هفته
گذشته ایو رُسی، سفیر سوئیس در مسکو و قائم مقام سابق وزارت خارجه این
کشور نامهای جالب برای مهدی سنایی سفیر ایران در روسیه ارسال کرده و در آن
از سفر توریستی سه هفتهای دخترش ماری به ایران نوشته بود؛ سفری که تأثیری
عمیق بر ماری گذاشته تا جایی که او نوشتاری در همین باب در یک روزنامه
سوئیسی منتشر کرده است!
به پیوست این نامه نیز متن این نوشتار کوتاه که حاوی تجارب منحصربهفرد ماری در ایران است ارسال شده بود که نسخهای از آن توسط سفارت ایران در مسکو منتشر شده است:
فرزند این دیپلمات سوئیس در این مقاله با عنوان “ایران را فراتر از کلیشهها کشف کنید” نوشته است: «حالا که هواپیما از تهران بلند شده، سه هفتهای که در ایران بودم را به یاد میآوردم. به عنوان زنی تنها، چه اتفاقات خوبی در این سفر رخ داد. حالا که به فرایبورگ بازمیگردم، از اینکه -خارج از ایران- میگفتند “این چه ایدهای است؟ “، “این سفر خطرناک است! ” و “آنجا یک کشور اسلامی است؟! ” خسته و ناراحت هستم.
کلیشههای منفی که درباره ایران وجود دارد مردم این کشور را آزار میدهد. خیلی از آنها از من میپرسیدند: «آیا فکر میکنید ما تروریست هستیم؟ ایران جایی است که میتوانید اصفهان “نصف جهان” را کشف کنید، تهران مدرن، یزد فریبنده و شیراز خیرهکننده را ببینید و تماشاگر شکوه تخت جمشید باشید… ایران جایی است که مردم صندلی خود در مترو را به شما میدهند چون از جای دیگری آمدهاید!»
-ایران جایی است که- وقتی پلیس می بیند در کنار جاده دست خود را بلند کردهاید، میایستد و خود برایتان یک ماشین پیدا میکند. تعارف را در همه چهرهها میبینید و حتی مجبور میشوید دعوت به غذا، محلی برای خواب و نوشیدن چایی را رد کنید چون این دعوتها خیلی زیاد هستند. بله درست است که سیاست کمی پیچیده است، اقتصاد ایران دچار بحران است و متأسفانه بسیاری از جوانان ایرانی از آینده نگرانند و میخواهند کشورشان را ترک کنند، اما از شما دعوت میکنم تا این گوهر -ایران- را کشف کنید و حتماً وقتی بازمیگردید، عوض شدهاید.»
در پایان این نامه نیز ماری از کسانی که در این سفر با آنها آشنا شده نام برده و نوشته است: “ممنون” یا همانطور که خودشان میگویند “مرسی”!
به پیوست این نامه نیز متن این نوشتار کوتاه که حاوی تجارب منحصربهفرد ماری در ایران است ارسال شده بود که نسخهای از آن توسط سفارت ایران در مسکو منتشر شده است:
فرزند این دیپلمات سوئیس در این مقاله با عنوان “ایران را فراتر از کلیشهها کشف کنید” نوشته است: «حالا که هواپیما از تهران بلند شده، سه هفتهای که در ایران بودم را به یاد میآوردم. به عنوان زنی تنها، چه اتفاقات خوبی در این سفر رخ داد. حالا که به فرایبورگ بازمیگردم، از اینکه -خارج از ایران- میگفتند “این چه ایدهای است؟ “، “این سفر خطرناک است! ” و “آنجا یک کشور اسلامی است؟! ” خسته و ناراحت هستم.
کلیشههای منفی که درباره ایران وجود دارد مردم این کشور را آزار میدهد. خیلی از آنها از من میپرسیدند: «آیا فکر میکنید ما تروریست هستیم؟ ایران جایی است که میتوانید اصفهان “نصف جهان” را کشف کنید، تهران مدرن، یزد فریبنده و شیراز خیرهکننده را ببینید و تماشاگر شکوه تخت جمشید باشید… ایران جایی است که مردم صندلی خود در مترو را به شما میدهند چون از جای دیگری آمدهاید!»
-ایران جایی است که- وقتی پلیس می بیند در کنار جاده دست خود را بلند کردهاید، میایستد و خود برایتان یک ماشین پیدا میکند. تعارف را در همه چهرهها میبینید و حتی مجبور میشوید دعوت به غذا، محلی برای خواب و نوشیدن چایی را رد کنید چون این دعوتها خیلی زیاد هستند. بله درست است که سیاست کمی پیچیده است، اقتصاد ایران دچار بحران است و متأسفانه بسیاری از جوانان ایرانی از آینده نگرانند و میخواهند کشورشان را ترک کنند، اما از شما دعوت میکنم تا این گوهر -ایران- را کشف کنید و حتماً وقتی بازمیگردید، عوض شدهاید.»
در پایان این نامه نیز ماری از کسانی که در این سفر با آنها آشنا شده نام برده و نوشته است: “ممنون” یا همانطور که خودشان میگویند “مرسی”!
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر