۱۳۹۰/۰۳/۲۰

علیرضا نوری‌زاده، محسن مخملباف، مهرداد خوانساری و عبدالله مهتدی از جمله کسانی هستند که نامشان در برنامه "الماس فریب" برده شد و چهره برخی از آنان نیز نمایش داده شد. نقش اول این فیلم اما بر دوش "محمدرضا مدحی" بود.
محمدرضا مدحی معروف به حسینی، جانباز شیمیایی و مسئول حراست دفتر حجت‌الاسلام ارومیان نماینده مراغه در مجلس خبرگان بود. وی سال ۱۳۸۷ از ایران خارج شد و به بانکوک رفت. به محض رسیدن به تایلند با برخی از چهره‌های اپوزیسیون مقیم اروپا تماس گرفت و خواهان تشکیل یک شبکه اپوزیسیون شد.
علیرضا نوری‌زاده روزنامه‌نگار و تحلیلگر سیاسی مقیم لندن به گفته‌ی خودش، از کسانی است که مدحی از ابتدا سعی داشته با او تماس برقرار کند. او درباره مدحی به دویچه‌وله می‌گوید: «آقای سردار محمدرضا حسینی ملقب به "مدحی" یا مدحی ملقب به "حسینی" یکی از پاسدارهایی بوده که در جنگ ۷۰ درصد شیمیایی شده است. من شاهد بودم که روزی دو کورتون به بازویش می‌زد و ۸۰ـ ۷۰ تا قرص هم می‌خورد و گاهی اوقات حالش چنان بود که او را به بیمارستان می‌بردند و برای چند روز زیر چادر اکسیژن بود. در این‌ها که تردیدی نیست».
مدحی به مدت یک ماه با نام "سردار مدحی" میهمان ویژه برنامه تلویزیونی علیرضا نوری‌زاده بود. وی در این سلسله برنامه‌ها مطالبی درباره مافیای اقتصادی، آقازاده‌ها و ماموریت‌های وزارت اطلاعات بیان می‌کرد. اما نوری‌زاده می‌گوید وقتی برایش مسجل شد که او دروغ می‌گوید برنامه‌هایش را قطع کرد.
نوری‌زاده می‌گوید: «زمانی که من با ایشان تماس گرفتم، یکسال و اندی بود که ایشان در خارج بود. چندین مصاحبه هم قبلش کرده بود. برای من مدارکی فرستاد که آن مدارک درست بود. نشان‌دهنده‌ی ارتباط و وابستگی ایشان بود. بعد برای من ایمیلی را بازپس فرستاد، ایمیلی مربوط به گذشته‌ که آن زمانی که فیلم شکنجه‌ی شهرداران به دست من رسید، با این ایمیل آمد و ایشان ادعا کرد که آن شخص خودش بوده است. باز الان من تردید دارم که خودش بوده یا این ایمیل در دستش بوده، نمی‌دانم. ولی در هرحال ایشان چند ماهی در برنامه‌ی تلویزیونی من آمد و صحبت کرد و مطالبی می‌گفت. چون مطالبش برای من قابل قبول نبود و بعضاً مطالب مبالغه‌آمیز و گاهی هم دروغ بود، یعنی مطلبی را من خودم می‌دانستم، سئوال می‌کردم و ایشان به من دروغ می‌گفت، این‌ها باعث شد که من برنامه‌ام را با او قطع کردم».
نوری‌زاده می‌گوید مدحی دو سند برای او فرستاده که متوجه شده با فتوشاپ درست شده‌ و جعلی‌اند. او پس از این، برنامه‌هایش با مدحی را قطع می‌کند.
"جمع یارانی" دونفره
در فیلم "الماسی برای فریب" از گروهی نام برده شد با نام "جمع یاران". تهیه کننده فیلم، این گروه را یک جمع متشکل از چهره‌های سرشناس اپوزیسیون در خارج از کشور معرفی ‌می‌کند که از محسن مخملباف و علیرضا نوری‌زاده تا مهرداد خوانساری و امیرحسین جهانشاهی در آن عضویت دارند.
علیرضا نوری‌زاده اما می‌گوید اساسا چنین گروهی وجود خارجی ندارد: «من به آقای مدحی گفتم، از این جمع یارانت یک نفر دیگر را بیاور که با ما صحبت کند. ایشان یکنفر را در بانکوک داشت که بعد فهمیدیم شاگرد یک کبابی‌ست و با او رفیق بود. هر وقت تلفن‌اش را جواب نمی‌داد، او جواب می‌داد و می‌گفت که دوست آقای مدحی است و ایشان بیمارستان است. این در واقع کل جمع یارانی بود که ما از ایشان دیدیم».
بخشی از فیلم "الماسی برای فریب" صحنه خواندن سرود ای ایران توسط گروهی بر روی سن است که دست‌ها را به یکدیگر داده و شال سبز نیز بر گردن دارند. گفتار روی فیلم به بیننده می‌گوید که این صحنه، پایان کنفرانسی است با نام "گوادالوپ" که در امریکا برگزار شده است. اما علیرضا نوری‌زاده که یکی از سرودخوانان این صحنه است روایت دیگری دارد. او می‌گوید: «آقای هنری برنار لویی فیلسوف فرانسوی ما را دعوت کرده بود به تالار فرهنگ‌های فرانسه. در آنجا ما رفتیم راجع به جنبش سبز در ایران سخنرانی کردیم. خیلی‌ها در آن جلسه بودند، ازجمله آقایان مخملباف، کاک حسن شرفی از حزب دموکرات کردستان، کاک عبدالله مهتدی از حزب کومله، حسین بْر از بلوچ‌ها، دکتر مهرداد خوانساری، جهانشاهی و من. این اصلاً ربطی به گوادالوپ ندارد، بلکه در پاریس در تالار فرهنگ‌ها یک کنفرانس یکروزه برپا شد و ما هر کدام در رابطه با جنبش سبز سخنرانی کردیم. سخنرانی‌های‌مان هم روی یوتیوب هست و آخرش هم سرود ایران را خواندیم».
از گوادالوپ در امریکا تا پادگانی در تل‌آویو
یکی دیگر از ادعاهای مطرح‌شده در فیلم "الماسی برای فریب" تشکیل دولت در تبعید توسط محمدرضا مدحی است. در این فیلم ادعا شده که مدحی به همراه امیرحسین جهانشاهی قرار بوده به پادگانی در تل‌آویو بروند و در آنجا دولت در تبعید را پایه‌گذاری کنند.
نوری‌زاده می‌گوید هیچ اطلاعی از این دولت در تبعید ندارد و رابطه‌ای هم با گروه "موج سبز" که ظاهرا جهانشاهی پایه‌گذار آن است نداشته اما اصولا این سناریوی دولت در تبعید در تل‌آویو را دور از واقعیت می‌داند. او می‌گوید: «آخر چرا پادگانی در تل‌آویو مستقر شود؟ دولت در تبعید ظاهراً باید در یک کشور اروپایی یا آمریکایی باشد که بتواند مصاحبه و فعالیت کند. چرا در یک پادگان در تل‌آویو! این ذهنیتی که این سناریو را نوشته، خود آقای مدحی بوده است، به اضافه‌ی دستگاه وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی و آقای حیدر مصلحی که احساس «جیمزباند»ی مدتهاست او را گرفته و این داستان‌های عجیب و غریب در مورد دستگیری عبدالمالک ریگی و داستان‌های بعد از آن، همه حکایت از این ذهن خیالپرداز «جیمزباند»گرای او دارد. آقای مدحی هم که خدا و استاد این کار بود. بنابراین این‌ها باهم نشستند و سناریوی بسیار بامزه‌ای نوشتند که یک سرش به گوادالوپ می‌خورد، تالار فرهنگ‌های پاریس می‌شود گوادالوپ، و یک سرش هم به پادگانی در تل‌آویو».
دوگانگی در خبررسانی داخل ایران
در حالی که خبرگزاری فارس ارگان نزدیک به سپاه پاسداران قبل از پخش فیلم "الماسی برای فریب" خبر از "پخش مستند نفوذ وزارت اطلاعات در اپوزیسیون خارج‌نشین" را داده بود، خبرگزاری رسمی جمهوری اسلامی، ایرنا عنوان خبر خود را اینگونه تنظیم کرده بود: «اعترافات عنصر فریب‌خورده‌ی سازمان سیا».
علیرضا نوری‌زاده همین دوگانگی را دلیلی می‌داند بر این که کل این جریان دروغ و ساخته و پرداخته ذهن ماجراجویانه دستگاه امنیتی ایران است. او می‌گوید هیچ کدام از صحبت‌های مدحی در این فیلم حقیقت ندارد و همین دلیلی است بر دروغ بودن کل این جریان: «آقای مدحی ادعا می‌کند که سعودالفیصل، خانم کلینتون یا چه می‌دانم، آقای جو بایدن را ملاقات کرده. تمام این‌ها دروغ است. آقای مدحی اولاً هیچ گاه به آمریکا نرفته است. آمریکایی‌ها با آن که ایشان دهها بار در بانکوک مراجعه کرده بود، اصلاً حاضر به دیدنش نشده بودند. نکته‌ی دوم سفرش به عربستان سعودی است. ایشان برای حج عمره رفته بود و هیچ کس را در آنجا ندیده بود. خودش مراجعه کرده بود به دستگاه‌های اطلاعاتی سعودی و آن‌ها هم بعد از صحبت کوتاهی به او گفته بودند ما علاقه‌ای به صحبت با شما نداریم و ایشان با عصبانیت آمده بود. به گونه‌ای که وقتی برگشت، در گفت‌وگویی که باهم داشتیم، شروع کرد ناسزا گفتن به سعودی‌ها و به آن‌ها حمله کردن که این‌ها نمی‌فهمند، من آماده‌ی همکاری با آن‌ها بودم، من را قبول نکردند. حالا ایشان مدعی‌ست که خانم هیلاری کلینتون و آقای سعودالفیصل از ایشان دیدن کردند. این‌ها همه دروغ است و به قدری افسانه‌وار بود که به نظر من هیچ انسان عاقلی برای این حرفها حتی یک ریال ارزش قائل نیست».
نوری‌زاده معتقد است محمدرضا مدحی با خیالاتی که در ذهن خود داشته به خارج از کشور آمده ولی انتظاراتش از اپوزیسیون برآورده نشده است و به همین دلیل سرخورده از خارج مجبور به بازگشت شده است: «مدحی در یک شرایط مالی بسیار بدی بود. خانواده‌اش در ایران تحت فشار بودند. روی دخترش خیلی حساس بود. یک دختر جوان که به‌هرحال تحت تهدید بود. من اعتقاد دارم ایشان بعد از آن که به موج سبز پیوسته و آنجا شروع به فعالیت کرده، آن انتظاراتی را که داشته، برآورده نشده است. چون ایشان همیشه می‌گفت ۲۰۰ هزار دلار بدهکار است، در عین حال یک کیسه سنگ قیمتی دارد که یک روزی خواهد فروخت. از این حرفها زیاد می‌زد. البته امیرفرشاد ابراهیمی به من هشدار داد. من باید این را بگویم. واقعیتی‌ست که او یکسال و اندی پیش به من زنگ زد و به من هشدار داد. در هرحال ایشان به نظر من یا در شرایطی قرار گرفته که نتوانسته است نه بگوید، یا زیر تهدید این کار را کرده است و همین تناقض در روایات منتشره در ایران حکایت‌گر این است که آقای مدحی به صورت عادی به ایران نرفته. ایشان یا با تهدید اقناع شده و یا او را برده‌اند».

هیچ نظری موجود نیست: