جرس، میثم تواب :دفتر رهبر جمهوری اسلامی ایران، در طول سال های رهبری آقای خامنه ای، و به ویژه با افزایش دخالت منسوبین این دفتر در مسائل سیاسی کشور، در معرض توجه روزافزون افکار عمومی قرار داشته است. دفتر آقای خامنه ای، یا "بیت رهبری"، سازمانی بزرگ از زیر مجموعه های به هم پیوسته است. مجموعه ساختمان های مرکزی دفتر رهبری در مرکز تهران واقع است. این مجموعه ساختمان ها، که اقامتگاه شخصی آیت الله خامنه ای هم در قسمتی از آن قرار دارد، از شمال به خیابان "آذربایجان"، از شرق به خیابان "فلسطین"، از جنوب به خیابان "پاستور" و از غرب به خیابان "خوش زبان" متصل است. گذشته از مرز شمالی مجموعه دفتر رهبری، که در امتداد خیابان آذربایجان است، مرزهای غربی، شرقی و جنوبی و غربی این مجموعه، به سایر دستگاه های حکومتی متصل هستند. به طور مشخص، در شرق آن، باغ و ساختمان شورای عالی امنیت ملی قرار دارد؛ جنوب آن، به دفتر رئیس جمهور متصل است؛ و در غرب آن هم، دیگر ساختمان های متعلق به ریاست جمهوری قرار دارند. مسوولیت امنیت رهبر جمهوری اسلامی و دفتر او بر عهده یک واحد ویژه از سپاه پاسداران قرار دارد که "سپاه ولی امر" نامیده می شود. این سپاه در اطراف مجموعه دفتر رهبری و در داخل آن دارای پایگاه است و با هماهنگی حجازی، مسئول امنیت بیت رهبری، حفاظت از این مجموعه را به عهده دارد. لازم به ذکر است که مسوولیت حفط امنیت مقام های ارشد جمهوری اسلامی در پایتخت (روسای سه قوه، وزرا، نمایندگان مجلس، مسوولان قضایی و ساختمان های حکومتی) بر عهده واحدی از سپاه به نام "سپاه حفاظت انصار المهدی" است. اما در میان کل مسوولان حکومتی، یک استثنا وجود دارد که آن آقای خامنه ای است که مسوولیت حفاظت از او را سپاه ولی امر به عهده دارد. در مورد دفتر آقای خامنه ای، هر از گاه اخباری "اختصاصی" منتشر شده که مرز میان واقعیت و خیال در آنها، چندان روشن نبوده است. اما به هر ترتیب، واضح است که در دفتر رهبر جمهوری اسلامی، محل فعالیت چهره هایی بوده که بعضا در نحوه اداره کشور و نهادهای حکومتی، نقش تعیین کننده ای داشته اند. این گزارش، در دو بخش، به بازخوانی اطلاعاتی کلی در مورد برخی از چهره هایی می پردازد که در دفتر رهبر جمهوری اسلامی ایران، دارای حضور و نفوذ رسمی یا غیر رسمی هستند.بخش اول این گزارش به بررسی و معرفی اجمالی اصغرحجازی، آقا وحید، و مجتبی خامنه ای می پردازد.اصغر حجازی، مسئول امنیت بیت رهبری است. اما میزان نفوذ وی در دفتر رهبری بیش از سمت رسمی خود است و عملا از سال ها پیش، تاثیرگذار ترین شخصیت در دفتر رهبر جمهوری اسلامی ایران بوده است.
هرچند بسیاری از مسئولان کشور و سایر کسانی که به دفتر رهبر رفته و می روند حجازی را دیده و شاهد نفوذ شدید او در این دفتر بوده اند، اما وی به دقت مواظب است که هرگز در جایی که که دوربین وجود دارد حاضر نباشد و کسی از او عکسی نگیرد.
یکی از فعالان دانشجویی دهه 70 نقل می کند که "در اوایل روی کار آمدن سید محمد خاتمی خاتمی به عنوان رئیس جمهور، تعدادی از اعضای تشکل های دانشجویی به دیدار آیت الله خامنه ای رفته اند و وی، در آن دیدار به بیان مطالبی پرداخته که به نظر دانشجویان، مثبت بوده است. در پایان جلسه، دانشجویان به آیت الله خامنه ای گفته بودند که آیا اجازه دارند صحبت های او در آن جلسه (غیر عمومی) را منتشر کنند؟ و رهبر جواب مثبت داده بود. از آنجایی که دانشجویان حق نداشته اند در داخل جلسه ضبط صوت داشته باشند، پس از جلسه یکی از آنها به نزد حجازی می رود و از او خواهش می کند که با توجه به موافقت آیت الله خامنه ای، نوار ضبط شده سخنان رهبر در جلسه را برای انتشار در اختیار دانشجویان بگذارد. اما حجازی گفته بود که انتشار آن سخنان به مصلحت نیست و من رهبر را در این زمینه قانع خواهم کرد، و نتیجتا از دادن نوار به دانشجویان خودداری کرده بود."
نفوذ حجازی در دفتر رهبری، به ویژه در زمان ریاست جمهوری محمد خاتمی، افزایش بی سابقه ای پیدا کرد و دلیل مشخص آن هم، آن بود که عملکرد دولت خاتمی در زمینه های امنیتی و فرهنگی (به ویژه در برخورد با منتقدان حکومت) مطلوب آقای خامنه ای نبود. در نتیجه، حجازی، به همراه تعدادی از عناصر مورد اطمینان رهبر در سپاه و قوه قضاییه، و تعدادی از مسئولان و کارمندان سابق وزارت اطلاعات که در زمان پی گیری پرونده پرونده "قتل های زنجیره ای" از وزارت اطلاعات اخراج شده بودند، نقش موثری در هدایت نوعی دستگاه اطلاعاتی موازی با وزارت اطلاعات ایفا کرد. این دستگاه، در اواخر دوره مسئولیت خاتمی چنان گسترش پیدا کرده بود که حتی بعضا به جاسوسی در مورد اعضای دولت خاتمی هم می پرداخت.
حجازی، که در زمان ریاست جمهوری سیدعلی خامنه ای معاون امنیت خارجی وزارت اطلاعات بود، در هدایت عملیات اطلاعاتی موازی از همکاری مصطفی پورمحمدی نیز برخوردار بود که زمان هاشمی رفسنجانی معاون امنیت خارجی وزارت اطلاعات بود.
اصغر حجازی همچنین در دوره خاتمی، با همکاری قائم مقام سپاه پاسداران به نام "محمد باقر ذوالقدر"، نقش بسیار تعیین کننده ای در حمایت از گروه "انصار حزب الله" داشت که عمدتا متشکل از برخی اعضای بسیج بودند و به حمله به تجمعات اصلاح طلبان و به ویژه دانشجویان می پرداختند.
به هر ترتیب، در سال های اخیر، به دو دلیل مشخص، میزان نفوذ اصغر حجازی در دفتر رهبری به اندازه زمان ریاست جمهوری محمد خاتمی نبوده است.
نخستین دلیل آن است که با روی کار آمدن محمود احمدی نژاد، بسیاری از کارهایی که در زمان خاتمی، دولت از انجام آنها خودداری می کرد و در نتیجه پی گیری آنها به تشکیلات دفتر رهبری محول شده بود، توسط قوه مجریه انجام می شود و احتیاجی به دخالت این دفتر در مورد آنها نیست.
دلیل دوم، افزایش نفوذ نسل جدیدی از روحانیان تندرو چون مجتبی خامنه ای در دفتر رهبر است که - همچون حجازی – به فعالیت های اطلاعاتی و امنیتی علاقه دارند. مجتبی خامنه ای، اگرچه دارای قابلیت ها و تجربیات حجازی نیست، اما در سال های اخیر در بسیاری از جلسات غیر رسمی، به عنوان نماینده یا فرد مورد اعتماد رهبر حضور یافته است. البته، این به آن معنا نیست که میان حجازی و مجتبی خامنه ای، حداقل تاکنون جنگ قدرت یا رقابتی وجود داشته است، چرا که مجتبی در مسائل امنیتی و موضوعات مربوط به بیت رهبری، در واقع تربیت یافته حجازی بوده و برای او احترام قائل است، و آقای خامنه ای نیز هنوز اصغر حجازی را دارای توانایی های منحصر به فرد می داند.
برخی از مخالفان حکومت ایران، معتقدند که حجازی یکی از هماهنگ کنندگان اصلی قتل های زنجیره ای روشنفکران ایرانی در دهه 90 بوده است. به نظر می رسد که با اطمینان نمی توان این فرض را تاکید کرد، هرچند تردیدی هم نیست که حجازی از دوستان نزدیک سعید امامی، از طراحان قتل های زنجیره ای بوده است. اصغر حجازی همچنین از حامیان "جواد عباسی کنگوری" (با اسم مستعار "جواد آزاده" یا "آملی") بوده است، کسی که بعد از دستگیری سعید امامی و همکارانش در دوران خاتمی، به عنوان مسئول بازجویی از دستگیر شدگان، با انجام شکنجه های شدید از آنها کوشید تا آنان را به اعترافات دروغ در مورد جاسوسی برای کشورهای بیگانه و فساد اخلاقی وا دارد. وحید ، که در محافل حکومتی از او با نام "آقا وحید" یاد می شود، یکی از افسران سپاه پاسداران است که جدیدا در دفتر رهبری نفوذ زیادی پیدا کرده است. وی، معاون رئیس دفتر رهبری است که از آستانه انتخابات ریاست جمهوری گذشته، همراه او در مناسبت های مختلف دیده می شود و پرهیزی از انتشار عکس خود در رسانه ها ندارد. علی رغم شایعات بسیار زیادی که در مورد وی در سایت ها منتشر شده است، اطلاعات قابل تاییدی از گذشته او یا حتی نا م واقعی او(که برخی معتقدند وحید حقانی است و برخی دیگر درست نمی دانند)در دست نیست و رشد ناگهانی او در دفتر رهبری، پدیده ای تعجب انگیز در فضای سیاسی ایران بوده است.
بسیاری از اطلاعات نادرستی که در مورد این فرد در سایت های مختلف منتشر شده، به این خاطر است که منتشرکنندگان این اطلاعات، وی را با دو فرد دارای اسامی مشابه اشتباه گرفته اند. این دو فرد عبارتند از سردار "احمد وحیدی" (نام واقعی: وحید شاهچراغی) وزیر دفاع، و سردار "احمد وحید" (نام کامل: احمدی وحید دستجردی) قائم مقام وزیر دفاع ایران.
احمد وحیدی فرمانده سابق سپاه قدس، متهم به دست داشتن در انفجار "مرکز همکاری یهودیان" در آرژانتین (آمیا) در تیرماه ۱۳۷۳ است و در لیست افراد تحت تعقیب پلیس بینالملل (اینترپل) قرار دارد.
احمد وحید دستجردی نیز، رئیس سابق سازمان صنایع هوافضا، زیر مجموعه وزارت دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح است. نام این فرمانده در لیست تحریم های بین المللی شورای امنیت سازمان ذکر شده و در زمان جنگ با عراق در فعالیت های مخفیانه ایران برای تامین سلاح از خارج از کشور فعال بوده، است.
به هر ترتیب، وحید ، ارتباطی با هیچ یک از دو فرد یاد شده ندارد.
نخستین باری که حضور وحید در کنار آقای خامنه ای خبرساز شد، در جریان سفر رهبر ایران به استان کردستان در آستانه انتخابات ریاست جمهوری بود، که تصاویر منتشر شده در خبرگزاری های دولتی ایران، وی را در کنار رهبر در حین کوه پیمایی نشان می داد.
اما آنچه جایگاه وحید را، به عنوان یک چهره نوظهور سالهای اخیر ، در بیت رهبری به گونه ای شفاف تر به افکار عمومی شناساند، نقش وی در جریان مراسم تنفیذ حکم ریاست جمهوری احمدی نژاد توسط رهبر جمهوری اسلامی بود. در این مراسم، او به شیوه ای که در گذشته معمول نبود، حکم ریاست جمهوری احمدی نژاد را به دست آقای خامنه ای داد تا او حکم را به احمدی نژاد بدهد، و پس از گرفتن حکم توسط رئیس دولت نیز، دوباره حکم را از دست وی گرفت.
نکته دیگری که در مراسم تنفیذ احمدی نژاد مورد توجه بسیاری از ناظران قرار گرفت، نحوه نگاه کردن از موضع بالای وحید به احمدی نژاد در هنگام حرف زدن رئیس جمهور با خامنه ای بعد از دریافت حکم ریاست جمهوری بود. احمدی نژاد در هنگام گرفتن حکم ریاست جمهوری از دستان رهبر، بر خلاف چهار سال پیش از آن، از بوسیدن دست علی خامنه ای خودداری کرد و به جای آن شانه او را بوسید. رفتار احمدی نژاد در مراسم تنفیذ، که زیر نگاه ظاهرا ناخشنود "وحید" صورت گرفت، بیشتر نوعی نمایش سیاسی به نظر می آمد که احتمالا هدف آن، پرهیز از معرفی شدن به عنوان یک "دست نشانده" رهبر بود.
نحوه حضور وحید در مراسم تحلیف احمدی نژاد در مجلس ایران، موضوع دیگری بود که جایگاه ویژه او را در نزد آقای خامنه ای نشان می داد. در مراسم تحلیف، رهبر جمهوری اسلامی شرکت نمی کند و طبیعتا در مراسم سال 1388 هم این رسم رعایت شده بود. اما نکته قابل توجه این بود که با وجود حضور نداشتن رهبر در مراسم تحلیف، وحید در این مراسم حاضر بود که نشان می داد نقش او در داخل حکومت، چیزی بیش از یک مدیر اجرایی در دفتر آقای خامنه ای است. مهم تر آنکه، جایی که در مراسم تحلیف برای او در نظر گرفته شده بود در ردیف فرماندهان ارشد نیروهای مسلح، و مشخصا میان فرمانده کل سپاه و فرمانده نیروی انتظامی ایران بود.
از سوی دیگر، نحوه حضور در اولین مراسم نماز جمعه آفای خامنه ای پس از انتخابات ریاست جمهوری (که در آن معترضان به انتخابات را تهدید به برخورد کرد) نیز قابل توجه بود: وی پیش از شروع مراسم، مسئولان عالی رتبه حکومتی را به صفوف نماز هدایت می کرد وسعی می کرد جای هر کس را تعیین کند. در فیلم کوتاهی که از زمان قبل از شروع نماز جمعه منتشر شده، مشخص است که وحید می کوشد با استقبال از هاشمی رفسنجانی، وی را به کنار احمدی نژاد هدایت کند تا این دو نفر در مراسم نماز پهلوی یکدیگر قرار بگیرند؛ اقدامی که با بی اعتنایی هاشمی رفسنجانی موجه می شود و وی به قسمت دیگری از صف نماز می رود.
ابوالفضل فاتح، مسئول كميته اطلاع رساني ستاد میر حسین موسوي در جریان انتخابات، در وبلاگ خود روایتی را در مورد ملاقات خود با "وحید" در شب انتخابات ریاست جمهوری نقل می کند که قابل توجه است. به گفته وی، نیمه شب 22 خرداد، بعد از شروع اعلام نتایج اولیه شمارش آرا توسط وزارت کشور، میرحسین موسوی ابوالفضل فاتح را همراه با نامه ای برای رهبر به بیت رهبری می فرستد که محتوای آن هشدار نسبت به تقلب در انتخابات بوده است. فاتح می گوید که در بیت رهبری، "وحید" نامه را از او می گیرد و می گوید که در مورد نحوه اعلام نتایج انتخابات به وزارت کشور "تذکر داده است"، اما نتایج انتخابات به نفع احمدی نژاد است و اعتراض کردن فایده ای نخواهد داشت.
خبر دیگری که توضیح دهنده میزان نفوذ وحید در دستگاه های امنیتی است، به بعد از مناظره تلویزیونی احمدی نژاد و موسوی (قبل از انتخابات) مربوط می شود که در جریان آن، احمدی نژاد اتهامات فراوانی را علیه هاشمی رفسنجانی وارد کرد. بعد از آن مناظره، "فاطمه هاشمی" دختر بزرگ اکبرهاشمی رفسنجانی در اعتراض به این عملکرد و رویکرد صداوسیما که زیر نظر رهبری است با رفتر رهبر تماس تلفنی می گیرد و در بیت، وحید با او صحبت می کند. فاطمه هاشمی در این گفت و گو به تندی از عملکرد دستگاههای زیرمجموعه رهبری انتقاد می کند و می گوید که پخش این تهمت ها از صداوسیما برنامه ریزی شده بوده است. در مقابل نیز، وحید دختر رفسنجانی را تهدید به برخورد می کند. اندکی بعد، مجوز مدرسه ای به نام "تسنیم" در تهران که فاطمه هاشمی موسس آن بود از سوی آموزش پرورش لغو می شود و مدیر آن به اتهام شرکت در اغتشاشات دستگیر می شود.سید مجتبی حسینی خامنه ای متولد سال 1348 است. مجتبی دومین فرزند علی خامنه ای رهبر ایران است.سید مجتبی خامنه ای به طور رسمی جزو مدیران ارشد بیت رهبری نیست، ولی از نفوذ بالایی در آن برخوردار است و در واقع، از میان فرزندان علی خامنه ای، او کسی است که در بسیاری از موضوعات حساس، در جلسات غیر رسمی به نمایندگی از پدرش در دفتر او اظهار نظر می کند. آقای خامنه ای تاکنون رفتاری انجام نداده که حاکی از عدم رضایت وی از دخالت های مجتبی در مسائل مربوط به دفتر وی باشد و به همین دلیل، افرادی که با رهبر ایران و دفتر او سر و کار دارند، دخالت های مجتبی را جدی می گیرند. او همچنین با فرماندهان سپاه و بسیج رابطه نزدیکی دارد و دارای نفوذ بالایی در میان آنهاست. مجتبی خامنه ای، از سال ها پیش تحت نفوذ حجازی بوده و همچون او، به نقش آفرینی پشت پرده در مسائل سیاسی و امنیتی تمایل زیادی پیدا کرده است. او در دروس مذهبی، شاگرد آیت الله مصباح یزدی، آیت الله سید محمود هاشمی شاهرودی و آیت الله محمد باقر خرازی (رهبر معنوی گروه موسوم به "حزب الله ایران") است و هر هفته برای خواندن دروس مذهبی به قم می رود. افراد نزدیک به رهبر ایران می گویند که مجتبی به درجه "اجتهاد" رسیده است ، اما این ادعا، با توجه به سن کم مجتبی خامنه ای و اشتغال او به فعالیت های غیردرسی فراوان، مبالغه آمیز به نظر می رسد. او به همراه برادر بزرگترش سید مصطفی سابقه حضور در جبهه های جنگ را دارد و در جبهه، همسنگر مهدی هاشمی، پسر اکبر هاشمی رفسنجانی بوده است. نخستین دخالت جنجالی مجتبی خامنه ای در سیاست، در انتخابات ریاست جمهوری 1384 بود، که وی به ستاد انتخاباتی محمدباقر قالیباف شهردار وقت تهران کمک می کرد. اما وی در یکی – دو هفته مانده تا انتخابات نظر خود را تغییر داد و با برگزاری جلسات مختلف با چند تن از فرماندهان سپاه و بسیج، به حمایت فعالانه از محمود احمودی نژاد پرداخت. با وجود برخی شایعات در این مورد که حمایت رهبر از محمود احمدی نژاد در آستانه انتخابات، تحت تاثیر مجتبی بوده، منابع آگاه تاکید دارند که در زمان انتخابات 1384، مجتبی خامنه ای تنها نظر پدر خود را منعکس می کرده که اول به قالیباف و سپس به احمدی نژاد متمایل بوده است. به تصریح این منابع، شیوه تبلیغات انتخاباتی قالبیاف، که برای کسب آرای بیشتر سعی داشت خود را فردی مدرن و طرفدار گسترش ارتباط با غرب نشان بدهد، به تدریج باعث شد تا رهبر به این نتیجه برسد که قالیباف در مبارزه با اصلاح طلبان و غرب سرسخت نیست، و این باعث شد که وی دو هفته مانده به انتخابات نظر خود را تغییر بدهد و به حمایت از احمدی نژاد بپردازد.
گفته می شود که در پی دخالت های مجتبی خامنه ای در انتخابات ریاست جمهوری 1384، علی اکبر ناطق نوری رئیس بازرسی دفتر رهبری در گفت و گویی با رهبری نسبت به این مساله اعتراض کرده است. ظاهرا ناطق نوری به آقای خامنه ای گفته است که "آقازاده شما از آقای احمدی نژاد حمایت میکند" و رهبر جواب داده است: "مجتبی آقا است نه آقازاده". پاسخی که منجر به توقف اعتراض ناطق نوری شده است.
بعد از پیروزی احمدی نژاد در انتخابات ریاست جمهوری، ارتباطات مجتبی خامنه ای با فرماندهان سپاه و بسیج و حمایت آنها از احمدی نژاد آن قدر خبر ساز شده بود که مهدی کروبی در نامه ای سرگشاده به رهبری به شدت به دخالت های انتخاباتی فرزند وی انتقاد کرد و از کلیه مسئولیتهای حکومتی خود از جمله مشاورت آقای خامنه ای و عضویت در مجمع تشخیص مصلحت نظام استعفا داد.
کروبی در نامه جنجالی خود نوشت: "اخباری مبنی بر حمایت فرزند محترم شما - آقا سید مجتبی - از یکی از کاندیداها منتشر شد... این خبرها در مورد فعالیت ایشان به نفع یکی از کاندیداها - که سه روز قبل از انتخابات ناگهان شانس او افزایش پیدا کرد - و حتی رفت و آمد به ستاد انتخاباتی آن کاندیدا منتشر شد. شما به خوبی می دانید که دخالتهای نسنجیده اطرافیان برخی از مقامات روحانی و سیاسی در سالهای گذشته تبعات منفی فراوانی برای کشور و نظام داشته است."
پاسخ آقای خامنه ای به مهدی کروبی، بسیار تند بود. او در پاسخی کوتاه و رسمی به کروبی گفت که اگر اعتراضی به انتخابات دارد باید به شورای نگهبان شکایت کند و تاکید کرد که اجازه "بحران سازی" را به هیچ کس نخواهد داد.
برخی از مخالفان جمهوری اسلامی معتقدند که علی خامنه ای مایل است که پسرش پس از مرگ او رهبر آینده ایران بشود. تاکنون اطلاعات مشخصی که تایید کننده چنین خبری باشد به دست نیامده، اما این شایعه به طور گسترده در میان مردم ایران هم رواج پیدا کرده است، تا حدی که یکی از شعارهای مردم در تظاهرات پس از انتخابات این بود که: "مجتبی، بمیری، رهبری را نبینی".
به هر ترتیب، عده ای از ناظران تاکید دارند مجتبی خامنه ای، هم به لحاظ سابقه سیاسی و هم از نظر میزان تحصیلات مذهبی، بسیار پایین تر از آن است که در هیچ شرایطی بتوان مجلس خبرگان رهبری ر وا داشت تا او را به عنوان یکی از کاندیداهای جایگزینی آیت الله خامنه ای قبول کند.
هرچند بسیاری از مسئولان کشور و سایر کسانی که به دفتر رهبر رفته و می روند حجازی را دیده و شاهد نفوذ شدید او در این دفتر بوده اند، اما وی به دقت مواظب است که هرگز در جایی که که دوربین وجود دارد حاضر نباشد و کسی از او عکسی نگیرد.
یکی از فعالان دانشجویی دهه 70 نقل می کند که "در اوایل روی کار آمدن سید محمد خاتمی خاتمی به عنوان رئیس جمهور، تعدادی از اعضای تشکل های دانشجویی به دیدار آیت الله خامنه ای رفته اند و وی، در آن دیدار به بیان مطالبی پرداخته که به نظر دانشجویان، مثبت بوده است. در پایان جلسه، دانشجویان به آیت الله خامنه ای گفته بودند که آیا اجازه دارند صحبت های او در آن جلسه (غیر عمومی) را منتشر کنند؟ و رهبر جواب مثبت داده بود. از آنجایی که دانشجویان حق نداشته اند در داخل جلسه ضبط صوت داشته باشند، پس از جلسه یکی از آنها به نزد حجازی می رود و از او خواهش می کند که با توجه به موافقت آیت الله خامنه ای، نوار ضبط شده سخنان رهبر در جلسه را برای انتشار در اختیار دانشجویان بگذارد. اما حجازی گفته بود که انتشار آن سخنان به مصلحت نیست و من رهبر را در این زمینه قانع خواهم کرد، و نتیجتا از دادن نوار به دانشجویان خودداری کرده بود."
نفوذ حجازی در دفتر رهبری، به ویژه در زمان ریاست جمهوری محمد خاتمی، افزایش بی سابقه ای پیدا کرد و دلیل مشخص آن هم، آن بود که عملکرد دولت خاتمی در زمینه های امنیتی و فرهنگی (به ویژه در برخورد با منتقدان حکومت) مطلوب آقای خامنه ای نبود. در نتیجه، حجازی، به همراه تعدادی از عناصر مورد اطمینان رهبر در سپاه و قوه قضاییه، و تعدادی از مسئولان و کارمندان سابق وزارت اطلاعات که در زمان پی گیری پرونده پرونده "قتل های زنجیره ای" از وزارت اطلاعات اخراج شده بودند، نقش موثری در هدایت نوعی دستگاه اطلاعاتی موازی با وزارت اطلاعات ایفا کرد. این دستگاه، در اواخر دوره مسئولیت خاتمی چنان گسترش پیدا کرده بود که حتی بعضا به جاسوسی در مورد اعضای دولت خاتمی هم می پرداخت.
حجازی، که در زمان ریاست جمهوری سیدعلی خامنه ای معاون امنیت خارجی وزارت اطلاعات بود، در هدایت عملیات اطلاعاتی موازی از همکاری مصطفی پورمحمدی نیز برخوردار بود که زمان هاشمی رفسنجانی معاون امنیت خارجی وزارت اطلاعات بود.
اصغر حجازی همچنین در دوره خاتمی، با همکاری قائم مقام سپاه پاسداران به نام "محمد باقر ذوالقدر"، نقش بسیار تعیین کننده ای در حمایت از گروه "انصار حزب الله" داشت که عمدتا متشکل از برخی اعضای بسیج بودند و به حمله به تجمعات اصلاح طلبان و به ویژه دانشجویان می پرداختند.
به هر ترتیب، در سال های اخیر، به دو دلیل مشخص، میزان نفوذ اصغر حجازی در دفتر رهبری به اندازه زمان ریاست جمهوری محمد خاتمی نبوده است.
نخستین دلیل آن است که با روی کار آمدن محمود احمدی نژاد، بسیاری از کارهایی که در زمان خاتمی، دولت از انجام آنها خودداری می کرد و در نتیجه پی گیری آنها به تشکیلات دفتر رهبری محول شده بود، توسط قوه مجریه انجام می شود و احتیاجی به دخالت این دفتر در مورد آنها نیست.
دلیل دوم، افزایش نفوذ نسل جدیدی از روحانیان تندرو چون مجتبی خامنه ای در دفتر رهبر است که - همچون حجازی – به فعالیت های اطلاعاتی و امنیتی علاقه دارند. مجتبی خامنه ای، اگرچه دارای قابلیت ها و تجربیات حجازی نیست، اما در سال های اخیر در بسیاری از جلسات غیر رسمی، به عنوان نماینده یا فرد مورد اعتماد رهبر حضور یافته است. البته، این به آن معنا نیست که میان حجازی و مجتبی خامنه ای، حداقل تاکنون جنگ قدرت یا رقابتی وجود داشته است، چرا که مجتبی در مسائل امنیتی و موضوعات مربوط به بیت رهبری، در واقع تربیت یافته حجازی بوده و برای او احترام قائل است، و آقای خامنه ای نیز هنوز اصغر حجازی را دارای توانایی های منحصر به فرد می داند.
برخی از مخالفان حکومت ایران، معتقدند که حجازی یکی از هماهنگ کنندگان اصلی قتل های زنجیره ای روشنفکران ایرانی در دهه 90 بوده است. به نظر می رسد که با اطمینان نمی توان این فرض را تاکید کرد، هرچند تردیدی هم نیست که حجازی از دوستان نزدیک سعید امامی، از طراحان قتل های زنجیره ای بوده است. اصغر حجازی همچنین از حامیان "جواد عباسی کنگوری" (با اسم مستعار "جواد آزاده" یا "آملی") بوده است، کسی که بعد از دستگیری سعید امامی و همکارانش در دوران خاتمی، به عنوان مسئول بازجویی از دستگیر شدگان، با انجام شکنجه های شدید از آنها کوشید تا آنان را به اعترافات دروغ در مورد جاسوسی برای کشورهای بیگانه و فساد اخلاقی وا دارد. وحید ، که در محافل حکومتی از او با نام "آقا وحید" یاد می شود، یکی از افسران سپاه پاسداران است که جدیدا در دفتر رهبری نفوذ زیادی پیدا کرده است. وی، معاون رئیس دفتر رهبری است که از آستانه انتخابات ریاست جمهوری گذشته، همراه او در مناسبت های مختلف دیده می شود و پرهیزی از انتشار عکس خود در رسانه ها ندارد. علی رغم شایعات بسیار زیادی که در مورد وی در سایت ها منتشر شده است، اطلاعات قابل تاییدی از گذشته او یا حتی نا م واقعی او(که برخی معتقدند وحید حقانی است و برخی دیگر درست نمی دانند)در دست نیست و رشد ناگهانی او در دفتر رهبری، پدیده ای تعجب انگیز در فضای سیاسی ایران بوده است.
بسیاری از اطلاعات نادرستی که در مورد این فرد در سایت های مختلف منتشر شده، به این خاطر است که منتشرکنندگان این اطلاعات، وی را با دو فرد دارای اسامی مشابه اشتباه گرفته اند. این دو فرد عبارتند از سردار "احمد وحیدی" (نام واقعی: وحید شاهچراغی) وزیر دفاع، و سردار "احمد وحید" (نام کامل: احمدی وحید دستجردی) قائم مقام وزیر دفاع ایران.
احمد وحیدی فرمانده سابق سپاه قدس، متهم به دست داشتن در انفجار "مرکز همکاری یهودیان" در آرژانتین (آمیا) در تیرماه ۱۳۷۳ است و در لیست افراد تحت تعقیب پلیس بینالملل (اینترپل) قرار دارد.
احمد وحید دستجردی نیز، رئیس سابق سازمان صنایع هوافضا، زیر مجموعه وزارت دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح است. نام این فرمانده در لیست تحریم های بین المللی شورای امنیت سازمان ذکر شده و در زمان جنگ با عراق در فعالیت های مخفیانه ایران برای تامین سلاح از خارج از کشور فعال بوده، است.
به هر ترتیب، وحید ، ارتباطی با هیچ یک از دو فرد یاد شده ندارد.
نخستین باری که حضور وحید در کنار آقای خامنه ای خبرساز شد، در جریان سفر رهبر ایران به استان کردستان در آستانه انتخابات ریاست جمهوری بود، که تصاویر منتشر شده در خبرگزاری های دولتی ایران، وی را در کنار رهبر در حین کوه پیمایی نشان می داد.
اما آنچه جایگاه وحید را، به عنوان یک چهره نوظهور سالهای اخیر ، در بیت رهبری به گونه ای شفاف تر به افکار عمومی شناساند، نقش وی در جریان مراسم تنفیذ حکم ریاست جمهوری احمدی نژاد توسط رهبر جمهوری اسلامی بود. در این مراسم، او به شیوه ای که در گذشته معمول نبود، حکم ریاست جمهوری احمدی نژاد را به دست آقای خامنه ای داد تا او حکم را به احمدی نژاد بدهد، و پس از گرفتن حکم توسط رئیس دولت نیز، دوباره حکم را از دست وی گرفت.
نکته دیگری که در مراسم تنفیذ احمدی نژاد مورد توجه بسیاری از ناظران قرار گرفت، نحوه نگاه کردن از موضع بالای وحید به احمدی نژاد در هنگام حرف زدن رئیس جمهور با خامنه ای بعد از دریافت حکم ریاست جمهوری بود. احمدی نژاد در هنگام گرفتن حکم ریاست جمهوری از دستان رهبر، بر خلاف چهار سال پیش از آن، از بوسیدن دست علی خامنه ای خودداری کرد و به جای آن شانه او را بوسید. رفتار احمدی نژاد در مراسم تنفیذ، که زیر نگاه ظاهرا ناخشنود "وحید" صورت گرفت، بیشتر نوعی نمایش سیاسی به نظر می آمد که احتمالا هدف آن، پرهیز از معرفی شدن به عنوان یک "دست نشانده" رهبر بود.
نحوه حضور وحید در مراسم تحلیف احمدی نژاد در مجلس ایران، موضوع دیگری بود که جایگاه ویژه او را در نزد آقای خامنه ای نشان می داد. در مراسم تحلیف، رهبر جمهوری اسلامی شرکت نمی کند و طبیعتا در مراسم سال 1388 هم این رسم رعایت شده بود. اما نکته قابل توجه این بود که با وجود حضور نداشتن رهبر در مراسم تحلیف، وحید در این مراسم حاضر بود که نشان می داد نقش او در داخل حکومت، چیزی بیش از یک مدیر اجرایی در دفتر آقای خامنه ای است. مهم تر آنکه، جایی که در مراسم تحلیف برای او در نظر گرفته شده بود در ردیف فرماندهان ارشد نیروهای مسلح، و مشخصا میان فرمانده کل سپاه و فرمانده نیروی انتظامی ایران بود.
از سوی دیگر، نحوه حضور در اولین مراسم نماز جمعه آفای خامنه ای پس از انتخابات ریاست جمهوری (که در آن معترضان به انتخابات را تهدید به برخورد کرد) نیز قابل توجه بود: وی پیش از شروع مراسم، مسئولان عالی رتبه حکومتی را به صفوف نماز هدایت می کرد وسعی می کرد جای هر کس را تعیین کند. در فیلم کوتاهی که از زمان قبل از شروع نماز جمعه منتشر شده، مشخص است که وحید می کوشد با استقبال از هاشمی رفسنجانی، وی را به کنار احمدی نژاد هدایت کند تا این دو نفر در مراسم نماز پهلوی یکدیگر قرار بگیرند؛ اقدامی که با بی اعتنایی هاشمی رفسنجانی موجه می شود و وی به قسمت دیگری از صف نماز می رود.
ابوالفضل فاتح، مسئول كميته اطلاع رساني ستاد میر حسین موسوي در جریان انتخابات، در وبلاگ خود روایتی را در مورد ملاقات خود با "وحید" در شب انتخابات ریاست جمهوری نقل می کند که قابل توجه است. به گفته وی، نیمه شب 22 خرداد، بعد از شروع اعلام نتایج اولیه شمارش آرا توسط وزارت کشور، میرحسین موسوی ابوالفضل فاتح را همراه با نامه ای برای رهبر به بیت رهبری می فرستد که محتوای آن هشدار نسبت به تقلب در انتخابات بوده است. فاتح می گوید که در بیت رهبری، "وحید" نامه را از او می گیرد و می گوید که در مورد نحوه اعلام نتایج انتخابات به وزارت کشور "تذکر داده است"، اما نتایج انتخابات به نفع احمدی نژاد است و اعتراض کردن فایده ای نخواهد داشت.
خبر دیگری که توضیح دهنده میزان نفوذ وحید در دستگاه های امنیتی است، به بعد از مناظره تلویزیونی احمدی نژاد و موسوی (قبل از انتخابات) مربوط می شود که در جریان آن، احمدی نژاد اتهامات فراوانی را علیه هاشمی رفسنجانی وارد کرد. بعد از آن مناظره، "فاطمه هاشمی" دختر بزرگ اکبرهاشمی رفسنجانی در اعتراض به این عملکرد و رویکرد صداوسیما که زیر نظر رهبری است با رفتر رهبر تماس تلفنی می گیرد و در بیت، وحید با او صحبت می کند. فاطمه هاشمی در این گفت و گو به تندی از عملکرد دستگاههای زیرمجموعه رهبری انتقاد می کند و می گوید که پخش این تهمت ها از صداوسیما برنامه ریزی شده بوده است. در مقابل نیز، وحید دختر رفسنجانی را تهدید به برخورد می کند. اندکی بعد، مجوز مدرسه ای به نام "تسنیم" در تهران که فاطمه هاشمی موسس آن بود از سوی آموزش پرورش لغو می شود و مدیر آن به اتهام شرکت در اغتشاشات دستگیر می شود.سید مجتبی حسینی خامنه ای متولد سال 1348 است. مجتبی دومین فرزند علی خامنه ای رهبر ایران است.سید مجتبی خامنه ای به طور رسمی جزو مدیران ارشد بیت رهبری نیست، ولی از نفوذ بالایی در آن برخوردار است و در واقع، از میان فرزندان علی خامنه ای، او کسی است که در بسیاری از موضوعات حساس، در جلسات غیر رسمی به نمایندگی از پدرش در دفتر او اظهار نظر می کند. آقای خامنه ای تاکنون رفتاری انجام نداده که حاکی از عدم رضایت وی از دخالت های مجتبی در مسائل مربوط به دفتر وی باشد و به همین دلیل، افرادی که با رهبر ایران و دفتر او سر و کار دارند، دخالت های مجتبی را جدی می گیرند. او همچنین با فرماندهان سپاه و بسیج رابطه نزدیکی دارد و دارای نفوذ بالایی در میان آنهاست. مجتبی خامنه ای، از سال ها پیش تحت نفوذ حجازی بوده و همچون او، به نقش آفرینی پشت پرده در مسائل سیاسی و امنیتی تمایل زیادی پیدا کرده است. او در دروس مذهبی، شاگرد آیت الله مصباح یزدی، آیت الله سید محمود هاشمی شاهرودی و آیت الله محمد باقر خرازی (رهبر معنوی گروه موسوم به "حزب الله ایران") است و هر هفته برای خواندن دروس مذهبی به قم می رود. افراد نزدیک به رهبر ایران می گویند که مجتبی به درجه "اجتهاد" رسیده است ، اما این ادعا، با توجه به سن کم مجتبی خامنه ای و اشتغال او به فعالیت های غیردرسی فراوان، مبالغه آمیز به نظر می رسد. او به همراه برادر بزرگترش سید مصطفی سابقه حضور در جبهه های جنگ را دارد و در جبهه، همسنگر مهدی هاشمی، پسر اکبر هاشمی رفسنجانی بوده است. نخستین دخالت جنجالی مجتبی خامنه ای در سیاست، در انتخابات ریاست جمهوری 1384 بود، که وی به ستاد انتخاباتی محمدباقر قالیباف شهردار وقت تهران کمک می کرد. اما وی در یکی – دو هفته مانده تا انتخابات نظر خود را تغییر داد و با برگزاری جلسات مختلف با چند تن از فرماندهان سپاه و بسیج، به حمایت فعالانه از محمود احمودی نژاد پرداخت. با وجود برخی شایعات در این مورد که حمایت رهبر از محمود احمدی نژاد در آستانه انتخابات، تحت تاثیر مجتبی بوده، منابع آگاه تاکید دارند که در زمان انتخابات 1384، مجتبی خامنه ای تنها نظر پدر خود را منعکس می کرده که اول به قالیباف و سپس به احمدی نژاد متمایل بوده است. به تصریح این منابع، شیوه تبلیغات انتخاباتی قالبیاف، که برای کسب آرای بیشتر سعی داشت خود را فردی مدرن و طرفدار گسترش ارتباط با غرب نشان بدهد، به تدریج باعث شد تا رهبر به این نتیجه برسد که قالیباف در مبارزه با اصلاح طلبان و غرب سرسخت نیست، و این باعث شد که وی دو هفته مانده به انتخابات نظر خود را تغییر بدهد و به حمایت از احمدی نژاد بپردازد.
گفته می شود که در پی دخالت های مجتبی خامنه ای در انتخابات ریاست جمهوری 1384، علی اکبر ناطق نوری رئیس بازرسی دفتر رهبری در گفت و گویی با رهبری نسبت به این مساله اعتراض کرده است. ظاهرا ناطق نوری به آقای خامنه ای گفته است که "آقازاده شما از آقای احمدی نژاد حمایت میکند" و رهبر جواب داده است: "مجتبی آقا است نه آقازاده". پاسخی که منجر به توقف اعتراض ناطق نوری شده است.
بعد از پیروزی احمدی نژاد در انتخابات ریاست جمهوری، ارتباطات مجتبی خامنه ای با فرماندهان سپاه و بسیج و حمایت آنها از احمدی نژاد آن قدر خبر ساز شده بود که مهدی کروبی در نامه ای سرگشاده به رهبری به شدت به دخالت های انتخاباتی فرزند وی انتقاد کرد و از کلیه مسئولیتهای حکومتی خود از جمله مشاورت آقای خامنه ای و عضویت در مجمع تشخیص مصلحت نظام استعفا داد.
کروبی در نامه جنجالی خود نوشت: "اخباری مبنی بر حمایت فرزند محترم شما - آقا سید مجتبی - از یکی از کاندیداها منتشر شد... این خبرها در مورد فعالیت ایشان به نفع یکی از کاندیداها - که سه روز قبل از انتخابات ناگهان شانس او افزایش پیدا کرد - و حتی رفت و آمد به ستاد انتخاباتی آن کاندیدا منتشر شد. شما به خوبی می دانید که دخالتهای نسنجیده اطرافیان برخی از مقامات روحانی و سیاسی در سالهای گذشته تبعات منفی فراوانی برای کشور و نظام داشته است."
پاسخ آقای خامنه ای به مهدی کروبی، بسیار تند بود. او در پاسخی کوتاه و رسمی به کروبی گفت که اگر اعتراضی به انتخابات دارد باید به شورای نگهبان شکایت کند و تاکید کرد که اجازه "بحران سازی" را به هیچ کس نخواهد داد.
برخی از مخالفان جمهوری اسلامی معتقدند که علی خامنه ای مایل است که پسرش پس از مرگ او رهبر آینده ایران بشود. تاکنون اطلاعات مشخصی که تایید کننده چنین خبری باشد به دست نیامده، اما این شایعه به طور گسترده در میان مردم ایران هم رواج پیدا کرده است، تا حدی که یکی از شعارهای مردم در تظاهرات پس از انتخابات این بود که: "مجتبی، بمیری، رهبری را نبینی".
به هر ترتیب، عده ای از ناظران تاکید دارند مجتبی خامنه ای، هم به لحاظ سابقه سیاسی و هم از نظر میزان تحصیلات مذهبی، بسیار پایین تر از آن است که در هیچ شرایطی بتوان مجلس خبرگان رهبری ر وا داشت تا او را به عنوان یکی از کاندیداهای جایگزینی آیت الله خامنه ای قبول کند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر