مورین داد ستون نویس روزنامه نیویورک تایمز دوست دارد با مونیکا لوینسکی ملاقات کند و گپی بزند.
برای درک این نکته باید به سال ۱۹۹۸ بازگشت، زمانی
که رسوایی مربوط به رابطه نامشروع بیل کلینتون با مونیکا لوینسکی به اوج
خود رسیده بود و مورین داد هر روز در روزنامه نیویورک تایمز ستون جدیدی در
مورد این ماجرا می نوشت. در نهایت مجموعه مقامالات او جایزه مهم پولیتزر را
در بخش روزنامه نگاری مستند برد.
اکنون یک بار دیگر مونیکا لوینسکی،
مورین داد و کل این ماجرا به خاطر مصاحبه خانم لوینسکی که درشماره اخیر
مجله ونیتی فیر منتشر شده، به عالم رسانه های آمریکا بازگشته است.
مونیکا لوینسکی می گوید هدف او فراموش کردن
ماجراهای گذشته و تلاش برای دفاع از حقوق کسانی است "که در اینترنت به
اشکال مختلف مورد آزار و تحقیر قرار می گیرند."
او در این مقاله از تمایل خود برای ملاقات با
مورین داد، ستون نویس نیویورک تایمز صحبت می کند. خانم لوینسکی می گوید که
در سال ۱۹۹۸ این روزنامه نگار با بی رحمی او را مورد انتقاد قرار می داد
ولی " اکنون حاضرم با او ملاقات کنم."
خانم داد نیز در تازه ترین مطلب خود در روزنامه
نیویورک تایمز با این ملاقات موافقت کرده است. او در عین حال در مورد
مشکلاتی که آن رسوایی برای خانم لوینسکی به وجود آورد، از جمله فکر کردن به
خودکشی و مشکل در پیدا کردن شغل، با او همدردی می کند.
مورین داد در بخشی از مقاله خود نوشت:" با وجودیکه
مونیکا لوینسکی در عکس ها و مصاحبه خود در مجله وینتی فیر یک بار دیگر ژست
های تحریک آمیزی گرفته است، در مورد او یک نکته تلخ و دلخراش وجود دارد.
این زن ۴۰ ساله در تمام این مدت همچون حشره ای که در سنگ کهربا گرفتار شده
باشد، زندانی همان ماجراهای گذشته است. در صورتیکه در همین سالها خانواده
آسیب ناپذیر کلینتون همچون یک بولدوزر به پیشروی خود ادامه داده است."
ستون نویس نیویورک تایمز می افزاید که رسوایی سال
۱۹۹۸ مونیکا لوینسکی را به منفورترین کلیشه بدل کرده است: "کارمند زن جوانی
که می کوشد رئیس مزدوج خود را وسوسه کرده و از راه به در کند."
با این همه مورین داد هشدار می دهد:"مونیکا
لوینسکی اکنون با این خطر روبرو است که از قربانی شدن خود برای ضربه زدن به
زوج کلینتون استفاده کند که مسائل خصوصی و زناشویی آنها برای تمام مردم
آمریکا به شدت جالب است."
در مقابل آماندا هس ستون نویس مجله اینترنتی اسلیت
در نقدی بر مطلب نیویورک تایمز می نویسد:" مورین داد ظاهر متوجه نیست که
خود او و مقالاتش در سال ۱۹۹۸ از مونیکا لوینسکی کاریکاتوری ساخت که هنوز
هم پس از گذشت این همه سال او را رها نکرده است."
آماندا هس یادآوری می کند که ستون نویس نیویورک
تایمز در آن سالها مونیکا لوینسکی را "دختری سبک سر و درنده خو" توصیف کرده
و او را با شخصیت دختران جوان و هوسران داستانها مقایسه کرده بود که
معمولا برای زوجها دردسر می آفرینند.
آماندا هس در ادامه مقاله خود در مجله اینترنتی
اسلیت می نویسد:" با وجودیکه مونیکا لوینسکی به خاطر رابطه نافرجام خود با
بیل کلینتون اظهار پشیمانی کرده و اکثر مردم آمریکا نیز به این نتیجه رسیده
اند که در مجموع در این ماجرا به ناحق اکثر تقصیرها به دوش لوینسکی گذاشته
شد، مورین داد هنوز هم حاضر نیست مسئولیت اعمال خود در این ماجرا را
بپذیرد."
این دو مطلب تنها موارد از واکنش رسانه های آمریکا
به بازگشت مونیکا لوینسکی به صفحه رسانه ها نیست. تعداد دیگری از ستون
نویس ها نیز وسوسه شده و با مقالات خود زمان را به دوران جنجالی این رسوایی
در سال ۱۹۹۸ بازگردانده اند.
امیلی شایر در دیلی بیست پس از نقل قول از یک
مقاله دیگر که خانم لوینسکی را یک " کارمند ۲۱ ساله و شهوتی کاخ سفید"
توصیف کرده، می نویسد:" در این زمانه که فحاشی در سیاست، فرهنگ روزمره و
حتی سرگرمی های جمعی از گذشته خیلی ساده تر شده، بهتر است کمی هم به شرایط
مونیکا لوینسکی توجه کرده و او را درک کنیم. ولی ظاهرا هرگاه نوبت به خانم
لوینسکی می رسد باز همه چیز مثل سال ۱۹۹۸ تکرار می شود."
دیوید هارساینی در مجله اینترنتی فدرالیستس که به
حزب جمهوری خواه آمریکا نزدیک است، می گوید هر از چند گاه یکبار بازگشت به
موضوع مونیکا لوینسکی بیهوده نیست و می افزاید:" برگشتن به موضوع دورویی،
بی رحمی، حقه بازی و فساد بیل کلینتون، مردی که امروزه او را پدرخوانده حزب
دموکرات تلقی می کنند، همیشه مفید است. کسی که به یک رییس جمهور سرویس
جنسی بدهد سرنوشتش توسط دیگران نوشته خواهد شد. بله، زندگی منصفانه نیست.
ولی نکته در این است که این بی انصافی در مورد طرف دیگر ماجرا اتفاق
نیافتاده است."
اما واقعیت این است که بازگشت مجدد مونیکا لوینسکی
به صفحه رسانه های آمریکا به معنای بازبینی افراط و تفریط رسانه ها در
مورد این ماجرا در سالهای گذشته نیست. و در عین حال به این معنا هم نیست که
خانم لوینسکی برای اولین بار می خواهد حقایق آن ماجرا را عنوان کند. او
سالها پیش در نگارش یک کتاب پژوهشی و مستند و مصاحبه های متعددی شرکت کرد و
به قول صاحبنظران هیچ ماجرای عشقی - جنسی دیگری در تاریخ به اندازه این
موضوع مورد پوشش و بازبینی قرار نگرفته است.
به اعتقاد بسیاری حداقل در رسانه های آمریکا،
مهمترین نکته در بازگشت مونیکا لوینسکی به اخبار تاثیر آن روی آینده سیاسی
هیلاری کلینتون و شانس او برای شرکت و پیروزی در انتخابات ریاست جمهوری سال
۲۰۱۶ است.
یکی از سیاستمداران حزب جمهوری خواه که از او به
عنوان یکی از نامزدان محتمل انتخابات ریاست جمهوری یاد می شود، در همین
روزهای اخیر موضوع رسوایی جنسی بیل کلینتون را به عنوان لکه تیره ای بر
کارنامه هیلاری کلینتون توصیف کرده است.
هر چند هیلاری کلینتون قبلا نیز برای کسب نامزدی
حزب دموکرات با باراک اوباما رقابت کرد و شکست خورد ولی به نوشته روث
مارکوس در روزنامه واشنگتن پست، این بار وضعیت کاملا متفاوت است.
این صاحبنظر می نویسد:"موضوع مونیکا لوینسکی در
سال ۲۰۰۸ که خانم کلینتون نامزد شده بود آنچنان مطرح نشد. هر چند بحث های
خام زیادی در مورد این موضوع صورت گرفت ولی چون خانم کلینتون در نهایت
نتوانست نامزد اصلی حزب دموکرات شود این موضوع به تندی و زنندگی که ممکن
است در یک انتخابات ریاست جمهوری به میان کشیده شود مطرح نشد. ولی در سال
۲۰۱۶ مسلما این موضوع تابو نخواهد بود."
روث مارکوس در ادامه مقاله خود در واشنگتن پست
یادآوری می کند که پا پیش گذاشتن مونیکا لوینسکی این بار به نفع خانم
کلینتون خواهد بود و می افزاید:" اگر خانم کلینتون واقعا در انتخابات ریاست
جمهوری سال ۲۰۱۶ نامزد شود موضوع مونیکا لوینسکی و حواشی آن دیگر یک خبر
کهنه شده خواهد بود."
اما جوانا ونوچی در روزنامه بوستون گلوب با این
تحلیل مخالف است و می نویسد :"بازگشت مونیکا لوینسکی به انظار رسانه ها به
مذاق هیلاری کلینتون خوش نخواهد آمد. مونیکا لوینسکی حتی اگر تاثیر زیادی
هم روی نامزدی خانم کلینتون نداشته باشد حداقل یادآور زننده ترین بخش از
دوران ریاست جمهوری بیل کلینتون است و برای افکار عمومی یادآور کهنگی
خانواده کلینتون خواهد بود."
نویسنده بوستون گلوب می افزاید که بازگشت ماجرای
لوینسکی به رسانه ها "سئوالهایی را برای قضاوت در مورد عملکرد هیلاری
کلینتون مطرح خواهد کرد. فراموش نکنیم که مونیکا لوینسکی ادعا کرده که
هیلاری کلینتون در یک گفتگوی خصوصی او را " یک زن خودخواه و بی کس و کار"
خطاب کرده است. به کاربردن چنین الفاظی از سوی خانم کلینتون که در عین حال
خود را قهرمان مساوات زنان می داند دردسر ساز خواهد شد."
ربهکا تریستر نیز در مجله نیو ریپابلیک می نویسد
که به خاطر احتمال نامزد شدن خانم کلینتون در رقابت های انتخابات ریاست
جمهوری آینده آمریکا خواه ناخواه موضوع مونیکا لوینسکی مطرح می شد. بهتر
است که این ماجرا توسط خود مونیکا لوینسکی مطرح شود تا جناح های سیاسی
محافظه کار که همواره از او به عنوان سلاحی علیه کلینتون و دموکرات ها سوء
استفاده کرده اند.
نویسنده نیوریپابلیک می افزاید:" طی سالهای گذشته
جمهوری خواهان به اشکال گوناگون سعی کرده اند که تعریف و تفسیر خود از
ماجرای رسوایی مونیکا لوینسکی را به خورد نسل جوان بدهند که چیزی از آن
ماجرا به یاد ندارند."
ربکا تریستر می گوید که اگر اقبال با ما همراه
باشد توجه مجدد به داستان این رسوایی باعث خواهد شد که یک بحث منطقی در
مورد رابطه ریاست جمهوری و برابری حقوق جنسیت ها سربگیرد. او می افزاید:"
نباید فراموش کرد که رفتن یک زن به کاخ سفید به خودی خود یک پروژه بسیار
پیچیده ای است که از دو قرن پیش آغاز شده است و با وجود شعارهایی که از سوی
همه داده می شود هنوز هم مخالفان زیادی دارد."
اینکه پس از گذشت ۱۶ سال هنوز هم مونیکا لوینسکی و
هیلاری کلینتون نمی توانند این موضوع را فراموش کرده و پشت سر بگذارند به
ویژگی های فرهنگی جامعه آمریکا بازمی گردد.
این ماجرا نمادی از وضعیت زنان در آمریکاست که
همواره به حاشیه رانده شده اند، با آنها به عنوان یک پدیده جنسی برخورد
شده، آنها را به جان هم انداخته اند و از ورود آنها به ساختار قدرت و به
خصوص عهده داری مقامهای کلیدی جلوگیری شده است.
شکی نیست که رسانه های آمریکا به اشکال مختلف به
موضوع نامزدی هیلاری کلینتون، سرنوشت مونیکا لوینسکی، فمینیسم و رابطه همه
آنها با سیاست و ریاست جمهوری خواهند پرداخت. ولی نباید چندان امید داشت که
همه این مباحث "منطقی و به نسبت گذشته متفاوت" باشند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر