۱۳۹۴/۰۵/۰۷

موگرینی؛ از مانتو پوشیدن در تهران تا...

 فدریکا موگرینی؛ زنی سیاستمدار، جوان و در عین حال زبر و زرنگ. مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا حتی قبل از این که به تهران بیاید هم برای ما ایرانی ها چهره ای آشنا بود. در این یکی دو سال اخیر این دیپلمات جوان ایتالیایی یک پای ثابت میتینگ های ظریف با اعضای گروه 1+5 بوده است. حالا که او به ایران آمده، شاید خیلی ها بخواهند کمی بیشتر درباره او بدانند.
 
 
به گزارش خبرآنلاین قبل از اینکه سر اصل مطلب برویم، باید به نحوه لباس پوشیدن موگرینی در ابتدای ورود به ایران اشاره کنم. او تقریبا از یک لباس شبیه مانتو استفاده کرد و همچنین از یک شال صورتی رنگ.
 
 
موگرینی روز دوشنبه در عربستان هم از پوششی مناسب استفاده کرده بود. به هر حال، او در همان اولین قدم، به پروتکل های دیپلماتیک احترام گذاشت و این نشان از تیزهوشی و سواد دیپلماسی او دارد. هر چه نباشد او فلسفه علوم سیاسی خوانده و البته موضوع رساله دکترایش هم درباره رابطه دین با سیاست در اسلام است.
 حالا کمی بیشتر درباره موگرینی؛ او یک خرداد ماهی است و در بیست و ششمین روز از سومین ماه بهار و در سال 1352 در پایتخت ایتالیا به دنیا آمده است. وقتی نگاهی به 26 خرداد ماه (16 ژوئن) در تقویم می اندازیم به یکی دو تا رویداد مهم بر می خوریم. روز به دنیا آمدن موگرینی با پذیرش دین مسیح توسط امپراتوری روم و پایان کشتار 300 ساله مسیحیان همراه شده است. همچنین در این روز ، دریانوردان اسپانیایی سرزمین آرژانتین را کشف کردند.
 خب برویم سراغ زندگی شخصی خانم موگرینی؛ فدریکا دختر آقای فلاویو موگرینی، کارگردان و طراح صحنه ایتالیایی است. فدریکا در دبیرستان لوکرتیوس کارو در رم ، تحصیلات ابتدایی خود را به پایان رساند و بعد برای تکمیل دانسته هایش، رشته علوم سیاسی را انتخاب کرد و به دانشگاه لاساپینزا رم رفت. جایی که او با معدل ممتاز فارغ التحصیل شد. بعد از دانشگاه هم با متئو رِبِزانی ازدواج کرد. همسر موگرینی فرزند یک سرهنگ ارتش است. آنها دو دختر دارند. کاترینا در سال 2005 به دنیا آمده و دختر کوچکترشان، مارتا در سال 2010 ؛ داشتن دو فرزند کوچک 10 و 5 ساله حسابی او را در جریان آخرین دور از مذاکرات هسته ای که در وین برگزار شد، به دردسر انداخت!
موگرینی تا حالا چند حزب عوض کرده است؛ آن اوایل و در ابتدای فعالیت های سیاسی اش، به عضویت حزب کمونیست ایتالیا در آمد و بعد از بررسی چند حزب دیگر، دست آخر حزب دموکرات را برای ادامه فعالیت هایش انتخاب کرد.
 فدریکا موگرینی با نژاد پرستی و همجنس گرایی، از اساس مشکل دارد و یکی از منتقدان همیشگی این دو موضوع بوده است.
یکی دیگر از نکات جالب درباره موگرینی این است که او سومین زن در تاریخ ایتالیاست که به صندلی وزیر خارجه کشور چکمه می رسد.

۱۳۹۴/۰۵/۰۲

درسی از قطعنامه هسته‌ای: اگر ایران قطعنامه ۵۹۸ را یک سال زودتر پذیرفته بود


قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت سازمان ملل در موضوع رفع تحریم های هسته ای این شورا علیه ایران، تصادفا در روزی آشنا در تاریخ معاصر صادر شده است.
قطعنامه ای که قرار شده به بحران هسته ای پایان بدهد، فارغ از آنکه در عمل به چنین نتیجه ای بینجامد یا نه، در ۲۹ تیرماه سالگرد صدور قطعنامه ۵۹۸ در مورد پایان جنگ ایران و عراق (در سال ۱۳۶۶) به تصویب رسیده است. ۲۹ تیر، همچنین روز اعلام پذیرش قطعنامه ۵۹۸ به افکار عمومی (در سال ۱۳۶۷) است.
این تقارن، به ویژه از آنجا اهمیت می یابد که در دو سال اخیر، مشابهت‌سازی میان خاتمه جنگ ایران و عراق و فرجام پرونده هسته ای، از محورهای آشنای تبلیغات مخالفان مذاکرات اتمی بوده و این فرایند، ظاهرا افکار عمومی ایران را بیش از گذشته در مورد تحولات ماه های پایانی جنگ حساس کرده است.
قطعنامه ۵۹۸، در شرایطی صادر شد که ایران در اسفند ۱۳۶۴بندر فاو تنها بندر ارتباطی عراق با خلیج فارس را فتح کرده و در بهمن ۱۳۶۵، به شرق بصره نزدیک شده بود. این قطعنامه، علاوه بر پایان جنگ، به پیش بینی راهکارهایی برای تعیین متجاوز نیز پرداخته بود که ایران بر آن تاکید داشت؛ اما مسئولان وقت کشور با امید کسب نتایج بهتر، به مدت یک سال از پذیرش قطعنامه جدید خودداری کردند.این در حالی بود که بعد از صدور قطعنامه ۵۹۸، عراقی ها به تدریج در جبهه های جنگ در موقعیت برتر قرار گرفتند و از شروع سال ۱۳۶۷، شکست هایی مکرر را بر نیروهای ایران وارد کردند.
تصرف مجدد بندر فاو در ۲۸ فروردین، عقب راندن ایران از شرق بصره در ۴ خرداد، تصرف مجدد جزیره مجنون در ۴ تیر، تصرف عین خوش در ۲۱ تیر و تصرف موسیان و دهلران در ۲۲ تیر، از جمله دستاوردهای ارتش عراق در این مدت بودند. عقب نشینی اجباری ایران از خرمال و حلبچه در کردستان عراق در ۲۲ تیر (برای انتقال نیروها به جبهه های جنوب) نیز، در همین مقطع انجام شد.
همزمان با این شکست ها، تنش میان ایران و آمریکا در خلیج فارس نیز اوج گرفت که در نتیجه آن، نیروی دریایی ایالات متحده در ۲۹ فروردین دو سکوی نفتی ایران در میدان نفتی سلمان را تخریب و دو شناور جنگی سهند و جوشن را غرق کرد و در ۱۲ تیر، یک هواپیمای مسافربری ایرباس ایرانی را با ۲۹۰ مسافر هدف قرار داد که به کشته شدن تمام مسافران انجامید.
در چنین شرایطی بود که آیت الله خمینی در ۲۵ تیر ۱۳۶۷، مسئولان ارشد حکومتی را فراخواند و در جمع آنان، از تصمیم خود برای پذیرش قطعنامه ۵۹۸ خبر داد. متعاقبا، ایران در ۲۷ تیر ماه در نامه ای به دبیرکل سازمان ملل، قطعنامه را پذیرفت و دو روز بعد، مردم هم از این تصمیم مطلع شدند: در ۲۹ تیرماه، صدا و سیمای جمهوری اسلامی پیام معروف آیت الله خمینی را در مورد پذیرش قطعنامه منتشر کرد.
اعلام پذیرش قطعنامه، با توجه به پیروزی های پی در پی عراق در ماه های آخر جنگ، به برپایی "جشن پیروزی" در آن کشور منجر شد، اما فضای افکار عمومی در ایران، به کلی متفاوت بود.
این فضا، در پیام آیت الله خمینی به مناسبت پذیرش قطعنامه نمود واضحی داشت. رهبر وقت جمهوری اسلامی در این پیام نوشت: "خوشا به حال آنان که با شهادت رفتند. خوشا به حال آنان که در این قافله نور جان و سر باختند.... و بدا به حال من که هنوز مانده ام و جام زهرآلود قبول قطعنامه را سر کشیده ام."
بعد از پذیرش قطعنامه ۵۹۸ در تهران، عراق به حدی سرمست از پیروزی بود که هجوم گسترده ای را به داخل خاک ایران انجام داد تا از آخرین فرصت های ممکن برای قدرت نمایی در جبهه های جنگ استفاده کند. در این مقطع، هرچند عراق تا نزدیکی های خرمشهر پیش آمد و این شهر در آستانه سقوط مجدد قرار گرفت، اما ایران موفق شد که آخرین هجوم نیروهای عراقی را به عقب براند و سرانجام، در ۲۹ مرداد ۱۳۶۷ آتش بس برقرار شد.

نقش "اطلاعات غلط"

تنها یک روز بعد از صدور قطعنامه ۵۹۸ شورای امنیت، علی خامنه ای رئیس جمهور وقت گفت: "ایران هرگز این قعطنامه را که با فشار و تحت نفوذ آمریکا تهیه و تصویب شده است قبول نخواهد کرد". خاطرات سال ۱۳۶۶ اکبر هاشمی رفسنجانی نیز تصریح دارد که رهبر وقت جمهوری اسلامی، حدود دو ماه بعد از صدور قطعنامه ۵۹۸ دستور داده بود که در خطبه های نماز جمعه گفته شود: "هیچ سازشی در پیش نداریم، جز با تنبیه متجاوز."
در نهایت پذیرش رسمی قطعنامه ۵۹۸، درست دو هفته پس از آن صورت گرفت که بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران، در پاسخ به پیام تسلیت آیت الله منتظری به مناسبت کشته شدن ۲۹۰ مسافر ایرباس ایرانی، هرگونه تزلزل در ادامه جنگ با عراق را "خیانت" دانسته بود. آیت الله خمینی در پیام ۱۳ تیر خود تاکید داشت: "امروز تردید به هر شکلی خیانت به اسلام است، غفلت از مسائل جنگ، خیانت به رسول اللّه‏ ـ صلی الله‏ علیه و آله و سلم ـ است.
با این حال، آیت الله خمینی در پیام ۲۹ تیر ۱۳۶۷ به مناسبت پذیرش قطعنامه، از تغییر ناگهانی نگرش خود راجع به ادامه جنگ سخن گفت.
وی اعلام کرد: "من تا چند روز قبل معتقد به همان شیوه دفاع و مواضع اعلام شده در جنگ بودم و مصلحت نظام و کشور و انقلاب را در اجراى آن مى دیدم، ولى به واسطه حوادث و عواملى که از ذکر آن فعلا خوددارى مى کنم، و به امید خداوند در آینده روشن خواهد شد و با توجه به نظر تمامى کارشناسان سیاسى و نظامى سطح بالاى کشور، که من به تعهد و دلسوزى و صداقت آنان اعتماد دارم، با قبول قطعنامه و آتش بس موافقت نمودم."
هرچند شهروندان معمولی ایران که پیام رهبر وقت در مورد پذیرش قطعنامه را می شنیدند، احتمالا تصوری از "عوامل" مورد اشاره در پیام نداشتند، اما وی در جلسه ۲۵ تیرماه خود با مسئولان ارشد حکومت، مهم ترین این عوامل را جمع بندی "تکان دهنده" فرماندهی سپاه پاسداران در مورد وضعیت جنگ دانسته بود.
رهبر سابق جمهوری اسلامی توضیح داده بود که این نامه "یکی از ده‌ها گزارش نظامی، سیاسی است" که بعد از "شکست‌های اخیر" به وی رسیده و می افزود: "به اعتراف جانشینی فرمانده کل نیروهای مسلح، فرمانده سپاه یکی از معدود فرماندهانی است که در صورت تهیه مایحتاج جنگ معتقد به ادامه جنگ می‌باشد."
به نوشته آیت الله خمینی: "فرمانده مزبور نوشته است تا پنج سال دیگر ما هیچ پیروزی نداریم. ممکن است در صورت داشتن وسایلی که در طول پنج سال به دست می‌آوریم قدرت عملیات انهدامی و یا مقابله به مثل را داشته‌ باشیم و بعد از پایان سال ۷۱ اگر ما دارای ۳۵۰ تیپ پیاده و ۲۵۰۰ تانک و ۳۰۰۰ توپ و ۳۰۰ هواپیمای جنگی و ۳۰۰ هلیکوپتر باشیم و قدرت ساخت مقدار قابل توجهی از سلاحهای لیزری و اتمی که از ضرورت‌های جنگ در آن موقع است، داشته باشیم می‌توان گفت به امید خدا بتوانیم عملیات آفندی داشته باشیم. وی می‌گوید قابل ذکر است که باید توسعه نیروی سپاه به هفت برابر و ارتش به دو برابر و نیم افزایش پیدا کند، او آورده است البته امریکا را هم باید از خلیج فارس بیرون کنیم والا موفق نخواهیم بود."
او در بخشی دیگر از نامه خود، که در آن نیز همچون پیام ۲۹ تیر آرزوی "شهادت" می کرد، نوشته بود که فرمانده وقت سپاه، "با ذکر این مطالب می‌گوید باید باز هم جنگید که این دیگر شعاری بیش نیست".
این تاکیدات، به وضوح حکایت از آن داشت که تصمیم رهبر سابق جمهوری اسلامی مبنی بر پذیرش قطعنامه، بعد از دریافت اطلاعات غیرمنتظره راجع به میزان آمادگی واقعی نیروهای نظامی ایران در مقابل ارتش عراق صورت گرفته است.
واقعیتی که پذیرش آن، لاجرم سوالی تعیین کننده را به پیش می کشید: اینکه آیا اگر آیت الله خمینی زودتر در جریان وضعیت "واقعی" جنگ قرار گرفته بود، باز هم پذیرش قطعنامه ۵۹۸ را تا تیر ماه ۱۳۶۷ به تعویق می‌انداخت؟
 
