۱۳۹۶/۰۸/۱۰

روحانی کشته شده در مترو، منتقد حکومت بود

هفته گذشته در بسیاری از سایت‌ها و روزنامه‌ها خبر سوءقصد به سه روحانی منتشر شد. «جمشید بحری» یکی از آن‌ها بود. او روز سه‌شنبه دوم آبان ماه در ایستگاه مترو «امام خمینی» تهران با ضربات چاقو به شدت مجروح شد. بحری را به بیمارستان منتقل کردند اما شدت جراحت آن قدر زیاد بود که همان روز در بیمارستان «سینا» جان داد.
تصویر او با لباس روحانیت روی اعلامیه ترحیم در رسانه های خبری و شبکه های اجتماعی منتشر شده است و بسیاری از سایت‌های اصول گرا از وی با عنوان «روحانی شهید» یاد کرده‌اند. «باشگاه خبرنگاران»، «مشرق»، «تسنیم» و «افکار نیوز» گزارش‌های مختلفی از مراسم تشییع و ترحیم او انتشار داده‌اند اما «محسن»، یکی از نزدیکان این روحانی به «ایران وایر» می‌گوید: «بحری امام جماعت مسجد امام صادق در منطقه "تهران نو"، یک روحانی دگراندیش و منتقد حکومت محسوب می‌شد که چند سال برای اعتراضاتش به زندان افتاده بود.»

6364460704429.jpg
به گفته او، ممکن است که حرف‌های تند بحری در سخن رانی‌ها و مجالس کار دستش داده باشد: «در همین ایام محرم، حاج آقا گاهی پای منبر تند می‌شد و حکومت امام حسین را با این‌ها مقایسه می‌کرد. این حکومت بیش تر شبیه بنی امیه و یزیدیان می‌شدند.»
او معتقد است درباره قاتل جمشید بحری تناقض گویی رخ داده است: «اول گفتند طرف سابقه‌دار بوده و گفته است می‌خواستم از یک مسوول و صاحب‌منصب انتقام بگیرم و دیدم آخوند است، فکر کردم مقامی دارد و او را کشته‌ام. بعد گفتند طرف دیوانه بوده و راهی "امین آباد" شده است.»
در ساعت‌های اولیه انتشار خبر، «مدیر روستا»، بازپرس ویژه قتل به خبرگزاری «مهر» گفته بود حمله از جانب یک متهم سابقه دار که سابقه مصرف الکل و مواد مخدر را دارد، انجام و متهم به قتل در همان ساعت ابتدایی بازداشت شده است.
متهم درباره جنایتی که مرتکب شده، گفته است: «صبح دیروز (سه شنبه) برای حل مشکلات و دریافت حق و حقوق خود به مقابل مجلس شورای اسلامی رفته بودم اما موفق به ورود نشدم. سپس به مغازه برادرم رفته و نهار خوردم. در نهایت از مغازه برادرم خارج شدم و تصمیم گرفتم یک نفر که دارای سمت و مسوولیت است را به قتل برسانم. برای رسیدن به هدفم، یک چاقو به قیمت 35 هزار تومان خریدم و در خیابان پَرسه زدم تا این که به مقابل مترو رسیدم و با دیدن یک روحانی، به سمت او حمله‌ور شدم. گمان می‌کردم چون مقتول روحانی است، باید دارای سمت و مسوولیت باشد که به او حمله‌ور شدم.»
اما خبرگزاری «میزان» به نقل از قاضی «شهریاری»، سرپرست دادسرای جنایی در رابطه با آخرین وضعیت پرونده نوشته است: «متهم چندین بار سابقه بستری در تیمارستان را داشته و دچار اختلالات روانی است.»
بر اساس این گزارش، متهم در حال حاضر در بیمارستان روانی بستری شده است.
«عبدالحمید معصومی تهرانی»، از روحانیان دگراندیش و منتقد حکومت که چندین بار در دادگاه ویژه روحانیت محاکمه شده و به زندان افتاده است، جمشید بحری را به خوبی می‌شناسد. او می‌گوید: «با مرحوم جمشيد بحری سال 1375، در دوران سپری كردن محكوميت دوم خود در بند ويژه روحانيت زندان اوين آشنا شدم.»
او حکایت به زندان افتادن جمشید بحری را از زبان خودش شنیده بوده است: «نسبت به ظلم‌هایی كه در كشور به نام دين و مذهب انجام می شد، بسيار حساس بود. اعتراضات بسياری داشت كه بارها به مراجع تقليد قم انتقال داده ولی جواب قانع كننده‌ای نگرفته بود. لذا تصميم گرفت كه به دفتر رهبری مراجعه كند تا اعتراضاتش را در ملاقاتی به رهبری انتقال دهد. اما به او گفته بودند كه ملاقات حضوری امكان‌پذير نيست و می‌تواند حرف هايش را مكتوب تحويل دهد.»
جمشید بحری اما قانع نمی‌شود: «به حضرت علی اشاره كرده و گفته بود می شد در هر زمانی به خدمت ايشان رسيد، پس چه گونه‌ است كه نمی‌شود شخصی كه مدعی‌اند علی زمان است را ملاقات كرد؟ از اين رو، در مقابل دفتر رهبری نشست و گفت تا ايشان را نبينم، از اين محل تكان نمی‌خورم.»
غروب همان روز چند نفر به سراغش آمده و گفته بودند كه برايش وقت ملاقات تعیين كرده‌اند. از او خواسته بودند كه سوار ماشين شود تا وی را به محل ملاقات ببرند: «او سوار شده بود و آن افراد او را به زندان اوين آوردند و پس از كتكی مفصل، به سلول انفرادی انداختند.»
به گفته عبدالحمید معصومی تهرانی، برای این روحانی پرونده‌هایی مبنی بر «ادعای ارتباط با امام زمان» و «ايجاد اغتشاش در دفتر رهبری» درست شده بود. معصومی تهرانی یک ماه را با او گذرانده و بعد از زندان آزاد شده است. اما زندان آخرین دیدار آن‌ها نبوده است؛ عبدالحمید معصومی تهرانی در فیس‌بوک خود نوشته است: «چندی پيش كه از دفترم خارج شدم، او را نشناختم. بعد از سلام و عليكی كوتاه، خودش را معرفی كرد. از ديدن مجددش بسيار خرسند شدم و از عاقبت پرونده‌اش پرسيدم. با اكراه پاسخ داد. يك سال محكومش كرده بودند. با شوخی گفتم شيخ، ديگر جایی نمی‌روی بست بنشينی؟ با خنده‌ای تلخ گفت خير؛ يك دست صدا ندارد؛ بايد سوخت و ساخت.»
این روحانی معتقد است که جمشید بحری قربانی کینه کور و هیجان آنی شده و تنها به جرم لباسی که به تن داشته، به قتل رسیده است: «شكی نيست كه فسادهای بي شمار حكومتی، تبعيضات موجود، محدوديت های متعدد و رفتارهای دوگانه قشر روحانيت، مردم را دچار عصيبتی شديد کرده است. اما آيا چنين رفتارهای هيجانی و ناعادلانه‌ ای می توانند‌ آزادی، دمكراسی و عدالت اجتماعی به ارمغان آورند؟ فراموش نكنيم كه در سال های 57-1356 نیز تعدادی از ماموران شهربانی بدون آن كه در جنايتی دست داشته‌ باشند، در شهرهای مختلف مورد حملات هيجانی و كينه‌توزانه مشابه قرار گرفتند كه برخی از آن ها جان خود را از دست دادند. گناه آن ها تنها لباسی بود كه به تن داشتند. مردم نيز در خيابان ها شعار «تا شاه كفن نشود، اين وطن وطن نشود» سر می دادند. شاه كفن شد اما آيا وطن، وطن شد؟»
محسن نیز می‌گوید: «اگر هم واقعا به خاطر لباس‌ این روحانی او را کشتند، تیرشان خطا رفته است زیرا او از آن آخوندها نبود. آن قدر ساده زندگی می‌کرد که باورکردنی نبود. داشت در مقطع دکترا الهیات درس می‌خواند و واقعا باسواد بود.»
هم زمان با حمله به جمشید بحری، روحانی دیگری در شیراز به قتل رسید. او از پشت سر هدف گلوله قرار می‌گیرد و جان می‌دهد. شاهدان عینی گزارش داده بودند که قاتل و مقتول رابطه فامیلی داشته‌اند و این روحانی در حالی‌ که مشغول ایزوگام کردن پشت بام خانه‌اش بوده، از پشت سر هدف گلوله قرار گرفته است. سایت «فردا» گزارش داده که قاتل متواری است و تحقیقات برای دستگیری او ادامه دارد.
اولین خبر حمله به یک روحانی اما دوشنبه اول آبان ماه منتشر شد. «مصطفی سندگل» در تهران، نزدیکی میدان «شکوفه» با ضربات قمه فردی از همسایگانش مجروح شد. او از طلاب حوزه علمیه «قائم» در چیذر است. یکی از همسایگان این طلبه جوان می‌گوید: «این درگیری در پی یک خصومت شخصی با همسایه اتفاق افتاده است. شخص حمله کننده چند وقت پیش میهمانی داشته و این آقا معترض بوده که صدای موسیقی بلند است و تهدید کرده که به پلیس زنگ می‌زند. این فرد کینه او را به دل می‌گیرد. اهل محل می‌گویند اوعصبی است و قبلا هم در دعواها چاقوکشی کرده است.»
با این حال، در خبرها آمده که این حمله از سوی فردی «شیطان پرست» اتفاق افتاده که ادعا کرده به او الهام شده است به این روحانی حمله کند. در حال حاضر مصطفی سندگل دوران نقاهت را می‌گذراند و مشغول استراحت است: «مردم او را به بیمارستان "امام حسین" برده بودند و می‌گفتند گردن و صورتش زیاد آسیب دیده است. چند شب در مسجد محل برایش دعا خواندند اما بعد گفتند خطر رفع شده است.»
محسن می‌گوید: «در دو مورد دیگر هم ضرب و جرح‌ آخوندها به خاطر خصومت شخصی بوده است. پس شاید در قتل جمشید بحری هم خصومت شخصی درمیان باشد. کسی چه می‌داند؟»

هیچ نظری موجود نیست: