۱۳۹۳/۰۱/۰۷
۱۳۹۳/۰۱/۰۵
سرنوشت پرواز ام اچ ۳۷۰ روشن شد؛ سوالات زیادی باقی است
بستگاه مسافران پرواز ام اچ 370 از سرنوشت آن آگاه شده
اند
شانزده روز بعد از ناپدید شدن پرواز شماره ام اچ ۳۷۰ خطوط هوایی
مالزی در مسیر کوالالامپور به پکن، نخست وزیر این کشور دوشنبه اعلام کرد که آن
هواپیما در اقیانوس هند جنوبی سقوط کرده است.نجیب رزاق گفت که این نتیجه گیری تحلیل تازه تصاویر ماهواره ای است.این نقطه پایانی بر سردرگمی طولانی در مورد پروازی است که برای دو هفته اثری از
آن نبود، با این حال همچنان سوالات زیادی در مورد اینکه چرا هواپیما اینقدر دور از
مسیر اصلی سقوط کرده بی پاسخ است.اما در روزهای اخیر حداقل نشانه هایی از افتادن آن در آب های اقیانوس هند جنوبی
ظاهر شده بود.به گفته آقای رزاق خطوط هوایی مالزی پیشتر خانواده های ۲۳۹ سرنشین هواپیما را از
این اطلاعات آگاه کرده بود.
در پیامکی تلفنی که این شرکت برای خانواده ها فرستاده – و بی بی سی یک مورد آن
را دیده - آمده است که در مورد از دست رفتن هواپیما و از میان رفتن مسافران "تردیدی
وجود ندارد."از ۲۳۹ مسافر هواپیما ۲۲۷ نفر آنها شهروند چین بودند.
بستگان سرنشینان هواپیما درحالی که اعلامیه نخست وزیر مالزی را در هتلی در پکن
می شنیدند با اندوه زیاد می گریستند و بعضی از آنها با برانکارهای پزشکی منتقل
شدند.پرواز ۳۷۰ روز هشتم مارس ناپدید شده بود.
عملیات گسترده جستجو در روزهای اخیر بر مسیری در اقیانوس هند به سمت جنوب، جایی
در فاصله ۲۵۰۰ کیلومرتی جنوبی غربی استرالیا، متمرکز بوده است.
در یک روز گذشته خدمه نیروهای هوایی استرالیا و چین مشاهده قطعاتی شناور را
گزارش داده بودند.این اشیای شناسایی نشده در بخش های مختلف ناحیه مورد جستجو مشاهده شده است.
"سرنوشت این بوده"
نخست وزیر مالزی دوشنبه آخر شب خبر را اعلام کرد
نخست وزیر مالزی اعلامیه اش را در یک کنفرانس خبری دیروقت دوشنبه به وقت
کوالالامپور قرائت کرد.
این اعلامیه بر تازه ترین تحلیل های شرکت ماهواره ای اینمارست بریتانیا و "شعبه
تحقیق حوادث هوایی بریتانیا" استوار است.آقای رزاق گفت که این موسسات "نتیجه گیری کرده اند که ام اچ ۳۷۰ در طول یک مسیر
جنوبی پرواز کرده بود و اینکه آخرین موقعیت هوایی آن جایی در میان اقیانوس هند در
غرب پرت (شهری در جنوب غربی استرالیا) بوده است."
او گفت: "این یک ناحیه دورافتاده و دور از هرگونه محلی برای فرود است. بنابراین
با اندوه و تاسف عمیق باید به اطلاعتان برسانم که براساس داده های تازه، پرواز ام
اچ ۳۷۰ در جنوب اقیانوس هند به پایان رسید."آقای رزاق از خانواده ها خواست به حریم خصوصی خانواده های مسافران و خدمه احترام
بگذارند و گفت انتظار آنها برای دریافت اطلاعات دردناک بوده و این خبر کار را سخت
تر می کند.
خطوط هوایی مالزی بعدا گفت که از قبل اکثریت خانواده ها را یا به طور حضوری یا
از طریق تماس تلفنی آگاه کرده بود و پیامک فقط به عنوان "راهی دیگر برای تماس با
خانواده ها به کار گرفته شد.""سلامت عمر"، پدر یک مهندس ۲۹ ساله پرواز، که در آن هواپیما بود به خبرگزاری
آسوشیتدپرس گفت بعضی اعضای خانواده های مسافران با شنیدن خبر با صدای بلند به گریه
افتادند: "ما خبر فاجعه را می پذیریم. سرنوشت این بوده."
سوالات و سرنخ ها
تماس هواپیما با برج مخابرات و رادارها کمتر یک ساعت بعد از شروع پرواز بر فراز
خلیج تایلند در مسیر پکن قطع شد.اما بعدا و پس از چند روز سردرگمی درحالی که هیچ اثری از لاشه هواپیما در خلیج
تایلند نبود محققان در پی شواهد تازه برآمدند.
به تدریج روشن شد که هواپیما بعد از قطع تماس از مسیر اصلی، یعنی رو به شمال،
برگشته و به سمت غرب حرکت کرده است.آن نتیجه گیری حاصل داده های بعضی رادارهای نظامی و همچنین اطلاعات ماهواره ای
بود که گاه سیگنال هایی از بعضی قطعات هواپیما (مثلا موتور) دریافت می کنند.
هواپیما از نوع بوئینگ 777 بود
شرکت اینمارست می گوید که ماهواره هایش سینگال هایی به اصطلاح "اتوماتیک" از
هواپیما دریافت کرده بود.منابع مطلع به بی بی سی گفته اند که دریافت این سیگنال ها برای حداقل پنج ساعت
بعد از ترک آسمان مالزی ادامه داشته که احتمالا به معنی ادامه پرواز هواپیما بوده
است.
البته ماهواره ها براساس این سیگنال ها نمی توانستند مختصات دقیق جغرافیایی
هواپیما را مشخص کنند.به هرحال تحلیل ها نشان می داد که هواپیما احتمالا در یکی از دو مسیر شمال غربی
یا جنوب غربی به پرواز ادامه داده است.
نخست وزیر مالزی روز دوشنبه گفت که اینمارست در نهایت توانست با انجام محاسبات
بیشتر سرنوشت پرواز را روشن تر کند. اینمارست گفت که این محاسبات بر یک شیوه کاملا
بدیع مدل سازی استوار بود و برای همین وقت بیشتری گرفت.
این شرکت به بی بی سی گفت که محاسبات تازه شامل تجزیه داده های خیلی بیشتری بود
و مهندسان تمام شنبه و یکشنبه را صرف بررسی پروازهای سابق بوئینگ های ۷۷۷ خطوط
هوایی مالزی کردند.آنها این داده های ماهواره ای را با پرواز ام اچ ۳۷۰ مقایسه و نتیجه گیری کردند
که به سمت جنوب رفته است.
تا جایی که مهندسان قادر به محاسبه بوده اند، هواپیما در ارتفاع بیش از ۳۰ هزار
پایی به پرواز ادامه داده بود اما موقعیت نهایی آنها به دقت قابل محاسبه نبود.
اینمارست داده های تازه را روز یکشنبه به "شعبه تحقیق حوادث هوایی بریتانیا" داد
تا پس از تصدیق علنی شود.اینکه چرا تماس هواپیما قطع شد و تغییر مسیر داد موضوع تحقیقات است. هنوز معلوم
نیست که این حادثه عمدی بوده است یا نه.
آنچه که اکنون تقریبا روشن است اینکه احتمالا هواپیما در جایی که سوختش به پایان
رسیده به دریا افتاده است.
۱۳۹۳/۰۱/۰۳
۱۳۹۲/۱۲/۲۴
گزارش آسوشیتدپرس از کافی شاپهای تهران
در گزارشی خبرگزاری آمریکایی آسوشیتدپرس به وضعیت کافی شاپهای تهران پرداخته است. آسوشیتدپرس نوشته است که در چند ماه اخیر، موج تعطیلی کافهها از سوی نهادهای نظارتی به علت نقض قوانین و مقررات شرعی، کاهش یافته که نشاندهنده افزایش تحمل این نهادها در دولت روحانی است.
۱۳۹۲/۱۲/۲۳
اعتبار پاسپورت ایرانی در گذر زمان؛ چه بود و چه شد
پاسپورت ایرانی در سال ۲۰۱۳ به عنوان یکی از "بیاعتبارترین پاسپورتهای دنیا" اعلام شد. این در حالی است که پیش از انقلاب اسلامی، ایرانیها برای ورود به بسیاری از کشورهای اروپایی نیازی به اخذ ویزا نداشتند.
تصویر پاسپورت ایرانی قبل از انقلاب (سمت چپ) و بعد از انقلاب (سمت راست)
رتبهی اول
رتبهی دوم
رتبهی سوم
رتبهی چهارم
بوسنی و هرزگوین در رتبه ۴۴
ایران در قعر جدول
پاسپورت ترکیه در رتبه ۴۲
۱۳۹۲/۱۲/۲۲
۱۳۹۲/۱۲/۲۱
پاسپورت دزدی از 2000 دلار به بالا
سحر بیاتی
ایران وایر می نویسد : مالزی این کشور سرسبز و توریست محور در جنوب شرق آسیا حالا صدرنشین اخبار رسانه های جهان شده است. با پرواز اسرار آمیز ام اچ 360 خطوط هواپیمایی مالژین ایرلاین که پس از حدود 60 ساعت جستجوی بی حاصل گویی قطره ای شده فرو رفته در اقیانوس، اما دراین میان پای ایرانی ها نیز به ماجرا گشوده شد. با کشف پاسپورت های جعلی که در نهایت هویت مسافرانش فاش شد و مشخص شد آنها ایرانیانی بودند در راه اروپا. پس از کشف هویت این افراد بدون چالش یا دردسر زیادی برای جامعه ایرانیان ساکن مالزی موضوع ارتباط حمله تروریستی با ناپدید شدن هواپیما رنگ باخت و پلیس مالزی اعلام کرد ایرانیان سوار شده بر پرواز مذکور تروریست نبوده اند.
حالا شایعات زیادی در خصوص این پرواز در شبکه های اجتماعی مالزیایی ها دست به دست می شود. از حضور یک جن گیر در فرودگاه و اعلام ربوده شدن هواپیما توسط اجنه تا دست داشتن دولت مالزی در ناپدید شدن پرواز مذکور. ماجرای دست داشتن دولت مالزی در ربوده شدن پرواز مذکور از این قرار است که درست در همین ایام انور ابراهیم رهبر اپوزیسیون مالزی که به نتیجه انتخابات اخیر مالزی معترض بود، به 5 سال زندان به جرم لواط محکوم شد و برخی از معترضین را بر آن داشته تا تئوری ناپدید شدن هواپیما توسط دولت را مطرح کنند. تئوری که در آن می گویند :« حادثه مذکور به علت قدرت گرفتن اپوزیسیون و جلوگیری از حرکت های اعتراضی بوده است.»
اما مسئله دیگری که این میان مطرح می شود این است که چرا به محض کشف هویت ایرانیان سوار بر پرواز ام اچ 360 تئوری حمله تروریستی دیگر شنیده نمی شود؟
پاسخ به این سوال را مهدی زواره ای مسئول انجمن پناهجویان ایرانی مالزی می دهد:« بزرگترین گروه خریداران پاسپورت های دزدی ایرانیان هستند پاسپورت هایی که با رقم 2000 دلار هم یافت می شود. پاسپورت های قبرس و ایتالیا ارزان قیمت ترین و پاسپورت های مثل استرالیا و هلند گران ترین نوع پاسپورت ها هستند. همه این پاسپورت ها برای رسیدن به اروپا یا استرالیا و درخواست پناهندگی خریداری می شود.»
درست یک سال پیش در جمع ایرانیان مالزی همه جا سخن از سفر بیش از ده زن ایرانی از مالزی به اسکاندیناوی مطرح شد. سفری با پاسپورت های هلندی و همین سندی بود برای تبلیغ گسترده و گوش به گوش، سفری مطمئن به اسکاندیناوی با پاسپورت های 7000 دلاری.
برای یافتن قاچاقچی ها در مالزی باید سراغ رستوران های ایرانی یا برخی از تورلیدرهای قدیمی بروید تا افرادی را به شما معرفی کنند که تقریبا همه ایرانی های قدیمی مالزی آن ها را می شناسند. افرادی چون مجید، مسعود، هادی و ... به شما معرفی خواهند شد. پاسپورت دزدی، در مالزی امری طبیعی است و تعداد توریست هایی که پاسپورت های خود را در مالزی از دست داده اند هم بسیار، گزارش سرقت پاسپورت در پلیس مالزی هم هر روز رخ می دهد و هرگز هم نباید منتظر باشید تا آنها اموال مسروقه شما را سرقت کنند این مسئله را در سفر توریست ها به این کشور بارها و بارها تورلیدرها بازگو می کنند.
اما ناتوانی پلیس مالزی در کشف اموال مسروقه و تعداد زیاد پاسپورت های دزدی در این کشور که نزد سارقان و قاچاقچی های انسان دست به دست می شود تنها دلیل انتخاب مالزی برای مهاجرت های غیر قانونی نیست.
اگر فقط چند ماه در این کشور زندگی کرده باشید می دانید که فروش مهر ورود و خروج به مالزی یکی از راهکارهای پیش روی شما برای تمدید کردن ویزاست هر چند این راهکار تا زمانی که ویزای مالزی برای ایرانیان سه ماهه بود ارزشمند محسوب می شد اما با 14 روزه شدن ویزای ایرانیان رونق کسب و کار مهر فروشان هم از سکه افتاده است اما همچنان این راهکار راه حل مناسبی برای قاچاقچیان انسان است زواره ای در این باره می گوید:« روال به این صورت است که پاسپورت کشور دوم باید مهر ورود یک کشور را خورده باشد و بعد خروج کنند ولی چون در مالزی مهر ورود و خروج فروخته می شود به راحتی می شود یک پاسپورت را به اصطلاح زنده کرد.»
پس از اخبار ناگوار از غرق شدن کشتی های حامل پناهجویان غیرقانونی در راه استرالیا و سخت گیری زیاد پلیس اندونزی، حالا بازار قاچاقچی ها به سمت اروپا داغ تر شده است. بازار داغی که دو جوان ایرانی را حالا با سرنوشتی نامعلوم مواجه کرده است اما این راه به کجا ختم می شود؟
رویا یکی از همان زنانی است که ریسک پاسپورت تقلبی را به جان خریده برای رسیدن به اروپا او هنوز بعد از گذشت یک سال بلاتکلیف در یکی از کمپ های پناهندگی اروپای مرکزی است و به این سوال پاسخ می دهد:« خب اولش فکر می کنی که فقط مهمه که برسی، یعنی تصوری که برای تو ساختن همین است که برسی همه چیز تمام می شود اما هیچ چیز تمام نمی شود همه چیز تازه آغاز می شود آغازی سخت و طاقت فرسا حالا دیگر ایرانی ها در اولویت پذیرش هیچ کشوری نیستند چون به ما می گویند که در ایران اوضاع تغییر کرده است.»
رویا درباره راه سفر به اروپای مرکزی نیز می گوید:« راه دشواری بود یعنی تمام مدت استرس و فشار عصبی بود البته پلیس مالزی هیچی متوجه نشد اما دست های من می لرزید همه تنم می لرزید، وقتی از گیت رد شدم تازه نوبت فکر کردن به مقصد بود به اینکه پلیس کشور مبدا قراره با من چه برخوردی داشته باشه ما از کوالالامپور به سنگاپور رفتیم و فقط پرواز را عوض کردیم و مستقیم از سنگاپور به آمستردام وارد شدیم. البته پیش از خروج از گیت پاسپورت ها را پاره کردیم و در توالت هواپیما معدوم کردیم و در همان فرودگاه خود را به پلیس معرفی کردیم.»
رویا و یکی دیگر از دوستانش دو زنی هستند که حالا در دو شهر کوچک در هلند در کمپ پناهندگی و دور از هم زندگی می کنند و در اولین دور بررسی حق پناهندگی هر دو جواب رد دریافت کرده اند و منتظر بررسی مجدد درخواست خود هستند.
اما روزبه ایرانی دیگری است که قصد داشت به زودی با خرید یکی از همین پاسپورت ها مالزی را ترک کند او می داند که حالا دیگر بی شک دیتابیس فرودگاه مالزی به روز شده است:« واقعا وحشتناکه الان که فکر می کنم می بینم اگر پول من جور شده بود من هم رفته بودم الان دو راه به من پیشنهاد شد ویزای تقلبی یا خرید پاسپورت که من ترجیح دادم پاسپورت بخرم چون بهم گفتن تقلبی نیست و تا الان هیچ کس لو نرفته گرونتر از ویزا بود ولی ارزشش را داشت البته تا قبل از این حادثه.»
درباره دلیل تن دادن به ریسک سفر غیرقانونی می گوید:« 4 سال است که مالزی هستم به هر دری زدم که از مالزی برم یه کشور دیگه اصلا به همین دلیل آمده بودم یک بار هم خواستم برم استرالیا اما پلیس اندونزی ما را بازداشت کرد و شانس آوردم که مستقیم به ایران دیپورت نشدم که دیگه حتی برای برگشت به مالزی هم به مشکل بخورم.»
روزبه نمی خواهد به ایران بازگردد هر چند در مدت 4 سال چند بار به ایران سفر کرده و آخرین سفرش به ایران هم پس از انتخابات ریاست جمهوری بوده است :« من هر بار که میرم ایران تصمیم می گیرم بمانم اما شما ببین هیچی درست نشده فقط همه ساکت شدن. هیچ چی تغییر نکرده هیچ امیدی نیست. امیدی که ازش حرف می زنن پوشالی است. برای رفتن از مالزی هم یا باید پول کلان داشته باشی که خب با پول کلان هیچ کجا بهتر از ایران نیست. یا مثلا بورسیه از یک دانشگاه الان چند نفر را به شما معرفی کنم که با نمره های عالی و پذیرش تحصیلی حتی از سفارت های اروپایی جواب رد گرفتند؟ آقا جان در همه سفارت های دنیا به روی ما بسته است در که بسته باشه از دیوار باید بری بالا دیگه مگه راهی هم هست؟ بخصوص که وقتی نگاه می کنی می بینی پشتت یه دیواره و بن بست.»
ماجرای ایرانیانی که می خواهند به اروپا، آمریکا یا استرالیا برسند به همین جا ختم نمی شود. بسیاری از قاچاقچی های انسان با وعده رسیدن به سرزمین موعود و آسان بودن راه پیش رو مبالغ هنگفتی را از آنها طلب می کنند.
سناریو سازی های این افراد برای ساختن دلایل پناهندگی یا به اصطلاح کیس پناهندگی اغلب با شکست مواجه می شود و در بسیاری موارد هم پس از دریافت پول مورد نظر مسافران را بدون داشتن اطلاعات و آگاهی کامل رها می کنند برای نمونه بد نیست در فضای مجازی چرخی بزنیم تا با سایت ها و وبلاگ هایی که در زمینه ساختن کیس و حتی رساندن آسان مهاجران به مقصد تبلیغ می کنند بیابیم.
پروانه یکی از ایرانیان رها شده در اسکاندیناوی است که پس از دو بار جواب رد گرفتن از کشور مقصد نامه ترک خاک خود را دریافت کرده است و موظف شده تا پیش از فرا رسیدن تابستان 2014 خاک کشور را ترک کند او در این باره می گوید:« دیگر ایرانی ها در اولویت هیچ کشوری برای تایید پناهندگی نیستند. کیس های ساختگی هم جواب نمی دهد چون ماموری که با شما مصاحبه می کند مو را از ماست بیرون می کشد و بلاخره یک جایی مچ شما باز می شود وقتی به تقلبی بودن مدارک شما پی ببرند دیگر کارتان ساخته است حتی بار دوم من حقیقت را گفتم. توضیح دادم که نمی خواهم به کشورم بازگردم چون یک زن مطلقه هستم و شرایط اجتماعی و اقتصادی من اجازه زندگی در ایران را به من نمی دهد اما شرایط بد اقتصادی یا حتی فشارهای رایج اجتماعی برای آنها دلیلی برای پذیرش شما نیست. چون معتقدند که میلیون ها ایرانی زیر بار فشارهای رایج هستند و شما شخصا باید تهدید شده باشید کیس های ساختگی هم جواب نمی دهد مطمئن باشید جواب نمی دهد.»
شاید برخی با رسیدن به مقصد نهایی به مقصود نهایی هم رسیده باشند و برخی دیگر از مقصود بازمانده باشند، اما حالا برای محمد رضا و پوریای جوان دو مسافر هواپیمای اسرارآمیز رسیدن به مقصد نهایی هم رویایی است که پس از گذشت بیش از دو روز هنوز دست نیافتنی است.
ایران وایر می نویسد : مالزی این کشور سرسبز و توریست محور در جنوب شرق آسیا حالا صدرنشین اخبار رسانه های جهان شده است. با پرواز اسرار آمیز ام اچ 360 خطوط هواپیمایی مالژین ایرلاین که پس از حدود 60 ساعت جستجوی بی حاصل گویی قطره ای شده فرو رفته در اقیانوس، اما دراین میان پای ایرانی ها نیز به ماجرا گشوده شد. با کشف پاسپورت های جعلی که در نهایت هویت مسافرانش فاش شد و مشخص شد آنها ایرانیانی بودند در راه اروپا. پس از کشف هویت این افراد بدون چالش یا دردسر زیادی برای جامعه ایرانیان ساکن مالزی موضوع ارتباط حمله تروریستی با ناپدید شدن هواپیما رنگ باخت و پلیس مالزی اعلام کرد ایرانیان سوار شده بر پرواز مذکور تروریست نبوده اند.
حالا شایعات زیادی در خصوص این پرواز در شبکه های اجتماعی مالزیایی ها دست به دست می شود. از حضور یک جن گیر در فرودگاه و اعلام ربوده شدن هواپیما توسط اجنه تا دست داشتن دولت مالزی در ناپدید شدن پرواز مذکور. ماجرای دست داشتن دولت مالزی در ربوده شدن پرواز مذکور از این قرار است که درست در همین ایام انور ابراهیم رهبر اپوزیسیون مالزی که به نتیجه انتخابات اخیر مالزی معترض بود، به 5 سال زندان به جرم لواط محکوم شد و برخی از معترضین را بر آن داشته تا تئوری ناپدید شدن هواپیما توسط دولت را مطرح کنند. تئوری که در آن می گویند :« حادثه مذکور به علت قدرت گرفتن اپوزیسیون و جلوگیری از حرکت های اعتراضی بوده است.»
اما مسئله دیگری که این میان مطرح می شود این است که چرا به محض کشف هویت ایرانیان سوار بر پرواز ام اچ 360 تئوری حمله تروریستی دیگر شنیده نمی شود؟
پاسخ به این سوال را مهدی زواره ای مسئول انجمن پناهجویان ایرانی مالزی می دهد:« بزرگترین گروه خریداران پاسپورت های دزدی ایرانیان هستند پاسپورت هایی که با رقم 2000 دلار هم یافت می شود. پاسپورت های قبرس و ایتالیا ارزان قیمت ترین و پاسپورت های مثل استرالیا و هلند گران ترین نوع پاسپورت ها هستند. همه این پاسپورت ها برای رسیدن به اروپا یا استرالیا و درخواست پناهندگی خریداری می شود.»
درست یک سال پیش در جمع ایرانیان مالزی همه جا سخن از سفر بیش از ده زن ایرانی از مالزی به اسکاندیناوی مطرح شد. سفری با پاسپورت های هلندی و همین سندی بود برای تبلیغ گسترده و گوش به گوش، سفری مطمئن به اسکاندیناوی با پاسپورت های 7000 دلاری.
برای یافتن قاچاقچی ها در مالزی باید سراغ رستوران های ایرانی یا برخی از تورلیدرهای قدیمی بروید تا افرادی را به شما معرفی کنند که تقریبا همه ایرانی های قدیمی مالزی آن ها را می شناسند. افرادی چون مجید، مسعود، هادی و ... به شما معرفی خواهند شد. پاسپورت دزدی، در مالزی امری طبیعی است و تعداد توریست هایی که پاسپورت های خود را در مالزی از دست داده اند هم بسیار، گزارش سرقت پاسپورت در پلیس مالزی هم هر روز رخ می دهد و هرگز هم نباید منتظر باشید تا آنها اموال مسروقه شما را سرقت کنند این مسئله را در سفر توریست ها به این کشور بارها و بارها تورلیدرها بازگو می کنند.
اما ناتوانی پلیس مالزی در کشف اموال مسروقه و تعداد زیاد پاسپورت های دزدی در این کشور که نزد سارقان و قاچاقچی های انسان دست به دست می شود تنها دلیل انتخاب مالزی برای مهاجرت های غیر قانونی نیست.
اگر فقط چند ماه در این کشور زندگی کرده باشید می دانید که فروش مهر ورود و خروج به مالزی یکی از راهکارهای پیش روی شما برای تمدید کردن ویزاست هر چند این راهکار تا زمانی که ویزای مالزی برای ایرانیان سه ماهه بود ارزشمند محسوب می شد اما با 14 روزه شدن ویزای ایرانیان رونق کسب و کار مهر فروشان هم از سکه افتاده است اما همچنان این راهکار راه حل مناسبی برای قاچاقچیان انسان است زواره ای در این باره می گوید:« روال به این صورت است که پاسپورت کشور دوم باید مهر ورود یک کشور را خورده باشد و بعد خروج کنند ولی چون در مالزی مهر ورود و خروج فروخته می شود به راحتی می شود یک پاسپورت را به اصطلاح زنده کرد.»
پس از اخبار ناگوار از غرق شدن کشتی های حامل پناهجویان غیرقانونی در راه استرالیا و سخت گیری زیاد پلیس اندونزی، حالا بازار قاچاقچی ها به سمت اروپا داغ تر شده است. بازار داغی که دو جوان ایرانی را حالا با سرنوشتی نامعلوم مواجه کرده است اما این راه به کجا ختم می شود؟
رویا یکی از همان زنانی است که ریسک پاسپورت تقلبی را به جان خریده برای رسیدن به اروپا او هنوز بعد از گذشت یک سال بلاتکلیف در یکی از کمپ های پناهندگی اروپای مرکزی است و به این سوال پاسخ می دهد:« خب اولش فکر می کنی که فقط مهمه که برسی، یعنی تصوری که برای تو ساختن همین است که برسی همه چیز تمام می شود اما هیچ چیز تمام نمی شود همه چیز تازه آغاز می شود آغازی سخت و طاقت فرسا حالا دیگر ایرانی ها در اولویت پذیرش هیچ کشوری نیستند چون به ما می گویند که در ایران اوضاع تغییر کرده است.»
رویا درباره راه سفر به اروپای مرکزی نیز می گوید:« راه دشواری بود یعنی تمام مدت استرس و فشار عصبی بود البته پلیس مالزی هیچی متوجه نشد اما دست های من می لرزید همه تنم می لرزید، وقتی از گیت رد شدم تازه نوبت فکر کردن به مقصد بود به اینکه پلیس کشور مبدا قراره با من چه برخوردی داشته باشه ما از کوالالامپور به سنگاپور رفتیم و فقط پرواز را عوض کردیم و مستقیم از سنگاپور به آمستردام وارد شدیم. البته پیش از خروج از گیت پاسپورت ها را پاره کردیم و در توالت هواپیما معدوم کردیم و در همان فرودگاه خود را به پلیس معرفی کردیم.»
رویا و یکی دیگر از دوستانش دو زنی هستند که حالا در دو شهر کوچک در هلند در کمپ پناهندگی و دور از هم زندگی می کنند و در اولین دور بررسی حق پناهندگی هر دو جواب رد دریافت کرده اند و منتظر بررسی مجدد درخواست خود هستند.
اما روزبه ایرانی دیگری است که قصد داشت به زودی با خرید یکی از همین پاسپورت ها مالزی را ترک کند او می داند که حالا دیگر بی شک دیتابیس فرودگاه مالزی به روز شده است:« واقعا وحشتناکه الان که فکر می کنم می بینم اگر پول من جور شده بود من هم رفته بودم الان دو راه به من پیشنهاد شد ویزای تقلبی یا خرید پاسپورت که من ترجیح دادم پاسپورت بخرم چون بهم گفتن تقلبی نیست و تا الان هیچ کس لو نرفته گرونتر از ویزا بود ولی ارزشش را داشت البته تا قبل از این حادثه.»
درباره دلیل تن دادن به ریسک سفر غیرقانونی می گوید:« 4 سال است که مالزی هستم به هر دری زدم که از مالزی برم یه کشور دیگه اصلا به همین دلیل آمده بودم یک بار هم خواستم برم استرالیا اما پلیس اندونزی ما را بازداشت کرد و شانس آوردم که مستقیم به ایران دیپورت نشدم که دیگه حتی برای برگشت به مالزی هم به مشکل بخورم.»
روزبه نمی خواهد به ایران بازگردد هر چند در مدت 4 سال چند بار به ایران سفر کرده و آخرین سفرش به ایران هم پس از انتخابات ریاست جمهوری بوده است :« من هر بار که میرم ایران تصمیم می گیرم بمانم اما شما ببین هیچی درست نشده فقط همه ساکت شدن. هیچ چی تغییر نکرده هیچ امیدی نیست. امیدی که ازش حرف می زنن پوشالی است. برای رفتن از مالزی هم یا باید پول کلان داشته باشی که خب با پول کلان هیچ کجا بهتر از ایران نیست. یا مثلا بورسیه از یک دانشگاه الان چند نفر را به شما معرفی کنم که با نمره های عالی و پذیرش تحصیلی حتی از سفارت های اروپایی جواب رد گرفتند؟ آقا جان در همه سفارت های دنیا به روی ما بسته است در که بسته باشه از دیوار باید بری بالا دیگه مگه راهی هم هست؟ بخصوص که وقتی نگاه می کنی می بینی پشتت یه دیواره و بن بست.»
ماجرای ایرانیانی که می خواهند به اروپا، آمریکا یا استرالیا برسند به همین جا ختم نمی شود. بسیاری از قاچاقچی های انسان با وعده رسیدن به سرزمین موعود و آسان بودن راه پیش رو مبالغ هنگفتی را از آنها طلب می کنند.
سناریو سازی های این افراد برای ساختن دلایل پناهندگی یا به اصطلاح کیس پناهندگی اغلب با شکست مواجه می شود و در بسیاری موارد هم پس از دریافت پول مورد نظر مسافران را بدون داشتن اطلاعات و آگاهی کامل رها می کنند برای نمونه بد نیست در فضای مجازی چرخی بزنیم تا با سایت ها و وبلاگ هایی که در زمینه ساختن کیس و حتی رساندن آسان مهاجران به مقصد تبلیغ می کنند بیابیم.
پروانه یکی از ایرانیان رها شده در اسکاندیناوی است که پس از دو بار جواب رد گرفتن از کشور مقصد نامه ترک خاک خود را دریافت کرده است و موظف شده تا پیش از فرا رسیدن تابستان 2014 خاک کشور را ترک کند او در این باره می گوید:« دیگر ایرانی ها در اولویت هیچ کشوری برای تایید پناهندگی نیستند. کیس های ساختگی هم جواب نمی دهد چون ماموری که با شما مصاحبه می کند مو را از ماست بیرون می کشد و بلاخره یک جایی مچ شما باز می شود وقتی به تقلبی بودن مدارک شما پی ببرند دیگر کارتان ساخته است حتی بار دوم من حقیقت را گفتم. توضیح دادم که نمی خواهم به کشورم بازگردم چون یک زن مطلقه هستم و شرایط اجتماعی و اقتصادی من اجازه زندگی در ایران را به من نمی دهد اما شرایط بد اقتصادی یا حتی فشارهای رایج اجتماعی برای آنها دلیلی برای پذیرش شما نیست. چون معتقدند که میلیون ها ایرانی زیر بار فشارهای رایج هستند و شما شخصا باید تهدید شده باشید کیس های ساختگی هم جواب نمی دهد مطمئن باشید جواب نمی دهد.»
شاید برخی با رسیدن به مقصد نهایی به مقصود نهایی هم رسیده باشند و برخی دیگر از مقصود بازمانده باشند، اما حالا برای محمد رضا و پوریای جوان دو مسافر هواپیمای اسرارآمیز رسیدن به مقصد نهایی هم رویایی است که پس از گذشت بیش از دو روز هنوز دست نیافتنی است.
۱۳۹۲/۱۲/۱۵
ایرانیان به اندازه همه شهروندان اتحادیه اروپا گاز مصرف میکنند
مسوولان ایرانی از مصرف بالای انرژی در ایران خبر میدهند. بر این اساس ایرانیان به اندازه کل اتحادیه اروپا گاز مصرف میکنند. در همین حال سرانه مصرف انرژی در ایران ۵برابر هند و پاکستان و دو برابر چین است.
نصرالله سیفی، مدیرعامل شرکت بهینهسازی مصرف سوخت در ایران روز یکشنبه ۱۱ اسفند (دوم مارس) گفت که مصرف گاز در ایران به اندازهی مصرف گاز اتحادیه اروپا است که بخش عمدهی آن در بخش خانگی مصرف میشود.
به گفته وی اگر قرار باشد که قیمت گاز بر اساس قانون هدفمندی یارانهها تغییر کند، قیمت هر متر مکعب به ۱۸۷۰ تومان خواهد رسید. در حال حاضر هر متر مکعب گاز ۷۰ تومان به فروش میرسد.
سیفی که در کنفرانس "رویکردهای نوین در نگهداشت انرژی" در تهران سخن میگفت با بیان اینکه بر اساس قانون قرار بود قیمت گاز بر اساس ۷۵ درصد از قیمت گاز صادراتی تعیین شود، افزود که در واقع چنین اتفاقی رخ نداد.
وی افزایش قیمت ارز را یکی از دلایل ناکامی واقعیسازی قیمت حاملهای انرژی میداند. به گفته مدیرعامل بهینهسازی مصرف سوخت پس از اجرای طرح هدفمندی یارانهها و افزایش نرخ حاملهای انرژی، به دلیل بالا رفتن قیمت ارز، اثرات این طرح کاملا از بین رفت.
این مقام دولتی تصریح میکند که هم اکنون برای گاز طبیعی ٨٤ درصد یارانه پرداخت میشود. این یارانه برای بنزین ٧٧ درصد و برای گازوئیل ٨١ درصد است.
به گفته سیفی، سال جاری خورشیدی ٢١٠ هزار میلیارد تومان سوخت در ایران مصرف شده و پیشبینی میشود در سال ٩٣ این رقم به ٢۵٤ هزار میلیارد تومان افزایش یابد.
سرانه مصرف انرژی در ایران ۵ برابر هند
حمیدرضا چیتچیان،وزیر نیروی دولت حسن روحانی نیز که در کنفرانس "رویکردهای نوین در نگهداشت انرژی" سخن میگفت، تصریح کرد: «هیچ یک از کشورهایی که برای انرژی یارانه پرداخت میکنند در مقوله صرفهجویی انرژی موفقیتی کسب نخواهند کرد، زیرا مردم آن کشور انگیزهای برای صرفهجویی ندارند.»
به گفته چیتچیان در ایران به دلیل پرداخت یارانه، مصرف انرژی همیشه افزایش یافته و حتی از تولید ملی سبقت گرفته است.
وی با مقایسه سرانه مصرف سوخت در کشورهای مختلف گفت: «مصرف انرژی سرانه کشورمان در سال ٩٠، پنج برابر کشورهای هند و پاکستان و ٢ برابر کشورهایی همچون چین و ترکیه بود.»
وزیر نیرو ایران با اشاره به اجرای مرحله اول قانون هدفمندی یارانهها در سال ۱۳۸۹ و تاثیرات مثبت آن بر مصرف انرژی در سال ۱۳۹۰، تصریح کرد: «به دلیل تغییر سیاستها و اجرای نادرست قانون هدفمندی یارانهها، دوباره شاهد شتاب گرفتن مصرف انرژی در کشور بودیم.»
وی هشدار داد که با ادامه شرایط فعلی، ممکن است ایران در آیندهای نزدیک به یکی از واردکنندگان انرژی در جهان تبدیل شود.
وضعیت زنان تنفروش در آلمان
در اروپا دو نگاه عمومی به زنان "کارگر جنسی" وجود دارد: نگاه بازدارنده و نگاه تنظیمگر و کنترل کننده. در آلمان نگاه دوم بر "بازار سکس" وجه غالب را دارد. نگاه بازدارنده دو گونه برخورد با معضل بازار سکس دارد. در بسیاری از کشورها با زنانی که در این عرصه فعال هستند برخورد میشود. در سوئد و اخیرا فرانسه نیز تن فروشان مشمول مجازات نیستند، بلکه خریداران سکس هستند که با زندان تا یکسال مجازات میشوند.
تقریبا در تمامی شهرهای بزرگ آلمان، کوچه و یا محلاتی وجود دارند که در آن زنان تن فروش به صورت رسمی در پشت پنجرهها نشستهاند و از "مشتریان" پذیرایی میکنند. علیرغم همه تلاشها و البته به دلیل مختصاتی که در این زمینه وجود دارد، آمار دقیقی از تعداد زنان تن فروش وجود ندارد. آمارها از ۲۰۰ تا ۴۰۰ هزار در نوسان هستند.
اواخر سال ۲۰۱۳ یکی از روزنامهها تعداد سرانه زنان تن فروش را که بر مبنای دادههای اداره پلیس و شهرداریها بود منتشر کرد. براساس این آمار آگسبورگ با ۲۴۴ تنفروش در قبال هر ۱۰۰ هزار شهروند، از بالاترین میزان زنان تنفروش برخوردار است. برلین ۲۰۰، کلن ۱۳۸ و هامبورگ با ۱۲۲ تن فروش در رتبهها بعدی قرار دارند. جالب اینکه از ۸۰ شهر بزرگ آلمان یکچهارم آنها هیچ آماری در این زمینه نمیتوانند ارائه کنند.
تحقیقات آکادمیک بسیاری از پدیده تن فروشی وجود دارد. در کتابی بهنام روسپیگری در آلمان، برای نشان دادن ابعاد "بازار سکس" آمار عجیبی ارائه شده. این کتاب تعداد زنان تن فروش را ۱۵۰ هزار نفر مبنا قرار داد که اگر هر یک فقط ۳ مشتری در روز داشته باشند و هر یک از این زنان فقط ۳ هفته در ماه کار کنند، آنوقت یک میلیون و ۳۵۰ هزار مرد ماهانه (بدون در نظر گرفتن موارد تکراری) از بازار سکس خرید میکنند.
اداره آمار فدرال آلمان میزان پولی که در "بازار سکس" رد و بدل میشود را ۱۴ میلیارد و ۶۰۰ میلیون یورو برآورد میکند. خود اداره فدرال آمار اذعان میکند که این مبلغ فقط یک "برآورد" است، زیرا در این "بازار" نقاط سایه و روشن بسیاری حاکم است.
سایهروشنهای حاکم بر بازار سکس ناشی از دو نوع تنفروشی است. نخست اینکه زنان تن فروشی هستند که در روسپیخانههای ثبت شده و با پرداخت اجاره برای محل، کار میکنند. اما بخش دیگر مربوط به زنان تنفروش در حاشیه خیابانها است. کنترل و نظارت بر روی این زنان بسیار دشوار است.
بنا بر گزارش سازمان کمک و مشاوره به زنان تنفروش "مادونا" بین ۶۰ تا ۷۰ درصد زنان تن فروش در آلمان مهاجرتبار و یا دارای پیشینه مهاجرت هستند. این آمار بعد از برداشته شدن مرزها در اتحادیه اروپا رشد تصاعدی پیدا کرده است.
بخش اعظم زنان تن فروش خیابانی در آلمان از کشورهای شرق و جنوب شرقی اروپا به این کشور "آورده" شدهاند. متد باندهای قاچاق انسان در آن کشورها معمولا اینگونه است که زنان را با "قول" درآمد بالا به آلمان آورده و سپس آنان در مرحله اول بابت هزینههای سفر، اسکان و غیره "بدهکار" میکنند و آنگاه پاسپورتشان را از آنها گرفته و آنها را وادار به تنفروشی میکنند تا بدهیهایشان را بپردازند.
کار پلیس آلمان در برخورد، کشف و متلاشی کردن این باندها کار سادهای نیست، زیرا به محض اخراج این زنان از آلمان تعداد دیگری به این کشور وارد میشوند.
در سال ۲۰۰۱ ائتلاف دولت سوسیال دمکرات – سبزها قانونی را به تصویب رساند که روسپیگری برای اولین بار در آلمان به عنوان یک حرفه معمولی شناخته شد. طبق این قانون روسپیان از خدمات اجتماعی مانند بیمه درمانی، بیمه بیکاری و حقوق بازنشستگی برخوردار شدند.
قانون سال ۲۰۰۱ اما با استقبال زنان تنفروش روبرو نشد. به گزارش روزنامه "بیلد ام زونتاگ" و به نقل از منابع اداره کار، طی این سالها تنها ۴۴ زن رسما شغل خود را به ثبت رساندهاند. دلیل این امر هم میتواند معذوریتهای اجتماعی و میل به ناشناس ماندن از یک سو و درآمد بسیار بالای این زنان از طریق تن فروشی از سوی دیگر باشد که بالطبع مجبور به پرداخت بیمه و مالیات سنگین نیز هستند. (عکس: مهر مالیات بر سکس)
منتقدان قانون سال ۲۰۰۱ بر این عقیدهاند که این قانون تفاوت صریحی میان تنفروشی اجباری و مبتنی بر قاچاق انسان با تنفروشی "خودخواسته" افراد مستقل نمیگذارد.
یک انتقاد دیگر هم که به قانون سال ۲۰۰۱ وارد میشود این است که این قانون "تن فروشی را که به هر حال تحقیر حرمت زنان است، به لحاظ اخلاقی به عنوان امری عادی جا میاندازد". بر مبنای همین انتقاد بود که در ماههای گذشته نزدیک به صد چهره سیاسی و مدنی تقاضای لغو قانون سال ۲۰۰۱ را کرده و خواستار ممنوعیت تنفروشی طبق مدل سوئد شدند.
بسیاری از گروهها، که در میان آنان گروههای فمینیستی نیز دیده میشوند، خواستار ممنوعیت تنفروشی در آلمان طبق مدل سوئد هستند. طبق این مدل هیچ زنی داوطلبانه و از روی میل به تنفروشی رو نمیآورد و یک جامعه انسانمدار نباید با تنفروشی به عنوان امری متعارف کنار بیاید. در قانون سوئد خریداران سکس (با پول، هدیه و حتی تلاش برای آن هم) مشمول مجازات میشوند.
طبق تحقیقی که در سال ۲۰۱۲ در سوئد منتشر شد، شمار خرید و فروش سکس در این کشور به نصف کاهش یافته و نشانهای هم از اینکه فعالیت تنفروشان به خانههای شخصی و یا کسب مشتری به اینترنت منتقل شده باشد در دست نیست. با این حال تهیه کنندگان گزارش خود اذعان میکنند که ویژگیهای تنفروشی مانع از این است که بتوان اطلاعات کامل و جامعی از میزان و ابعاد آن تهیه کرد.
مدافعان قانون سال ۲۰۰۱ آلمان هم به ضعفهای آن اذعان دارند و البته رفع این ضعفها را راهکار بهتری در کنترل سازمان یافته تن فروشی میدانند. به استدلال آنها ممنوعیت تنفروشی یا اجرای مدل سوئد باعث هدایت تنفروشی به زیرزمین و خروج از محدوده نظارت و کنترل میشود.
در آنسوی مدلهای دولتی "ممنوع کردن" یا "نظارت و کنترل" سازمانهای مدنی بسیاری در عرصه خدمترسانی و مشاوره به زنان تنفروش نیز در آلمان فعال هستند. از فعالیتهای این سازمانها میتوان در عرصه آموزشی و یا امن کردن محیط کار این زنان نام برد.
تحقیقات نشان میدهد در بازار سکسی که "جوان پسند" است، زنان حداکثر ۱۰ تا ۱۵ سال از بهترین دوران زندگی خود را میتوانند کار کنند. بسیاری از این زنان جوان "دردهای روحی" خود را با پول کلانی که به دست میآورند التیام میبخشند و از سطح زندگی بسیار لوکسی برخوردارند. از سوی دیگر، بخش وسیعی از زنان تنفروش از آنجایی که نه تحصیلاتی دارند و نه شغل دیگری آموختهاند، در دوران پیری با فقر روبرو میشوند.
یکی از دغدغههای سازمانهای فعال در امور زنان تن فروش موضوع وضعیت آنان بعد از دوران تنفروشی است. در سالهای گذشته تلاشهایی برای آماده کرده این زنان برای این دوران در شکل پسانداز کردن، جلب آنان به دورههای کارآموزی و غیره صورت گرفته است. (عکس: آندریا هیچکه از سازمان غیر دولتی "ماموریت نیمه شب" در شهر دورتموند که به زنان تنفروش کمک میرساند.)
اشتراک در:
پستها (Atom)