مروری بر اظهارنظرها و پیش بینی های مدافعان سیاست هسته ای ایران در دولت های نهم و دهم، نشان می دهد که حداقل بخش مهمی از مواضع آنان مبتنی بر پیش فرض هایی خوش بینانه بوده که در عمل، محقق نشده اند. پیش بینی فرستاده نشدن پرونده هسته ای از شورای حکام آژانس بین المللی انرژی اتمی به شورای امنیت، پیش بینی وتوی روسیه یا چین در شورای امنیت برای جلوگیری از تحریم ایران، تصور محدود ماندن سطح تحریم ها به آنچه کشور در گذشته تجربه کرده بود (تکرار این سخن که ایران از سه دهه پیش تحریم بوده و از وضع تحریم های جدید نگرانی ندارد)، تصور اینکه جمهوری اسلامی خواهد توانست تحریم های جدید بانکی و نفتی را به طور موثر 'دور بزند'، انتظار اینکه کشورهای آسیایی، چین یا روسیه با تحریم های نفتی و مالی وضع شده علیه ایران همکاری نکنند، ... از جمله این پیش فرض های غیرواقعی بوده اند

"تصورات" هسته ای

در پی انتخابات ریاست جمهوری ۱۳۹۲، موافقان و مخالفان مذاکرات هسته ای، این پرونده را از زوایای گوناگون به جنگ ایران و عراق و نحوه پایان آن تشبیه کرده اند.
فارغ از زوایا یا انگیزه های این مشابهت سازی ها، به نظر می رسد که یک دلیل برجسته شباهت این دو بحران، نقش اطلاعات یا تصورات غلط در تصمیم گیری های مسئولانِ مخالف انعطاف بوده است.
در سال های اخیر، برخی از تصورات مقام های ارشد دولت سابق در مورد پرونده هسته ای، مورد اشاره منتقدان سیاست اتمی ایران در زمان آقای احمدی نژاد قرار گرفته است.
به عنوان نمونه، حسین موسویان از مذاکره کنندگان هسته ای ایران در زمان دولت محمد خاتمی، در بهمن ۱۳۹۲ گفته است: "عمده منتقدان ما در دولت خاتمی باور و فرض‌شان این بود که ارجاع به شورای امنیت یک بلوف است"؛ یا صادق خرازی سفیر اسبق ایران در سازمان ملل، در اردیبهشت ۱۳۹۴ روایت کرده که وزارت امور خارجه آقای احمدی نژاد قبل از ارسال پرونده هسته ای به شورای امنیت، به شورای عالی امنیت ملی اطمینان داده بود که چنین اتفاقی نخواهد افتاد. محمد هاشمی از اعضای وقت مجمع تشخیص مصلحت نظام هم، در آبان ۱۳۸۶ گفته است که قبل از ارجاع پرونده هسته ای به شورای امنیت "برخی معقتد بودند که پرونده به شورای امنیت نمی رود" و "هنگامی که این اتفاق افتاد، باز برخی گفتند، که قطعنامه ای علیه ایران صادر نمی شود".
در بیانی مشابه، امیرحسین زمانی نیا عضو تیم مذاکره کننده هسته ای در زمان محمد خاتمی، در دی ماه ۱۳۹۲ نقل کرده است: "سال ۸۴ و پس از پیروزی آقای احمدی نژاد عموم دولت مردان و کسانی که در آن دوره سمت داشتند، با قاطعیت اظهار می داشتند که پرونده ایران به شورای امنیت نمی رود. این روند تا روز ماقبل رفتن پرونده ما به شورای امنیت نیز ادامه داشت. در مقطعی مقامات عالی رتبه دولت می گفتند اینها بلوف است و پرونده ایران به شورای امنیت نمی رود. بعدها پرونده به شورای امنیت برده شد، اما باز هم اظهار داشتند که قطعنامه صادر نخواهد شد. پیش نویس قطعنامه آماده شد، باز هم مدعی شدند که روس ها آن را وتو خواهند کرد. اما باز هم وتویی در کار نبود."
مروری بر اظهارنظرها و پیش بینی های مدافعان سیاست هسته ای ایران در دولت های نهم و دهم، نشان می دهد که بخش قابل توجهی از مواضع آنان مبتنی بر پیش فرض هایی خوش بینانه بوده که در عمل، محقق نشده‌اند.
پیش بینیِ فرستاده نشدن پرونده هسته ای از شورای حکام آژانس بین المللی انرژی اتمی به شورای امنیت، پیش بینی وتوی روسیه یا چین در شورای امنیت برای جلوگیری از تحریم ایران، تصور محدود ماندن سطح تحریم‌ها به آنچه کشور در گذشته تجربه کرده بود (تکرار این سخن که ایران از سه دهه پیش تحریم بوده و از وضع تحریم های جدید نگرانی ندارد)، تصور اینکه جمهوری اسلامی خواهد توانست تحریم های جدید بانکی و نفتی را به طور موثر "دور بزند"، انتظار اینکه کشورهای آسیایی، چین یا روسیه با تحریم های نفتی و مالی وضع شده علیه ایران همکاری نکنند، ... از جمله این پیش فرض های غیرواقعی بوده اند.
اظهارنظرهایی همچون "کاغذپاره" نامیدن تحریم ها و تاکیدات مکرر بر بی اثر بودن آنها بر وضعیت اقتصادی ایران، احتمالا به طور عمده با اهداف تبلیغاتی بیان می شدند؛ اما شواهدی وجود دارد که حکایت دارند حداقل بخشی از این اظهارات، ریشه در تصورات رئیس جمهور وقت ایران از نظام جهانی داشته است.
حسن روحانی در کتاب "امنیت ملی و دیپلماسی هسته ای"، که در آن خاطرات وی از زمان تصدی مسئولیت مذاکرات هسته ای بازگو شده، خاطره عجیبی را از جلسه خود با محمود احمدی نژاد در آستانه جلسه فوق العاده ۱۸ مرداد ۱۳۸۴ شورای حکام آژانس بین المللی انرژی اتمی در مورد ایران نقل کرده که خوش بینی های آقای احمدی نژاد در مورد پرونده را – تا حد تصور حل مشکل هسته ای ایران با پرداخت رشوه به آژانس– نشان می‌دهد.
آقای روحانی می نویسد: "بحث شد که آژانس تحت نفوذ غرب است. پرسیدند چرا آژانس تحت نفوذ آنهاست؟ گفتم برای اینکه هم بیشتر بودجه آژانس را آن‌ها می‌دهند و هم بر اکثر کشورهای عضو نفوذ دارند. [آقای احمدی‌نژاد] گفت: هزینه‌های آژانس در سال چقدر است؟ گفتم نمی‌دانم، مثلاً چند صد میلیون دلار. گفتند شما همین حالا به البرادعی زنگ بزنید و بگویید ما کل مخارج آژانس را پرداخت می‌کنیم."
نوع نگاه آیت الله خامنه ای به پرونده هسته ای ایران، البته از پیچیدگی بیشتری برخوردار بوده و احتمالا، ریشه در محاسبات و انتخاب های مشخص راهبردی داشته است. با وجود این، به نظر می رسد که وی نیز، در بخشی از ارزیابی های گذشته خود راجع پرونده هسته ای، تحت تاثیر دیدگاه های خاص دولت های نهم و دهم بوده است.
به عنوان نمونه، آیت الله خامنه ای در شهریور ماه ۱۳۸۹ ابراز امیدواری کرده که تحریم ها با موفقیت دور زده می شود: "ملت و مسئولان، بدون تردید تحریم‌ها را دور می‌زنند و همچون سه دهه گذشته تحریم‌ها را ناکام می‌گذارند"؛ یا در شهریور ماه ۱۳۹۰ پیش بینی کرده که آمریکا موفق به همراه ساختن کشورهای دیگر با تحریم ها نخواهد شد: "این تحریم‌ها خنثی خواهد شد... این‌جور نیست که اینها بتوانند و طاقت بیاورند که این حرکت و این رفتار را مدت طولانی ادامه بدهند... امروز دنیا، دنیایی نیست که به حرف آمریکا گوش کنند"؛ یا در بهمن ۱۳۹۰ از امیدواری خود برای عقب راندن تحریم کنندگان ایران با "تهدید" آنها سخن گفته است: "البته آنها و دیگران بدانند – می‌دانند هم - که ما هم در برابر تهدید به جنگ و تهدید به تحریم نفتی، تهدیدهایی داریم که در وقت خودش، آن وقتی که لازم باشد، ان‌شاءاللَّه اعمال خواهد شد."
رهبر جمهوری اسلامی، در دوران ریاست جمهوری آقای احمدی نژاد به کرات اظهارنظرهایی مشابه را در مورد بی اثر بودن تحریم های هسته ای بیان کرده است و مشکل می توان تصور کرد که مجموعه آنها، صرفا با هدف تبلیغات و بدون اعتقاد گوینده بیان شده باشند.

نقطه شباهت

در مورد دلایل خودداری طولانی مدت مسئولان ارشد جمهوری اسلامی از نرمش بر سر جنگ و پرونده هسته ای، تاکنون تحلیل های بسیاری مطرح شده است. 
شاید تفاوت اصلی توافق هسته ای با مقطع پذیرش قطعنامه ۵۹۸ در این باشد که در مورد اخیر، قبل از آنکه 'خیلی دیر شده باشد' جمهوری اسلامی ایران راه حل حقوقی برای پایان بحران را قبول کرده است. در مقام مقایسه، گویی این بار ایران قطعنامه ۵۹۸ را، نه در تیر ماه ۱۳۶۷ -و به دنبال شکست نظامی در حفظ متصرفاتی چون فاو، مجنون، حلبچه، خرمال، موسیان، دهلران و زمین های شرق بصره- که بعد از صدور آن در تیر ماه ۱۳۶۶ پذیرفته است
هزینه پافشاری بر هر دو پروژه، به میزانی سنگین بوده که حتی برخی از ناظران برای توضیح آن، به انواعی از "نظریه های توطئه" متوسل شده اند.در عین حال، بررسی مجموعه ای از موضع گیری های کلیدی مقام های ارشد حکومتی در دو مقطع جنگ و برنامه هسته ای نشان می دهد که خودداری آنها از انعطاف، عمدتا ریشه در تصور نادرست از میزان "هزینه"‌های واقعی چنین رویکردی داشته است.
به نظر می رسد اتفاق واحدی که پیش از امضای هر دو قطعنامه ۵۹۸ (در مورد جنگ) و ۲۲۳۱ (در مورد پرونده هسته ای) به وقوع پیوسته، تبدیل "سیاست" به "ریاضیات"، و به عبارت دیگر مواجه شدن تصمیم گیران ارشد جمهوری اسلامی با واقعیت هایی عددی بوده که ابعاد واقعی بحران را توضیح داده اند.
واقعیت هایی که مهم ترین آنها، در سال ۱۳۶۷ نامه فرمانده سپاه پاسداران در مورد امکانات مورد نیاز برای ادامه جنگ، و در مقطع مذاکرات هسته ای نصف شدن صادرات نفت ایران بر اثر تحریم های بین المللی بود.
از سوی دیگر، ظاهرا تفاوت اصلی توافق هسته ای با مقطع پذیرش قطعنامه ۵۹۸ در این است که در مورد اخیر، قبل از آنکه "خیلی دیر شده باشد" جمهوری اسلامی ایران راه حل حقوقی برای پایان بحران را قبول کرده است؛ هرچند شاید هنوز برای قضاوت در مورد فرجام نهایی پرونده زود باشد.
در مقام مقایسه، گویی این بار ایران قطعنامه ۵۹۸ را، نه در تیر ماه ۱۳۶۷ -و به دنبال شکست نظامی در حفظ متصرفاتی چون فاو، مجنون، حلبچه، خرمال، موسیان، دهلران و زمین های شرق بصره- که بعد از صدور قطعنامه در تیر ماه ۱۳۶۶ پذیرفته است.

۱۳۹۴/۰۵/۰۱

مقایسه ظریف و نوری المالکی در میان کاربران عراقی فضای مجازی!

منتشر شده در صفحات کاربران عراقی برای ظریف نوشته : مذاکره کننده ایرانی با ذکاوت خود 6 ابر قدرت رو مغلوب کرد برای مالکی : مذاکره کننده عراقی با حماقت خود 18 استان از ما تحویل گرفت 10 تا پس داد !(اشاره به عملکرد مالکی در گسترش داعش)
link

۱۳۹۴/۰۴/۲۵

جشن توافق هسته‌ای در تهران

سه‌شنبه شب، ساعاتی بعد از اعلام توافق هسته‌ای میان ایران و قدرت‌های جهانی مردم شهرهای مختلف از جمله تهران، شیراز و سمنان برای جشن و شادی به خیابان‌ها آمدند. بیشتر این تجمع‌ها بعد از ساعت ده شب به به وقت ایران برگزار شده است.
شعارهای حاضران در این جشن‌های خیابانی بیشتر به تشکر از محمدجواد ظریف، وزیر امور خارجه ایران، تیم همراهش و حسن روحانی، رئیس جمهوری اختصاص داشت. علاوه بر این، شعارهایی هم در حمایت از رهبران در حصر معترضان در ایران داده شد.
عکس‌های زیر جشن و تجمع در خیابان‌های تهران را نشان می‌دهد.
null
null
null
null
null
null
null
null

۱۳۹۴/۰۴/۲۴

تصاویر کم‌نظیر از چهره‌ به چهره شدن یوز با یک توریست در کنیا

تقاطع: یک توریست ایرلندی در هنگام بازدید ماه گذشته‌ی خود از پارک ملی محافظت‌شده‌ی “ماسایی مارا” در کنیا با اتفاقی شوکه‌کننده رو‌به‌رو شد.

به نوشته‌ی وب‌سایت “کیتِرزنیوز”، میکی مک‌کالدین که در قالب یک گروه توریستی روی صندلی عقب یک جیپ نشسته بود، ناگهان در کنار خود، یوزپلنگی را دید که بعد از پریدن به داخل جیپ، از فاصله‌ای نزدیک به او خیره شده بود.
دیوید هورسی، دوست خانوادگی آقای مک‌کالدین که این صحنه‌ی دلهره‌آور را ثبت کرده، می‌گوید که فاصله‌ی صورت یوزپلنگ با دوست وحشت‌زده‌اش به کمتر از ۳۰ سانتی‌متر رسیده بود و جانور وحشی به نظر می‌رسید که می‌خواهد در بغل مک‌کالدین بنشیند.
آقای هورسی که ۶۲ ساله و اهل کنیا است به “کیترزنیوز” گفته که در طول عمرش چنین صحنه‌ای را ندیده بود.
وی اضافه کرده که “مک‌کالدین” در ابتدا خیلی آرام نشسته بود اما کم‌کم که یوز به او نزدیک‌تر شد، کاملا می‌شد ترس و نگرانی را در چهره‌اش دید.
به گفته‌ی هورسی، یوز پس از مدت کوتاهی سرش را به سمت بیرون جیپ چرخاند و بعد به همان طرف جهید و از ماشین خارج شد. دو یوز دیگر نیز که روی سقف ماشین نشسته بودند، به دنبال مادرشان رفتند.