیاکان پیامبر اسلام کلاب (جمع کلب) نام داشته و نمونه مشهور دیگر، معاویه بن ابی سفیان، نخستین خلیفه اموی است.
معاویه در لغت به معنی سگ ماده ای است که عوعو می کند اما این نام از آن رو بر فرزندان گذاشته می شده که سگ ماده میان اعراب نمادی از شجاعت و جنگاوری بوده است.
از ظرائف تاریخ اینکه، معاویه دختر شیخ قبیله کلب را که میسون نام داشته به زنی می گیرد و حاصل این ازدواج، یزید شد.
در نتیجه، تبدیل سگ به نماد ناپاکی و دوری جستن از آن میان اعراب، به نظر نمی رسد که دلیلی جز آرای فقها و روحانیون در مورد نجاست سگ داشته باشد، هم اکنون نیز بین عشائر عرب لیبی که از مذهب مالکی پیروی می کنند و سگ را نجس نمی دانند، بر خلاف دیگر اعراب، واژه سگ به عنوان دشنام به کار نمی رود و برعکس از آن برای ستایش افراد و توصیف آنان به شجاعت و قدرت استفاده می شود.

سگ در دیگر ادیان

در میان ادیان دیگر غیر از اسلام، بویژه ادیانی مانند مسیحیت و یهود که بین اعراب پیش از اسلام رایج بودند هم نشانه ای از باور به ناپاکی سگ و رویکرد منفی به آن به چشم نمی خورد.
در کتاب مقدس یهودیان و مسیحیان، تنها اشاره ای که پاکی یا ناپاکی حیوانات شده، در داستان نوح در سفر پیدایش است که در آن خداوند به نوح فرمان می دهد که از همه انواع حیوانات، چه آنانی که پاکند و چه آنهایی که ناپاک، یک جفت را سوار کشتی اش کند.
در مسیحیت که اساساً مفهوم نجاست، به آن معنا که در اسلام به کار رفته وجود ندارد و در دین یهود هم ناپاکی تنها به معنی حرام بودن خوردن گوشت برخی حیوانات (مانند خوک) تعبیر شده و نه نجس بودن و نهی از لمس کردن بدن این حیوانات یا نگهداری از آنها.
در تلمود، که مجموعه آرا و احکام بزرگان یهود است، تنها با نگهداری سگی که باعث آزار و اذیت و ترساندن مردم شود مخالفت شده و در عین حال، آزار رساندن به سگان هم نهی شده است.
تنها در متون مربوط به آیین قبالا (تصوف یهودی) است که سگ به عنوان نمادی از نیروهای شیطانی توصیف شده و شاید به همین سبب باشد که در یهودیان حصیدی، یعنی شاخه ای از یهودیان که رویکردی بنیادگرا به دین خود دارند، دیده می شود که از سگ دوری می کنند، البته جنبش حصیدی سابقه ای کمتر از هزار سال دارد و در اروپا ریشه گرفته و رشد کرده است، بنابراین نمی توان پیوندی میان باورها و رفتار این دسته از یهودیان و یهودیان صدر اسلام یافت و ریشه نجاست سگ در دین اسلام را، همچون برخی دیگر از احکام شرع، در دین یهود و باورهای یهودیان جستجو کرد.

هیچ نظری موجود نیست: