سعید مرتضوی از مقام های ارشد و پرنفوذ قوه قضائیه جمهوری اسلامی ایران در سال های اخیر بود روزنامه شرق چاپ تهران با فردی که میگوید در همسایگی محل اختفای سعید مرتضوی در خانه ای در شمال ایران زندگی می کند، گفت و گو کرده است.
این فرد به روزنامه شرق گفته است که آقای مرتضوی در زمان دستگیری مقاومت می کرده، حکم دستگیری را پاره کرده و تلاش داشته تا با کسی تلفنی با کسی صحبت کند اما به تلفن او جوابی داده نشده است.
به روایت روزنامه شرق، خانهای که سعید مرتضوی روزهای آخر در آن پنهان شده بوده، کنار یک مغازه کوچک لباسهای زنانه است که در واقع بخشی از حیاط یک خانه است.
شاهدی که این روزنامه با او گفت و گو کرده خانمی است که در این محل ساکن بوده و از حیات خانه به منزل بغلی دید داشته و به دلیل ضخامت کم دیوار حائل میان دو خانه هم صدای ساکنان را می شنیده و متوجه شده بوده که در محل اختفای آقای مرتضوی "صدای هیچ زنی نمی آید"، "مکالمات و رفت و آمدها "ساعت دو سه شب به بعد است" و فقط "صدای شنیدن اخبار بیگانه" به گوش می رسد.
راوی روزنامه شرق می گوید پیش از دستگیری آقای مرتضوی "همسایه ما به شوهرم زنگ زد که من خانهام را به یک نفر، دوماهه اجاره دادهام. گفت یک آقا هست که پدر و مادرش هم همراهش هستند. خانواده هستند. گفت که اینها خیلی به حجاب اهمیت میدهند و چون حیاط خانه ما به خانه آنها دید دارد می خواهند طلق بکشند".
این خانم گفته که از شنیدن صدای اخبار رسانه های خارج از ایران از این خانه متعجب می شده و همسرش گفته "اینها چطور حزباللهیاند که فقط اخبار بیگانه گوش میدهند".
توصیفاتی که همسایه سعید مرتضوی از ظاهر او می کند با وضعیتی که از آقای مرتضوی در یادهاست متفاوت است. او چهره سعید مرتضوی را بدون عینک با ریش و سبیل تراشیده، توصیف می کند و می گوید پیش از دستگیری با او "چشمتوچشم" شده اما او را نمی شناخته است.
روزنامه شرق این تصویر را به عنوان مخفیگاه سعید مرتضوی در شمال ایران منتشر کرده است فردی که شرق او را شاهد دستگیری آقای مرتضوی می خواند می گوید در لحظه بازداشت دادستان پیشین تهران ماموران در خانه را به مدت ۱۵ دقیقه می زدند و می گفتند "آقا سعید ما میدانیم شما تویی، در را باز کن اما پس از اینکه آنها تهدید به شکستن در کردند ساکنان خانه در را باز کردند و جر و بحث میان دو طرف آغاز شد."
"صدای یک خانمی را شنیدم که گفت 'آقا توروخدا نبریدش'. این خانم این چند روز را در خانه بود، اما صدایش درنمیآمد. این خانم چند روز توی خانه بود، چون کسی از صبح نرفت توی خانه. گفت ' توروخدا نبریدش' که دیگه دستوپایش را گرفتند و بردنش. فکر کنم دستش را زنجیر کردند و بردنش... خیلی سروصدا میکرد".
چند روز پیش از دستگیری آقای مرتضوی فشارهای عمومی از جانب شهروندان برای اجرای حکم دو سال زندان آقای مرتضوی افزایش یافته بود.
رسانهها گزارشهایی از ناپدید شدن آقای مرتضوی منتشر کرده بودند. غلامحسین محسنیاژهای، سخنگوی قوه قضائیه ایران به خبرنگاران گفته بود: "حکم جلبش صادر شده ولی هنوز متأسفانه گیرش نیاوردهاند، حالا نمیدانم چطور است!"
آقای مرتضوی در جریان اعتراضات انتخاباتی سال ۱۳۸۸ به عنوان دادستان تهران دستور انتقال گروهی از معترضان بازداشت شده را به بازداشتگاه کهریزک صادر کرده بود و متهم شده بود که در مقابل بدرفتاری با آنها با سهلانگاری واکنش نشان داده است.
چند نفر از بازداشتشدگان، از جمله آقای روحالامینی بعدا در اثر بدرفتاری شدید مأموران بازداشتگاه جان خود را از دست دادند.
هر چند معاونت در قتل، بنابر ماده ۲۰۷ قانون مجازات اسلامی میتواند ۱۵ سال حبس در پی داشته باشد اما دادگاه "ابراز ندامت" آقای مرتضوی را پذیرفت و یک درجه در مجازات تخفیف داد و تنها دو سال حبس برای او در نظر گرفت.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر