۱۳۹۵/۰۸/۱۲

'کابوس دشمن چرا قاسم سلیمانی مشهور شد؟

قاسم سلیمانی
 
تصاویر قاسم سلیمانی در کنار شبه‌نظامیان عراقی در مناطق جنگی به سرعت در شبکه‌های اجتماعی همرسان ‌شود 
در ماه‌های اخیر کمتر روزی بوده که رسانه‌های فارسی زبان چه در داخل و چه از خارج از ایران نامی از قاسم سلیمانی، فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران نبرند؛ چهره‌ای که اکنون دیگر ورای یک شخصیت نظامی و یا سیاسی شناخته می‌شود و شاید بتوان او را نماد حضور نظامی و سیاسی ایران در کشورهای منطقه برشمرد.
اما چه شد که این فرمانده سپاه در چند سال اخیر به چنان شهرتی دست یافت که حتی نامش از هر نظامی دیگری ایرانی شناخته‌شده تر است؟ آیا قدرت شبکه‎های اجتماعی بوده یا نقش رسانه‌های خارجی به ویژه آمریکایی و اسرائیلی؟
سرلشکر قاسم سلیمانی، ۵۸ ساله از زمانی شهرتش جهانگیر شد که حضور نیروی قدس سپاه با افزایش نقش ایران در عراق و سپس در سوریه و کشورهای دیگر خاورمیانه برای رسانه‎های خارج از ایران مطرح شد.
"فرمانده سایه"، "ژنرال بین‌المللی"، "شبح فرمانده"، "فرمانده مرموز"، "کابوس دشمن"، "مالک اشتر زمان"، "ژنرال حاج قاسم" و چندین لقب دیگری که مخالفان و هوادارانش به او می‌دهند، همه نشان از شهرت او در داخل و خارج دارد.
آیت‎الله علی خامنه‌ای او را "شهید زنده" نامیده است. اما عنوانی که او خود را به آن ملقب می‌کند "سرباز صفر ولایت" است؛ که در عمل و گفتار نیز نشان داده که کاملا پیرو آیت الله خامنه‌ای و سیاست‌های کلان جمهوری اسلامی است.
هواداران او در ایران که از چهره‌های اصلاح طلب و اصولگرا تا بسیاری از جوانان ایرانی را در بر می‌گیرد، او را"قهرمان ملی" می‌دانند که جبهه دفاع از ایران را در خارج از مرزهای کشور فرماندهی می‌کند تا ایران در آرامش به سر ببرد و مخالفانش، او را مسئول بسیاری از بی‌ثباتی‌های منطقه و حامی اصلی شبه‎نظامیان شیعه به خصوص در عراق و یمن و نیروهای دولتی در سوریه می‌دانند که امنیت کل منطقه را به خطر انداخته است.
 
کابوس دشمنشخصیت قاسم سلیمانی، قهرمان بازی کامپیوتری کابوس دشمن است
                
در حالیکه محمد جواد ظریف، وزیر امور خارجه ایران برای تایید سیاستهای ضد اسرائیلی دولت ایران و وزارتخانه‌اش از رضایت قاسم سلیمانی می‌گوید، مخالفان او از جمله رسانه‌های وابسته به عربستان سعودی رفتار او را مصداق "دخالت ایران در امور داخلی کشورها" می‌دانند.
با آنکه نسبتا کمتر در مجامع عمومی ظاهر می‌شود، اما هر عکس یا قطعه تصویری از او به خصوص در مناطق جنگی منتشر می‌شود، به سرعت در شبکه‌های اجتماعی دست به دست می‌گردد. در ستایش از او به زبان فارسی و عربی سرودها ساخته شده، نام او به دنیای انمییشن و بازی‌های کامپیوتری هم کشیده شده؛ قهرمان انیمیشن "نبرد خلیج فارس" که دستور انهدام ناوهای آمریکایی را می‌دهد، در بازی کامپیوتری ساخت ایران "کابوس دشمن" است و در بازی‌های کامپیوتری "واحد النمر" و "بتل‌فیلد ۳" شخصیت منفی است که هدف کشتن اوست.
بسیاری از چهره‎های اجتماعی و سیاسی مطرح در ایران با نشر عکسی یا تعریف خاطره‎ای از او، بر این شهرت افزوده‌اند. از عزت‌الله ضرغامی و صادق خرازی گرفته تا ابراهیم حاتمی‌کیا و پرویز پرستویی.
 
ابرقهرمان انقلابی؟
 
سلیمانی، خامنه ای                     قاسم سلیمانی خود را "سرباز صفر ولایت" می‌نامد  
 
با نگاهی به شبکه‌های اجتماعی و انبوه صفحه‌هایی که به نام قاسم سلیمانی وجود دارد (که البته هیچکدام رسمی نیستند) می‌توان دریافت که او برای بسیاری از ایرانیان شخصیتی "ابرقهرمانی" است. اما جمهوری اسلامی چه سودی از این "ابرقهرمان انقلابی" می‌برد؟
مراد ویسی،روزنامه نگار در رادیو فردا و مدرس پیشین سازمان و تشکیلات نیروهای مسلح در دانشکده خبر تهران بخشی از این شهرت را در راستای سیاست‌های کلی جمهوری اسلامی و در راس آن آیت‌الله خامنه‌ای می‌داند و می‌گوید: "آیت الله خامنه ای موافق تبلیغ چهره هایی مانند سرلشکر سلیمانی به عنوان نماد کادرهای ایده ال جمهوری اسلامی است. یعنی فردی که هم همفکر رهبر است هم مطیع رهبر و هم به قول رهبربه لحاظ عملیاتی حاضر در میدان و پای کار و در رکاب رهبری است.در واقع تبلیغ شخصیت قاسم سلیمانی به نوعی تاکید بر این ویژگی های مورد نظر رهبری بین دولتمردان و کادرهای ارشد حاکمیت است."
به گفته آقای ویسی جمهوری اسلامی با چهره کردن آقای سلیمانی الگویی از این نوع کادرها و نیروهای انقلابی- در اختیار شهروندان و طرفدارانش در داخل و خارج از کشور نیز می‌گذارد.
بسیاری از کارشناسان سیاسی و نظامی بین‌المللی بر این عقیده‌اند که بخش عمده‌ای از نیروهای شبه‌نظامی در کشورهای منطقه از جمله سپاه بدر و بسیاری از گروه‌های زیر مجموعه حشد الشعبی عراق، شاخه نظامی حزب‌الله لبنان، جهاد اسلامی در نوار غزه و حوثی‌های یمن مورد حمایت مستقیم نظامی و آموزشی نیروی قدس هستند.
 
خامنه‌ای، نصرالله، سلیمانی
 
الله خامنه‎ای حامی اصلی حزب‌الله به رهبری حسن نصرالله است و بسیاری از کارشناسان معتقدند که شاخه نظامی این گروه زیر نظر قاسم سلیمانی هدایت می‌شود                
با این حال آقای ویسی بخش عمده‎ای از شهرت نیروی قدس را نه فقط به دلیل حضوراین نیرو در معادلات منطقه، بلکه مدیون شهرت شخصی قاسم سلیمانی می‎داند و به بی‌بی‌سی می‌گوید: "اصولا نیروی قدس تا قبل از فرماندهی قاسم سلیمانی نه تا این حد در معادلات منطقه ای فعال بود و نه تا این حد در سیاست خارجی ایران نقش داشت. زیرا تا قبل از فرماندهی قاسم سلیمانی نیروی قدس وجود داشت ولی گسترش نقش و جایگاه آن در سیاست خاورمیانه ای و منطقه ای ایران در دوره فرماندهی سرلشکر سلیمانی بر این نیرو رخ داده است."
اما حسین قاضیان، جامعه شناس مقیم آمریکا معتقد است که بیشترین نقش را در به شهرت رسیدن آقای سلیمانی شبکه‌های اجتماعی داشته‌اند و رسانه‌های حکومتی به ویژه صدا و سیما تلاشی برای چهره کردن او نداشته‌اند، چه بسا که به گفته آقای قاضیان، آقای سلیمانی در میان مردمی که دسترسی به شبکه‌های اجتماعی ندارد، چندان شناخته شده نیست.
با این حال او به بی‌بی‌سی می‌گوید که جمهوری اسلامی و رهبر آن با آنکه چندان نقشی در به شهرت رسیدن قاسم سلیمانی نداشته‌اند، اما از منافع آن سود می‌برند، از این جهت که می‎توانند با توجه به محبوبیت او، بسیاری از کسانی که با جمهوری اسلامی فاصله دارند را جذب کند و حتی به حضور ایران در منطقه به ویژه در سوریه بعدی ملموس‌تر ببخشند.
'محبوب' یا 'مداخله‌جو'
 
حسین سلامی، قاسم سلیمانی و محمد علی جعفری
 
قاسم سلیمانی شهرتی فراگیرتر از فرماندهان خود دارد؛ از راست: حسین سلامی (جانشین فرمانده کل سپاه)، قاسم سلیمانی و محمد علی جعفری (فرمانده کل سپاه)                
در نظر سنجی که چندی پیش زیر نظر آقای قاضیان با موضوع "محبوب‌ترین شخصیت سیاسی ایران" انجام شد، ۴۵ درصد پاسخگویان نام او را نمی‌شناخته‌اند.
اما قاسم سلیمانی تنها نظامی فهرست "محبوب‌ترین" شخصیت‌های سیاسی ایران است که حاکی از آن است که نه تنها از همه فرماندهان نیروهای چندگانه سپاه و ارتش "محبوب‌تر" است که از این منظر جایگاهی حتی بالاتر از فرماندهان ارشد خود دارد که شاید عموم مردم حتی نام آنها را هم ندانند.
شاید کمتر کسی در بین چهره‌های سیاسی و حکومتی در ایران باشد که به اندازه قاسم سلیمانی صفحه‌های مختلف در شبکه‌های اجتماعی داشته باشد، ده‌ها حساب در تلگرام، توییتر و به ویژه اینستاگرم با هزاران فالوئر- که البته هیچکدام رسمی نیستند- گواه بر آن است آقای سلیمانی شهرتی در حد بسیاری از چهره‌های مشهور ایرانی دارد.
اما نقش رسانه‌های غیر ایرانی را هم نمی‌توان ندیده گرفت که بازتابی مستقیم در ایران پیدا می‎‌کند. کافی است که نقل قولی از مثلا مامور سابق سیا منتشر شود که او "قدرتمندترین بازیگر منطقه است" و یا رسانه‌ دیگری برخی از پیشروی نیروهای عراقی مقابل گروه دولت اسلامی (داعش) را متاثر از هدایت سلیمانی بداند، این گفته‌ها فارغ از موضع گوینده و جهت‌گیری‌هایی که گاه در ترجمه و نقل نادیده گرفته می‌شوند، به سرعت در رسانه‌های ایرانی و شبکه‌های اجتماعی فراگیر می‌شود.
 
تصویر قاسم سلیمانی روی تی‌شرت مجری صدا و سیماتصویر قاسم سلیمانی روی تی‌شرت مجری صدا و سیما 
               
آقای قاضیان می گوید که "شیوه داستانگوی ژورنالیسم غربی که به دنبال دراماتیزه کردن موضوعات است نیاز به شخصیت‌پردازی دارد، که در خصوص رویارویی نیروهای سوری و عراقی با داعش و حضور ایران در منطقه بهترین شخصیت قاسم سلیمانی است که بتواند موضوع را برای مخاطبش لمس‌پذیر کند و مخاطب تصویری حقیقی از نماینده ایران در منطقه در ذهن داشته باشد."
اما این تصویر دست‌کم در شبکه‌های اجتماعی و رسانه‌ها به اندازه‌ای رشد کرده که برای بسیاری شاید حضور ایران در منطقه بدون قاسم سلیمانی، معنای دیگری پیدا کند.
مینا اللامی، تحلیلگر رسانه‌های عربی در بی‌بی‌سی مانیتورینگ می‌گوید که بخش عمده‌ای از شهرت قاسم سلیمانی و حضور او در عراق و سوریه به‌ دلیل تمرکز خاصی است که رسانه‌های عرب زبان - به ویژه سنی‌ها- بر روی او دارند.
به گفته خانم اللامی این د‌سته از رسانه‌ها به همراه بخشی از رسانه‌های غربی او را نماینده "مداخله‌جویی" ایران در امور منطقه‌ می‌دانند.
چه "مداخله جو" چه "قهرمان ملی"، تصویر قاسم سلیمانی آنچنان در معادلات منطقه پر‌رنگ شده که حتی اگر روزی تصمیم بر جابجایی او باشد، با توجه به روابط نزدیکی که او با سران گروه‌های شبه‌نظامی در منطقه و نفوذی که بر آنان دارد، قطعا سرنوشت حضور نظامی ایران در کشورهای منطقه نیز تغییر پیدا می‌کند.
تغییرات اخیر در فرماندهان نظامی ایران؛ اهمیت قرارگاه خاتم در چیست؟

قاسم سلیمانی کیست؟

قاسم سلیمانی

قاسم سلیمانی در بیشتر عملیات‌های سپاه در جنگ به عنوان فرمانده لشکر ثارالله حضور داشت                

زمانی که قاسم سلیمانی در سال ۱۳۷۶ فرمانده نیروی قدس، واحد برون‌مرزی سپاه پاسداران شد، این نیرو با آنکه تشکیلش به زمان جنگ ایران و عراق باز می‌گشت، کمتر شناخته شده بود. قاسم سلیمانی در ۴۰ سالگی در حالی با درجه سرتیپی به فرماندهی این نیرو رسید که پیش از آن برای سال‌ها و از زمان جنگ فرمانده لشکر ثارالله کرمان بود.
نخستین بار که نام او در سیاست مطرح شد، دو سال پس از فرماندهی‌اش در نیروی قدس و همزمان با رخدادهای ۱۸ تیر ۱۳۷۸ بود که همراه با ۲۳ فرمانده دیگر سپاهی نامه‌ای اعتراض‌آمیز با لحنی تند به محمد خاتمی، رئیس جمهور وقت نوشت.
امضاکنندگان که عموما فرماندهان هم‎رده‌ای بودند که در دوران جنگ فرماندهی لشکر و در دو سه مورد فرماندهی قرارگاه را برعهده داشتند، در این نامه نوشتند که کاسه صبرشان به پایان رسیده و "تحمل بیش از آن را در صورت عدم رسیدگی بر خود جایز" نمی‌دانند.
بسیاری این نامه را اعلام حضور صریح سپاه در امور سیاسی و در دخالت برشمردند، روندی که به گفته منتقدان، در انتخابات ریاست جمهوری ۱۳۸۸ به اوج رسید.
امضاکنندگان هر کدام در سال‌های بعد سرنوشتی متفاوت پیدا کردند، تعدادی کشته شدند، تعدادی به بالاترین مناصب نظامی در جمهوری اسلامی رسیدند و تعدادی وارد عرصه سیاست شدند.
در این میان قاسم سلیمانی همان شغل خود را حفظ کرد و فقط با افزایش نفوذ و اهمیت نیروی قدس در سال ۱۳۸۹ به درجه سرلشکری رسید که بالاترین درجه در جمهوری اسلامی است که به یک نظامی در قید حیات داده می‎شود.
او برخلاف بسیاری دیگر از همرزمانش، کمتر وارد درگیری‌های سیاسی- جناحی شد و اظهارنظرها و موضع‌گیری سیاسی‌اش را به حداقل رساند. به طوریکه در جریان اعتراضات پس از انتخابات ریاست جمهوری ۱۳۸۸، نام او در بین امضا‌کنندگان نامه اعتراض‌آمیز به حسین علایی، نخستین فرمانده نیروی دریایی سپاه دیده نمی‌شود
 
از راست: رحیم صفوی، محسن رضایی، علی ‌خامنه‌ای، قاسم سلیمانی و مهدی باکری
فرماندهان سپاه در کنار رئیس جمهور وقت ایران در دوران جنگ؛ از راست: رحیم صفوی، محسن رضایی، علی ‌خامنه‌ای، قاسم سلیمانی و مهدی باکری
قاسم سلیمانی در سال ۱۳۳۶ در روستای رابر در استان کرمان به دنیا آمد. کار خود در نخستین ماههای انقلاب در سازمان آب استان کرمان آغاز کرد و سپس مامور به سپاه شد و آن طور که خود می‌گوید قرار بود فقط ۱۵ روز در سپاه مامور باشد، اما تا انتهای جنگ در جبهه‌ها ماند.
در ابتدای جنگ ایران و عراق گردانی متشکل از نیروهای رزمی کرمان را تشکیل داد که کمی بعد به تیپ زرهی و نهایتا به لشکر ۴۱ ثارالله تبدیل شد. او از ابتدای تشکیل این لشکر در سال ۱۳۶۱ تا رفتن به نیروی قدس در سال ۱۳۷۶ فرمانده لشکر ثارالله بود که در بسیاری از عملیات‌های سپاه در جنگ نقشی کلیدی داشت.
او در فاصله میان پایان جنگ و و فرماندهی‌اش بر نیروی قدس، همچنان فرمانده لشکر ثارالله بود که با توجه به اینکه یکی از مجهزترین و قوی‌ترین یگان‌های رزمی شرق ایران بود، بخش عمده‌ای از مشغولیتش پس از جنگ مبارزه با گروه‌های قاقچاق مواد مخدر و همچنین مرزبانی استان‌های همجوار با پاکستان و افغانستان بود.
نیروی قدس سپاه که در اوایل جنگ در قالب واحد کوچکی به منظور هدایت فعالیت برون مرزی سپاه در عراق و لبنان به عنوان زیر مجموعه واحد روابط بین الملل سپاه (زیر نظر محسن میردامادی) تشکیل شد، نهایتا به یکی از اضلاع اصلی سپاه تبدیل شد و اکنون شاید به عنوان مهمترین واحد نظامی جمهوری اسلامی شناخته می‌شود؛ آن قدر که به "سپاه قدس" نیز شهرت دارد.

هیچ نظری موجود نیست: