محمد نوریزاد، روزنامهنگار و کارگردان منتقد حکومت ایران در نامه هجدهم به آیتالله خامنهای از همه اقشار جامعه تقاضا کرده است، «دست به قلم ببرند و نامههایی شکوهگون» خود از آیتالله خامنهای را به دستگاه قضایی کشور بنویسند، «بیآنکه قلم خود را به الفاظ ناشایست بیالایند.
محمد نوریزاد در این نامه خود را شاکی و آیتاله خامنهای را متهم معرفی کرده است. نوریزاد نوشته است، «ساحت سوم را به برجِ بلند قاضیالقضات کشورمان جناب لاریجانی احاله میدهیم.»
این روزنامهنگار و کارگردان منتقد حکومت ایران در ادامه نامه هجدهم به بیان شکوائیه خود از آیتالله خامنهای پرداخته است.
در شکواییه محمد نوریزاد، آیت الله خامنهای به «شفاف نبودن مواضع پولی»، «آسیب رسیدن به ذخایر انسانی و اعتباری و معرفتی و ایمانی و پولی مردمان ایران چه درداخل و چه در سطح جهان»، «رواج فضای امنیتی و رعب و وحشت درکشور توسط دستگاههای تحت امر ایشان» «سرعت گرفتن فرارمغزها»، «به حاشیه رفتنِ قانون»، «رواج سانسور شدید» و... متهم شده است.
محمد نوریزاد در گفتوگو با دویچه وله به محتوای نامه هجدهم پرداخته است. او همچنین درباره حسین علایی رئیس سابق ستاد مشترک سپاه که مقالهی اخیر در روزنامه اطلاعات با واکنش تند هواداران آیتالله خامنهای مواجه شده میگوید: «حسین علایی جزو سالمترین شخصیتهای سپاهی ماست. زندگیاش سالم است، گذشتهاش سالم است.»
بشنوید: گفتوگو با محمد نوریزاد
دویچه وله: در نامه هجدهم، اتهاماتی را علیه آیتالله خامنهای برشمرده و نوشتهاید که، «مهم حضور آیتالله خامنهای در محکمه است». فکر میکنید اگر دیگر شهروندان به دعوت شما پاسخ گفته و از آقای خامنهای به قوه قضاییه شکایت کنند نهایتا به حضور ایشان در دادگاه ختم خواهد شد؟
محمد نوریزاد: بدیهی است که نه! تنها ارادهای که من دارم، پس زدن یا ایجاد شکاف در دیوار بتنی غیرقانونی و نانوشتههای است که در اطراف مسئولان بالا بردهشده است.
هرگز در این ۳۳ سال به ما اجازه ندادند که به آن سوی دیوار برویم. وظیفه این دیوارها، صیانت از این افراد بوده و اینکه هیچ پرسشی از مردم، به آن سوی دیوار نرود.
این حق قانونی و بدیهی ما است که بتوانیم از مسئولان شکایت کنیم و خطای آنها را برشماریم و آنها را به محکمه فرابخوانیم.
فرضا اگر ما یک کشور کمونیستی، غیردینی و غیراسلامی بودیم، طبیعی بود اما حالا که ما مسلمانیم، اتفاقا باید انگیزههای بسیار شکوهمندتری باشد برای اینکه به راحتی بتوانیم از رهبر و از دیگران شکایت کنیم و آنها را به محکمه فرا بخوانیم.
اینکه شما رهبر را به دادگاه فرا بخوانید و او با پای خودش بیاید و در محکمه پاسخ دهد، شدنی نیست و اصلا طنز است.
همین الان زندانیهای سیاسی ما را در محاکم غیرقانونی و غیرعلنی، با جرایم از پیش مشخص بدون هیات منصفه محاکمه میکنند و کسی هم به آنها نمیکند؛ من چگونه میتوانم رهبر را به دادگاه فرابخوانم.
اما طرح چنین قضیهای و بدیهی شدن چنین ماجرایی پسندیده است. اینکه همگان دست به قلم ببرند و از ایشان شکایت کنند و طرح این شکایتها در عرصهرسانهها، بسیار پسندیده است.
ما از این طریق در این دیوار ترک ایجاد میکنیم. بدیهی شدن چنین چیزی نشان از یک حق مغفول و فراموش شده است.
به نظر شما به چه علت آیتالله خامنهای تاکنون در هیچ گفتوگویی با هیچ رسانهی داخلی و یا خارجی حاضر نشده است؟ رهبر پیشین جمهوری اسلامی دستکم چندین بار با رسانههای خارجی گفتوگو کرده بود. علت خودداری آقای خامنهای از مواجهه با رسانهها چیست و آیا اطلاع دارید که کسی تا بهحال چنین درخواستی کرده باشد؟
اتفاقا در یکی از نامههای قبلی به همین مهم اشاره کردم که شما (آیتالله خامنهای) تا بهحال در هیچ گفتوگو و در هیچ نشست خبری شرکت نکردهاید.
راز این عدم شرکت در این است که بسیاری از مسئولیتها به ایشان ختم میشود. کار خبرنگار در چنین نشست خبری از دو حال خارج نیست؛ یا باید پرسشهای کلیشهای مطرح کند، از قبیل اینکه نظر شما راجع به شهید چیست، نظر شما راجع به آمریکا چیست؟… یا به محض اینکه فراتر از این پرسشهای کلیشهای، به مسائل روز جامعه بپردازد، طبیعی است که وارد ماجراهای حساسی میشود که اتفاقا بنا بر این است که وارد چنین قسمتهایی نشود و پرسیدن در آن زمینهها باب نشود.
متاسفانه این موضوع برمیگردد بهاین که ما یک حریم تقدس نانوشتهای برای ایشان ایجاد کردهایم و ایشان را فراتر از پرسش، در جایگاهی نشاندهایم که انگار پرسیدن در شان ایشان نیست. حال آنکه بزرگان دینی ما، در معرض پرسش و انتقاد قرار میگرفتند.
روز شنبه ۲۴ دیماه عدهای بسیجی مقابل منزل حسین علایی، رییس سابق ستاد مشترک سپاه تجمع کرده و علیه او شعار دادند. همچنین ۱۲ سردار سپاه مقاله آقای علایی در روزنامهی اطلاعات را پاشیدن نمک بر زخم رهبر انقلاب تعبیر کردهاند. به نظر شما، چرا بسیجیها و سپاهیان، برشمردن دلایل سقوط حکومت پهلوی را توهین به رهبری تعبیر کردهاند؟
پاسخ در سئوال شما مستتر است. ایشان (حسین علایی) به در گفته و دیوار شنیده است! ایشان گفته است شاه با چنین مشکلاتی روبرو بود و مثلا اگر این کارها را نمیکرد، ای بسا برقرار میماند. آنها به خودشان گرفتهاند، چونکه آن مشترکات به عینه وجود دارد.
افسوس من از این است که جوانی که هنوز دست چپ و راست خود را نمیشناسد، نه بویی از جنگ به مشامش خورده و نه سختیهای آن روزگار را تحمل کرده، امروز میرود پشت در خانه حسین علایی و مثلا او را "منافق" خطاب میکند.
حسین علایی جزو سالمترین شخصیتهای سپاهی ماست. زندگیاش سالم است، گذشتهاش سالم است. یکشبه او را "کفتار" میکنند، یکشبه او را "شمربن ذیالجوشن" میکنند.
دلیل آن این است که میگویند: تا زمانی که با ما و در کنار ما هستی و همچنان تایید کنندهی رفتار ما هستی، در گردونه ما هستی. ولی به محض اینکه از ما بپرسی چرا یا اینکه بخواهی متعرض رفتار ما شوی، ما آنچنان با تو برخورد میکنیم و تو را آنچنان به دوردستها میتارانیم که کمترینآن منافق، شمربن ذیالجوشن یا کفتار خطاب کردن است.
این نشان میدهد ما بلد نیستیم یا نمیخواهیم بدانیم که چگونه با معترضان و مخالفان رفتار کنیم. علت آن است که رواج اعتراض مبتنی با فروپاشی خود ما خواهد بود. حال آنکه جامعهی سالم به نقد پروبال میدهد و از نقد استقبال میکند.
آقای علایی عزیز، به همین دلیل مورد تعرض جماعتی قرار میگیرد که نمیخواهند آشفتگی در حوزه سپاه ایجاد شود. چون خروج آقای علایی از مجموعهسپاه میتواند فتح بابی باشد برای خروج آشکار دیگرانی که مترصد گشایش هستند و این باعث آشوب و آشفتگی در مجموعه و بدنه سپاهی میشود که الان اصرار دارند بدنه سپاه یکدست است.
محمد نوریزاد در این نامه خود را شاکی و آیتاله خامنهای را متهم معرفی کرده است. نوریزاد نوشته است، «ساحت سوم را به برجِ بلند قاضیالقضات کشورمان جناب لاریجانی احاله میدهیم.»
این روزنامهنگار و کارگردان منتقد حکومت ایران در ادامه نامه هجدهم به بیان شکوائیه خود از آیتالله خامنهای پرداخته است.
در شکواییه محمد نوریزاد، آیت الله خامنهای به «شفاف نبودن مواضع پولی»، «آسیب رسیدن به ذخایر انسانی و اعتباری و معرفتی و ایمانی و پولی مردمان ایران چه درداخل و چه در سطح جهان»، «رواج فضای امنیتی و رعب و وحشت درکشور توسط دستگاههای تحت امر ایشان» «سرعت گرفتن فرارمغزها»، «به حاشیه رفتنِ قانون»، «رواج سانسور شدید» و... متهم شده است.
محمد نوریزاد در گفتوگو با دویچه وله به محتوای نامه هجدهم پرداخته است. او همچنین درباره حسین علایی رئیس سابق ستاد مشترک سپاه که مقالهی اخیر در روزنامه اطلاعات با واکنش تند هواداران آیتالله خامنهای مواجه شده میگوید: «حسین علایی جزو سالمترین شخصیتهای سپاهی ماست. زندگیاش سالم است، گذشتهاش سالم است.»
بشنوید: گفتوگو با محمد نوریزاد
دویچه وله: در نامه هجدهم، اتهاماتی را علیه آیتالله خامنهای برشمرده و نوشتهاید که، «مهم حضور آیتالله خامنهای در محکمه است». فکر میکنید اگر دیگر شهروندان به دعوت شما پاسخ گفته و از آقای خامنهای به قوه قضاییه شکایت کنند نهایتا به حضور ایشان در دادگاه ختم خواهد شد؟
محمد نوریزاد: بدیهی است که نه! تنها ارادهای که من دارم، پس زدن یا ایجاد شکاف در دیوار بتنی غیرقانونی و نانوشتههای است که در اطراف مسئولان بالا بردهشده است.
هرگز در این ۳۳ سال به ما اجازه ندادند که به آن سوی دیوار برویم. وظیفه این دیوارها، صیانت از این افراد بوده و اینکه هیچ پرسشی از مردم، به آن سوی دیوار نرود.
این حق قانونی و بدیهی ما است که بتوانیم از مسئولان شکایت کنیم و خطای آنها را برشماریم و آنها را به محکمه فرابخوانیم.
فرضا اگر ما یک کشور کمونیستی، غیردینی و غیراسلامی بودیم، طبیعی بود اما حالا که ما مسلمانیم، اتفاقا باید انگیزههای بسیار شکوهمندتری باشد برای اینکه به راحتی بتوانیم از رهبر و از دیگران شکایت کنیم و آنها را به محکمه فرا بخوانیم.
اینکه شما رهبر را به دادگاه فرا بخوانید و او با پای خودش بیاید و در محکمه پاسخ دهد، شدنی نیست و اصلا طنز است.
همین الان زندانیهای سیاسی ما را در محاکم غیرقانونی و غیرعلنی، با جرایم از پیش مشخص بدون هیات منصفه محاکمه میکنند و کسی هم به آنها نمیکند؛ من چگونه میتوانم رهبر را به دادگاه فرابخوانم.
اما طرح چنین قضیهای و بدیهی شدن چنین ماجرایی پسندیده است. اینکه همگان دست به قلم ببرند و از ایشان شکایت کنند و طرح این شکایتها در عرصهرسانهها، بسیار پسندیده است.
ما از این طریق در این دیوار ترک ایجاد میکنیم. بدیهی شدن چنین چیزی نشان از یک حق مغفول و فراموش شده است.
به نظر شما به چه علت آیتالله خامنهای تاکنون در هیچ گفتوگویی با هیچ رسانهی داخلی و یا خارجی حاضر نشده است؟ رهبر پیشین جمهوری اسلامی دستکم چندین بار با رسانههای خارجی گفتوگو کرده بود. علت خودداری آقای خامنهای از مواجهه با رسانهها چیست و آیا اطلاع دارید که کسی تا بهحال چنین درخواستی کرده باشد؟
اتفاقا در یکی از نامههای قبلی به همین مهم اشاره کردم که شما (آیتالله خامنهای) تا بهحال در هیچ گفتوگو و در هیچ نشست خبری شرکت نکردهاید.
راز این عدم شرکت در این است که بسیاری از مسئولیتها به ایشان ختم میشود. کار خبرنگار در چنین نشست خبری از دو حال خارج نیست؛ یا باید پرسشهای کلیشهای مطرح کند، از قبیل اینکه نظر شما راجع به شهید چیست، نظر شما راجع به آمریکا چیست؟… یا به محض اینکه فراتر از این پرسشهای کلیشهای، به مسائل روز جامعه بپردازد، طبیعی است که وارد ماجراهای حساسی میشود که اتفاقا بنا بر این است که وارد چنین قسمتهایی نشود و پرسیدن در آن زمینهها باب نشود.
متاسفانه این موضوع برمیگردد بهاین که ما یک حریم تقدس نانوشتهای برای ایشان ایجاد کردهایم و ایشان را فراتر از پرسش، در جایگاهی نشاندهایم که انگار پرسیدن در شان ایشان نیست. حال آنکه بزرگان دینی ما، در معرض پرسش و انتقاد قرار میگرفتند.
روز شنبه ۲۴ دیماه عدهای بسیجی مقابل منزل حسین علایی، رییس سابق ستاد مشترک سپاه تجمع کرده و علیه او شعار دادند. همچنین ۱۲ سردار سپاه مقاله آقای علایی در روزنامهی اطلاعات را پاشیدن نمک بر زخم رهبر انقلاب تعبیر کردهاند. به نظر شما، چرا بسیجیها و سپاهیان، برشمردن دلایل سقوط حکومت پهلوی را توهین به رهبری تعبیر کردهاند؟
پاسخ در سئوال شما مستتر است. ایشان (حسین علایی) به در گفته و دیوار شنیده است! ایشان گفته است شاه با چنین مشکلاتی روبرو بود و مثلا اگر این کارها را نمیکرد، ای بسا برقرار میماند. آنها به خودشان گرفتهاند، چونکه آن مشترکات به عینه وجود دارد.
افسوس من از این است که جوانی که هنوز دست چپ و راست خود را نمیشناسد، نه بویی از جنگ به مشامش خورده و نه سختیهای آن روزگار را تحمل کرده، امروز میرود پشت در خانه حسین علایی و مثلا او را "منافق" خطاب میکند.
حسین علایی جزو سالمترین شخصیتهای سپاهی ماست. زندگیاش سالم است، گذشتهاش سالم است. یکشبه او را "کفتار" میکنند، یکشبه او را "شمربن ذیالجوشن" میکنند.
دلیل آن این است که میگویند: تا زمانی که با ما و در کنار ما هستی و همچنان تایید کنندهی رفتار ما هستی، در گردونه ما هستی. ولی به محض اینکه از ما بپرسی چرا یا اینکه بخواهی متعرض رفتار ما شوی، ما آنچنان با تو برخورد میکنیم و تو را آنچنان به دوردستها میتارانیم که کمترینآن منافق، شمربن ذیالجوشن یا کفتار خطاب کردن است.
این نشان میدهد ما بلد نیستیم یا نمیخواهیم بدانیم که چگونه با معترضان و مخالفان رفتار کنیم. علت آن است که رواج اعتراض مبتنی با فروپاشی خود ما خواهد بود. حال آنکه جامعهی سالم به نقد پروبال میدهد و از نقد استقبال میکند.
آقای علایی عزیز، به همین دلیل مورد تعرض جماعتی قرار میگیرد که نمیخواهند آشفتگی در حوزه سپاه ایجاد شود. چون خروج آقای علایی از مجموعهسپاه میتواند فتح بابی باشد برای خروج آشکار دیگرانی که مترصد گشایش هستند و این باعث آشوب و آشفتگی در مجموعه و بدنه سپاهی میشود که الان اصرار دارند بدنه سپاه یکدست است.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر