۱۳۹۳/۰۵/۲۴

وداع آخر : لحظه به لحظه «تیک آف مرگ» از زبان نجات یافته ها

وداع آخر : لحظه به لحظه «تیک آف مرگ» از زبان نجات یافته ها
تصاویر برخی  از قربانیان حادثه 

روزنامه ایران : امیر مزرعتی- نجات یافته:  تکان‌های هواپیما روی باند  بسیار شدید و دلهره‌آور بود. در همین لحظه هواپیما بدون طی کردن مسیر عادی قبل از تیک‌آف به سرعت از زمین جدا شد
ناگهان چشمم به ملخ سمت راست افتاد. ملخ سمت راست هواپیما اصلاً حرکت نمی‌کرد. در همین هنگام هواپیما به دور خودش می‌چرخید. وضعیت بدی بود. همه وسایل روی سر و صورتمان می‌ریخت...

وداع آخر : لحظه به لحظه «تیک آف مرگ» از زبان نجات یافته ها
تصاویر برخی از قربانیان حادثه

روزنامه ایران: اجساد 36 مسافر هواپیمای آنتونف ایران 140 صبح دیروز به خانواده‌های گریان و سیاهپوش‌شان تحویل داده شد.
همه این اجساد که سوخته بودند با آزمایش‌های تخصصی «دی‌ان‌ای» شناسایی شدند.
تنها دو جسد که هنوز خانواده‌هایشان برای حمل آن‌ها تصمیم قطعی نگرفته‌اند در پزشکی قانونی کهریزک باقی مانده‌اند.
خبرنگاران روزنامه ایران صبح روز چهارشنبه در هیاهوی بهشت زهرای تهران و پزشکی قانونی کهریزک همراه دل‌گویه‌های خانواده‌های قربانیان بودند.

وداع آخر : لحظه به لحظه «تیک آف مرگ» از زبان نجات یافته ها
فرانک شیروانی و مهدی یزدانی و دختر 20 روزه شان ( از دیگر قربانیان حادثه )

گفت‌و‌گو با خانواده قربانیان حادثه
«محمد» پسر «ماشاءالله شکیبی» که پدرش را در حادثه سقوط پرواز از دست داده از سنگینی غم فراق پدرش توان حرف زدن نداشت. وی آرام اشک می‌ریخت، هر چه منتظر ماندیم تا حرفی بزند بی‌نتیجه بود تا این‌که عمویش با صدایی بغض‌آلود ‌گفت: برادرم در زمان ریاست‌جمهوری آقای خاتمی، نماینده مردم فردوس و طبس در مجلس بود و مدتی هم رئیس اعتبارات کمیسیون کشاورزی مجلس و 22 سال نیز مدیرعامل آب و فاضلاب تهران بود.
«سیدجواد شکیبی» افزود: برادرم که یک دختر و پسر دارد هر چند وقت یک‌بار برای بازدید از کارخانه‌اش به طبس می‌رفت و روز حادثه هیچ‌کس فکر نمی‌کرد این آخرین پرواز برادرم باشد.

وداع آخر : لحظه به لحظه «تیک آف مرگ» از زبان نجات یافته ها
سید جواد شکیبی , برادر یکی از قربانیان حادثه

وی ادامه داد: وقتی از ماجرای سقوط هواپیما باخبر شدیم شوکه شده و ابتدا امید داشتیم برادرم جزو نجات‌یافتگان باشد اما با حضور در بیمارستان امیدمان از بین رفت.
برادر نماینده سابق مجلس شورای اسلامی در پایان گفت: ما هیچ شکایتی نداریم ولی می‌خواهیم به این نوع مسائل بیشتر رسیدگی شود.
پدر عصا به دستی در میان جمعیت دیده می‌شد که آرام اشک می‌ریخت و می‌گفت پسرم «رضا قدری» 32 سال داشت و یکی یکدانه‌‌ام بود.
پدر پیر لباس عزا پوشیده بود و دو مرد دیگر در کنارش زیر کتف‌هایش را گرفته بودند تا به ایستادن پدر روی پاهایش کمک کنند.
پیرمرد گفت: «رضا» سرپرست مونتاژ کوره ریخته‌گری بود و قرار بود روز حادثه برای مأموریت کاری به طبس برود که دچار این حادثه شد.
وی که به آرامی حرف می‌زد، افزود: نوه‌های 6 و 12 ساله‌ام دیگر تنها شده‌اند و پدرشان را از دست داده‌اند.

وداع آخر : لحظه به لحظه «تیک آف مرگ» از زبان نجات یافته ها
«محمد»‌برادر «علی اصغر منافی»( یکی از قربانیان حادثه )

«محمد»‌برادر «علی اصغر منافی» که یکی دیگر از خانواده‌های قربانیان است به شوک گفت: برادر 67 ساله‌ام مدیرعامل شرکت سیمان طبس بود و هفته‌ای یک‌بار برای سرکشی به طبس می‌رفت که روز یکشنبه در حادثه سقوط پرواز به کام مرگ فرو رفت.
وی افزود: وقتی برای شناسایی اجساد رفته بودم با صحنه تلخی روبه‌رو شدم، اجساد به صورت وحشتناکی سوخته بودند.
وی در پایان گفت: در این حادثه از چه کسی شکایت کنیم؟ وقتی عزیزمان دیگر زنده نیست. در دنیا اگر در حادثه‌ای دو قطار با هم تصادف کنند خیلی زود حادثه را پیگیری می‌کنند تا دیگر شاهد چنین حوادثی نباشند اما نمی‌دانم چرا در ایران بعد از مدتی یک حادثه فراموش می‌شود و هیچ اقدام پیشگیرانه‌ای نمی‌کنند.
لحظه به لحظه حادثه
«امیر مزرعتی» مستندساز شبکه دو صدا و سیما که با همسر و خانواده برادرش جزو نجات‌یافتگان هواپیمای آنتونف ایران 140 هستند، لحظه به لحظه پرواز و جزئیات واقعه دردناک سقوط را تشریح کرد.

وداع آخر : لحظه به لحظه «تیک آف مرگ» از زبان نجات یافته ها
امیر مزرعتی( نجات یافته )

این مستندساز به روزنامه ایران گفت: صبح روز حادثه با همسر، برادر و خانواده برادرم به فرودگاه رفتیم. هنگامی که هواپیما را دیدم احساس بدی پیدا کردم؛ هواپیمای کوچکی که با هواپیماهای مسافربری تفاوت بسیاری داشت. حس عجیبی داشتم با این حال با خانواده‌ام از در عقب هواپیما وارد شدیم. من و همسرم ردیف پنجم روی صندلی A5، B و B5 کنار ملخ سمت چپ نشستیم. برادرم با همسر و کودک 18 ماهه‌اش به نام «محمد پارسا» روی صندلی C5 و D5 کنار ملخ سمت راست نشستند.
بعد از مدتی هواپیما روی باند فرعی به حرکت درآمد. از همان ابتدای حرکت هواپیما تکان‌های شدیدی داشت.
با ورود هواپیما از باند فرعی به اصلی و افزایش دور موتور تکان‌های هواپیما بسیار شدید شد که من احساس کردم هر لحظه ممکن است قطعات هواپیما از هم جدا شوند. سرعت چرخش ملخ هواپیما برای تیک‌آف زیاد می‌شد که یک لحظه هواپیما از حرکت ایستاد به طوری که اغلب مسافران با وجود بستن کمربند به جلو پرتاب شدند. پس از ثانیه‌هایی که از ترمز ناگهانی گذشته بود،‌ هواپیما دوباره با سرعت زیاد روی باند حرکت کرد اما تکان‌های هواپیما بسیار شدید و دلهره‌آور بود. در همین لحظه هواپیما بدون طی کردن مسیر عادی قبل از تیک‌آف به سرعت از زمین جدا شد.

وداع آخر : لحظه به لحظه «تیک آف مرگ» از زبان نجات یافته ها
محمد پارسا مزرعتی ( نجات یافته )

به سمت برادرم برگشتم که ناگهان چشمم به ملخ سمت راست افتاد. ملخ سمت راست هواپیما اصلاً حرکت نمی‌کرد. به مهماندار که در ردیف جلو به همراه حفاظت پرواز نشسته بود نگاه کردم، پیش از این‌‌که سؤالی بپرسم او لبخندی به من زد. در همین هنگام هواپیما به دور خودش می‌چرخید. وضعیت بدی بود. همه وسایل روی سر و صورتمان می‌ریخت. دیگر چیزی نفهمیدم. یک لحظه چشم‌هایم را باز کردم، دیدم همه وسایل روی سر و صورتمان افتاده. نور سفیدی دیدم، به سرعت کمربند خودم و همسرم را باز کردم. از همسرم خواستم به سرعت از حفره خارج و تا می‌تواند از هواپیما دور شود. احتمال می‌‌دادم هر لحظه هواپیما منفجر شود. به سمت برادرم برگشتم، او بچه‌اش را به من داد و گفت او را از هواپیما دور کنم و خودش برای کمک به همسرش رفت. «زهره شکاری» همسر «مصطفی» نمی‌توانست حرکت کند. به سمت همسرم دویدم و «محمدپارسا» را به او دادم و برای کمک به سمت برادرم رفتم که دیدم او کاملاً آتش گرفته، از او خواستم روی زمین دراز بکشد. او چند بار روی زمین غلتید و به سختی توانستم آتش بدن برادرم را خاموش کنم. زن برادرم نیز در حالی که شعله‌های آتش همه بدن او را فراگرفته بود از هواپیما خارج شد. به سرعت او را داخل جوی آبی که آنجا بود انداختم و به سختی آتش بدن او را خاموش کردم. حدود 20 دقیقه بعد نیروهای امدادگر رسیدند و برادرم و همسرش را به همراه یک مجروح دیگر با هلیکوپتر به بیمارستان امام خمینی(ره) منتقل کردند. من نیز با همسرم و پسر برادرم و چند مجروح دیگر به بیمارستان پیامبران و از آنجا به بیمارستان شهید مطهری منتقل شدیم.

وداع آخر : لحظه به لحظه «تیک آف مرگ» از زبان نجات یافته ها
شهربانو شوکت نیا ( نجات یافته )

امیر مزرعتی در ادامه گفت: وضعیت جسمی مناسبی ندارم و علاوه بر سوختگی درد بسیار در قفسه سینه و دست و کمر احساس می‌کنم. علاوه بر این آسیب‌ها نفس کشیدن هم برایم سخت است.
وی افزود: مسئولان بیمارستان می‌گویند هم اکنون شرایط ترخیص را دارم در حالی که بسیاری از مشکلات من باقی مانده و هیچ مدرک هویتی‌ای ندارم که با خروج از اینجا بتوانم مشکلاتم را در مرکز درمانی دیگری مداوا کنم.
«پوریا بابایی» پسرعزت الله بابایی یکی از نجات‌یافتگان حادثه سقوط هواپیما نیز  گفت: پدرم نزدیک بال هواپیما و محل حفره نشسته بود و به سادگی می‌توانست در همان لحظات ابتدایی خود را نجات دهد اما وقتی دید «زهره شکاری» همسر «مصطفی مزرعتی» نمی‌تواند خود را از میان صندلی و ساک‌ها و وسایلی که افتاده بود رها کند برای نجات وی رفت و همین باعث شد با تأخیر از هواپیما خارج شود و دچار سوختگی شد.

وداع آخر : لحظه به لحظه «تیک آف مرگ» از زبان نجات یافته ها
عزت الله بابایی ( نجات یافته )

«عزت الله بابایی» که هم اکنون در بیمارستان مطهری بستری است علاوه بر سوختگی، آسیب‌های جسمی دیگری دارد و از درد قفسه سینه رنج می‌برد.
«پوریا بابایی» در ادامه افزود: درد جسمی پدرم با مرفین کاهش می‌یابد. با این حال پزشکان گفته‌اند او شرایط ترخیص را دارد.
پوریا بابایی گلایه داشت که چرا مجروحان پرواز طبس به این زودی فراموش شدند.

وداع آخر : لحظه به لحظه «تیک آف مرگ» از زبان نجات یافته ها
علی دالوندی ( نجات یافته )

«علی دالوندی» دیگر نجات‌یافته حادثه سقوط هواپیما است که هم اکنون در بیمارستان شهید مطهری بستری است.
«محمد دالوندی» پسر وی به روزنامه ایران گفت: پدرم نزدیک بال هواپیما نشسته بود، پس از سقوط او به سختی توانسته خود را نجات دهد. پدرم علاوه بر سوختگی، مشکل ریوی هم پیدا کرده است اما در بیمارستان شهید مطهری فقط به مشکل سوختگی وی رسیدگی می‌شود.
«علی دالوندی» که هم اکنون در بیمارستان مطهری بستری است از شرایط جسمی مناسبی برخوردار نیست. شدت ضربه وارده به قفسه سینه وی تنفس را برای او مشکل کرده است و همین امر باعث شد روز سه‌شنبه برای تهیه عکس قفسه سینه به بیمارستان فیروزگر منتقل شود اما این جابه‌جایی‌های بیمارستان و امکان ترخیص او در روز چهارشنبه خانواده وی را بشدت نگران کرده است.
محمد دالوندی به شوک گفت: با وجود دستور وزیر برای درمان مناسب، امکان ترخیص پدرم وجود دارد و ما نگران هستیم نتوانیم در خانه او را درمان کنیم و او دچار عفونت و مشکلات دیگر شود. وی گفت: از سوی دیگر پدرم هیچ مدرک هویتی ندارد و ما نمی‌دانیم برای ادامه درمان وی چگونه او را در بیمارستان دیگری بستری کنیم.
داستان جالب مسافر خوش‌شانس
«محمد ابراهیم مهرجو» مسافر جامانده هواپیمای آنتونف ایران 140 است که داستان جالبی دارد. این مرد خوش‌شانس 35 ساله، مهندس صنایع است. 10 سالی می‌شود که در گروه سرمایه‌گذاری صنایع و معادن فلات ایرانیان کار می‌کند.
وی گفت: به همراه همکارم در چند پروژه در شهر طبس کار می‌کردیم و زیاد طبس می‌رفتیم و معمولاً یک هفته در میان و در نهایت در ماه یک‌بار راهی طبس می‌شدیم و به تناسب کاری که داشتیم آنجا می‌ماندیم.
وی ادامه می‌دهد: از هفته پیش هماهنگ شد برای شرکت در جلسه‌ای با پیمانکار نصب پروژه کک طبس به این شهر برویم. ما چهار نفر برای 9صبح یکشنبه 19مرداد بلیت تهیه کردیم و قرار شد با یک پرواز همه با هم برویم و من چون عضو اصلی کمیسیون بودم باید حتماً در این جلسه حاضر می‌شدم. قرار بود ما سه روز در طبس بمانیم که همه برنامه‌ها به‌هم ریخت. شب قبل از مناقصه پاکت مناقصات از سوی پیمانکاران فرستاده شده بود و در آن از من خواسته شد که مسافرتم را کنسل کنم و در تهران بمانم.
 همکارم با من تماس گرفت و گفت شما فردا به طبس نیا و در تهران بمان تا به شرکت‌کنندگان در مناقصه امتیاز فنی بدهی.
برای من خیلی عجیب بود که مهندس از من این تقاضا را کرد، چرا که کمیسیون مناقصه حدود پنج عضو داشت و حضور من در این مناقصه آنچنان ضروری نبود و بدون من نیز برنامه‌ها انجام می‌شد.
مهندس مهرجو ادامه داد: روز حادثه من به شرکت که با فرودگاه فاصله چندانی ندارد، رفتم اما چند دقیقه بعد از طریق دوستانم باخبر شدم هواپیما سقوط کرده است. با عجله خودم را به فرودگاه رساندم، وقتی وارد شدم و فهمیدم هواپیمایی که قرار بوده سوار آن شوم با زمین برخورد کرده است، فهرست پرواز را دیدم. در فهرست پرواز اسم 40 مسافر خط خورده بود و من تنها مسافری بودم که سوار هواپیمای 140 نشده بودم.
پس از حادثه تماس‌ها شروع شد، دوستان و آشنایان که گمان می‌کردند در این پرواز باشم با تلفن همراهم تماس می‌گرفتند و وقتی صدایم را می‌شنیدند تعجب می‌کردند که من زنده هستم و با آنها حرف می‌زنم. زمانی که مادرم از ماجرای سقوط هواپیما باخبر شده بود، با من تماس گرفت، وقتی صدایم را شنید  فقط گریه کرد.
مسافر خوش‌شانس گفت: در یکی از سایت‌ها اسم خودم را در فهرست قربانیان این حادثه دیدم، اسم من چهارمین نفر در فهرست بود؛ محمد ابراهیم مهرجو. من هم می‌توانستم یکی از آنها باشم، یکی از آن 39نفر. اما خدا به من عمری دوباره داد. وقتی این اتفاق افتاد پیگیر ماجرا شدم و همه عکس‌ها و فیلم‌هایی را که از این حادثه گرفته شده بود، دیدم. حس اینکه می‌توانستم در آن پرواز باشم خیلی تلخ است.
مرد جوان ادامه می‌دهد: از دست دادن همکارانم شوک بزرگی برای من بود. من با آنها 10سال کار کردم و برایم از همکار نزدیک‌تر بودند. نمی‌توانم بگویم خوشحالم یا ناراحت؟ خوشحالم چون زنده هستم اما ناراحتم چون همکاران و دوستان عزیزی را از دست داده‌ام. از زمانی که این اتفاق افتاده نگاهم به دنیا عوض شده است. دنیا و مسائل آن بی‌ارزش است و عمر آدمی و لحظه‌های آن غیرقابل بازگشت و دست‌نیافتنی هستند.
بررسی و تحلیل ابعاد حادثه سقوط هواپیما
جلسه بررسی نقش نیروهای امدادی در حادثه سقوط هواپیمای مسافربری «ایران140» پرواز تهران- طبس با هدف بررسی عملکرد سازمان‌های حاضر در صحنه، شناسایی نقاط قوت و ضعف و تهیه دستورالعمل واحد برای افزایش هماهنگی هر چه بیشتر در حوادث محتمل در مرکز فرماندهی مدیریت بحران شهر تهران برگزار شد.
در این جلسه که با حضور دکتر «احمدصادقی» جانشین شهردار در ستاد مدیریت بحران شهر تهران، مهندس اکبرپور معاون آمادگی سازمان مدیریت بحران کشور و جمعی از مدیران بحران استانداری تهران و نمایندگان سازمان‌های عضو کمیته‌های تخصصی ستاد مدیریت بحران و معاونان سازمان برگزار شد، محمد علی آرمانفر معاون آمادگی، مقابله و پدافند غیرعامل سازمان ضمن تقدیر از نیروهای عمل‌کننده در این حادثه درخصوص تدوین یک دستورالعمل واحد گفت: با استفاده از این دستورالعمل در حوادث آینده اقدام‌های امدادی با سرعت بیشتری انجام خواهد شد.
براساس این گزارش، دکتر «عباس استاد تقی‌زاده» مشاور عالی سازمان نیز با اشاره به اهمیت بررسی درس‌آموخته‌های حوادث، گفت: با جمع‌آوری این درس آموخته‌ها می‌توان در جلسات کارشناسی بررسی‌های دقیق‌تری برای تدوین دستورالعمل نهایی مدیریت بحران در حوادث مشابه انجام داد و در نتیجه توان مقابله افزایش خواهد یافت.
وی افزود: بررسی چالش‌ها و مشکلات در حوزه‌ فعالیت‌های بین‌بخشی از اهداف این نشست است.
مطلوب بودن هماهنگی بین سازمانی هنگام وقوع سانحه، مشکلات اطلاع‌رسانی تخصصی و ارزیابی حادثه، مدیریت مناسب صحنه حادثه و ضرورت تقویت فرماندهی واحد حادثه برای افزایش هماهنگی و تقویت ساختار مدیریت بحران بخشی از موضوعاتی بود که نمایندگان سازمان‌های تخصصی ضمن ارائه گزارش عملیات خود درباره آنها سخن گفتند و به بحث و بررسی پیرامون آن پرداختند.

هیچ نظری موجود نیست: