۱۳۹۳/۰۳/۰۴

"ایرانی‌ها به دلیل کاهش مصرف لبنیات کوتاه قد شده‌اند"

رئیس جامعه پزشکان متخصص داخلی ایران نسبت به کوتاه شدن قد ایرانیان به دلیل عدم مصرف فراورده‌های لبنی هشدار داد. او مصرف غذاهای فست فود و نوشیدن نوشابه‌های گازدار را عامل افزایش بیماری‌های متابولیکی در ایران خواند. 


ایرج خسرونیا، رئیس جامعه پزشکان متخصص داخلی ایران، گفته است که کوتاهی قد ایرانی‌ها به دلیل کاهش مصرف لبنیات در حالی رخ داده که رشد قد کره‌ای‌ها و ژاپنی‌ها به‌همین علت در دهه‌های اخیر افزایش پیدا کرده است.
به گفته وی کاهش قد ایرانی‌ها به خصوص در میان روستائیان مشاهده شده است.
ایرج خسرونیا روز سه‌شنبه (۲۰ مه/۳۰ اردیبهشت) در مراسم افتتاحیه بیست و پنجمین کنگره سالانه جامعه پزشکان متخصص داخلی ایران، اظهار داشت: «رژیم غذایی ما نه ایرانی است نه فرنگی، مصرف فست‌فودها، نوشابه‌های گازدار به جای لبنیات و دوغ، مصرف نمک و روغن موجب ایجاد بیماری‌های متابولیک شده است.»
به گفته وی در سال‌های اخیر بیشتر مرگ‌و میرهای رخ داده ناشی از بیماری‌های قلبی و عروقی، فشار خون، دیابت و چاقی بوده و این روند رو به افزایش است. آقای خسرونیا اضافه کرده که هم اکنون در ایران مرگ و میر بر اثر بیماری‌های متابولیک جای بیماری‌های عفونی را گرفته است.
کوتاهی قد ایرانی‌ها، آری یا خیر؟
کوتاهی قد ایرانی‌ها و هشدارها در مورد این مسئله، موضوعی است که در سال‌های گذشته نیز مسئولان و کارشناسان از آن سخن گفته‌اند.
مهرماه سال گذشته حسینعلی شهریاری، رئیس کمیسیون بهداشت و درمان مجلس، قد کودکان ایرانی را نسبت به استاندارهای جهانی کوتاه دانسته و آن را با نامناسب بودن کیفیت شیر، گوشت و محصولات کشاورزی مرتبط دانسته بود. این نماینده مجلس در آن زمان گفته بود: «متاسفانه وزارت بهداشت درباره وجود (وایتکس) در شیر اطلاع‌رسانی درستی نکرده و اکثر مواد قانونی در مورد سلامت و امنیت غذایی نیز در دولتمردان عملیاتی نشده است‌، چرا که آن‌ها اهمیت و امنیت غذا را درک نکرده‌اند، البته منظور من دولت جدید نیست چون این دولت تازه کار خود را شروع کرده است.

برخی آمارها حکایت از آن دارند که ۷ درصد از کودکان ایرانی قدی پایین‌تر از استانداردهای جهانی دارند

به گفته وی کارخانه‌های تولید فراورده‌های لبنی برای پایین آوردن آلودگی میکروبی دست به کارهای غیرمجاز زده و زمانی که نمایندگان مجلس در زمینه "استفاده از آب ژاول در شیرهایی که مارک‌های معروف دارند"، از مسئولان وقت پرسیده‌اند، "آن‌ها اطلاع‌رسانی درستی نکرده‌اند." آب ژاول که به آن مایع سفیدکننده یا وایتکس گفته می‌شود، نوعی محلول برای گندزدایی و بو زدایی است.
برخی آمارها حکایت از آن دارند که ۷ درصد از کودکان ایرانی قدی پایین‌تر از استانداردهای جهانی دارند.
مجید حاجی فرجی، رئیس انستیتو تحقیقات تغذیه و صنایع غذایی کشور در گفت‌وگویی با ایسنا دغدغه‌ها در مورد کوتاه قد شدن ایرانی‌ها را نامربوط و ناشی از "اطلاعات غلط" خوانده و در عین‌حال گفته است: «البته مشکلاتی در بخش‌های استخوانی و کلسیم وجود دارد که در برخی موارد ممکن است کاهش رشد نسبت به سن رشد و قد اولیه را موجب شده باشد که این چنین مواردی نیز در حال اصلاح است.»
 "رویکرد واقع‌بینانه وزارت بهداشت" 
  ایرج خسرونیا، رئیس جامعه پزشکان متخصص داخلی ایران، روز سه‌شنبه نسبت به بهبود وضعیت سلامت در کشور ابراز امیدواری کرده و تغییر این وضعیت را ناشی از "حاکم شدن شایسته‌سالاری در وزارت بهداشت" خواند. او گفت: «در سال های گذاشته مسئولان تنها برنامه های غلط خود را توجیه می کردند و به دنبال مقصر برای مشکلات می گشتند. اما اکنون رویکرد واقع بینانه‌تری در این وزارتخانه حاکم شده است که علاوه بر ذکر واقعیات برای رفع مشکلات تلاش زیادی نیز می کنند.» خسرونیا همچنین از مراکز تحقیقاتی خواست تا "به جای فعالیت در اموری که برای مردم فایده‌ای ندارد و آن را تنها برای گرفتن امتیاز به کشورهای بیگانه می‌فرستند"، در مورد عوامل محیطی ایجاد کننده بیماری‌های متابولیک و تغذیه تحقیق کنند.

۱۳۹۳/۰۳/۰۳

مه‌آفرید امیرخسروی متهم اصلی اختلاس ۳ هزار میلیاردی اعدام شد


آقای امیرخسروی از بنیانگذاران کارخانه آب معدنی داماش بود

بنابر اعلام دادستانی تهران، مه‌آفرید امیرخسروی، متهم اصلی پرونده اختلاس سه هزار میلیارد تومانی که پیش‌تر در دادگاه به جرم افساد فی‌الارض به اعدام محکوم شده بود، صبح روز شنبه سوم خرداد در زندان اوین به دار آویخته شده است.
آقای امیرخسروی شهریور ماه سال ۱۳۹۰ بازداشت شده بود. در جریان رسیدگی به پرونده اختلاس سه هزار میلیارد تومانی از او به عنوان متهم ردیف اول یاد می شد.

وکیل: بدون اطلاع قبلی اجرا شد

غلامعلی ریاحی، وکیل آقای امیرخسروی می‌گوید حکم اعدام "بدون اطلاع او" اجرا شده است.

او به ایسنا گفته هفته گذشته با موکلش دیدار داشته و قوه قضاییه اطلاع قبلی درباره اجرای حکم نداده است.
به گفته آقای ریاحی "همه اموال" موکلش در اختیار دادستانی بوده و آنطور که او ارزش اموال ضبط شده "بیش از جریمه و طلب بانک‌ها" بوده است.
متهم اصلی پرونده، صاحب چند شرکت بود که گفته می‌شد از طریق تبانی با رئیس شعبه بانک صادرات در کارخانه فولاد خوزستان، اسناد اعتباری به مبلغ چند میلیارد تومان گشوده‌، بی‌آنکه تمام یا دست‌کم بخش عمده ای از وجه این اعتبارنامه‌ها را پرداخته باشد.
بر اساس گزارش‌ها او اسناد اعتباری (ال‌سی‌ها) را با قیمتی پایین‌تر از قیمت رسمی به بانک‌های دولتی و خصوصی دیگر می‌فروخته است.
بنابر اعلام بانک صادرات، این اختلاس در سال ۱۳۸۶ آغاز شده و در سال ۸۸ رقمش کمتر از ۸۰ میلیارد تومان بوده اما در سال ۱۳۸۹ به ۸۰۰ میلیارد تومان و در سال جاری به ۲۸۰۰ میلیارد تومان رسیده است.

اعدام 'غیرمنتظره'

گرچه رسیدگی به پرونده از سال ۹۰ آغاز و حکم اعدام در سال ۹۱ تایید شد، اما علیرضا نامورحقیقی، تحلیلگر سیاسی در کانادا اجرای حکم اعدام آقای مه‌آفرید خسروی را "غیرمنتظره" توصیف می‌کند.

جز آقای امیرخسروی سه نفر دیگر هم به اعدام محکوم شده‌اند

مشهورترین پرونده‌های اقتصادی

  • فاضل خداداد (۱۳۷۴): اولین "مجرم اقتصادی" اعدام شده در ایران
  • شهرام جزایری (۱۳۸۵): محکوم به ۱۴ سال زندان
  • سلطان شکر (۱۳۸۴): محکوم به ۲۶ سال زندان. گفته می‌شود او در حال حاضر آزاد است
  • گمرگ مهرآباد (۱۳۸۶): محاکمه چهار نفر به اتهام ارتشا و اعدام یک نفر
  • بیمه ایران (۱۳۹۰ تاکنون): رسیدگی به اتهام‌های کارمندان شرکت بیمه
  • اختلاس سه‌هزار میلیاردی (۱۳۹۰): محکومیت چهارنفر و اعدام متهم اصلی در سال ۹۳
  • بابک زنجانی (۱۳۹۲ تاکنون): متهم به فروش نفت و نپرداختن پول آن به دولت. پرونده باز است
او در گفت‌وگو با برنامه چشم‌انداز بامدادی رادیو بی‌بی‌سی می‌گوید به چند دلیل انتظار نمی‌‎رفت حکم اعدام این‌گونه اجرا شود: "اول این‌که ماه گذشته وکیل آقای خسروی گفته
بود قوه قضاییه مشغول تسویه حساب با امیرخسروی است و اگر آقای خسروی بدهی خود را بدهد، اعدام منتفی می‌شود. دوم، مساله اموالی است که ایشان به خارج کشور فرستاده بود و به نظر می‌رسید قوه قضاییه مشغول رایزنی برای بازگرداندن پول است. و سوم یک متهم دیگر در خارج ایران که انتظار می‌رفت برای چک کردن اطلاعات او و سرپل اصلی پرونده زمان بیشتری لازم باشد."

متهمانی در رده معاون قوه قضاییه

سه روز پیش از اعدام آقای امیرخسروی، غلامحسین محسنی اژه‌ای، دادستان کل ایران خبر داده بود که در این پرونده، افرادی در سطح مدیران عالی بانک‌‌ها، معاون رییس قوه قضاییه، رییس حفاظت اطلاعات قوه قضاییه و تعدادی از نمایندگان مجلس تحت تعقیب قرار گرفتند.
در پرونده اختلاس سه هزار میلیارد تومانی بارها از نقش مقام‌های دولتی سخن به میان آمده بود اما این اولین بار بود که گفته می‌شد کسانی در سطح معاون قوه قضاییه هم تحت تعقیب قرار گرفته‌اند.
علیرضا نامور حقیقی، تحلیلگر سیاسی به موضوع "رانت سیاسی" در این پرونده اشاره می‌کند و می‌گوید "متهم اصلی، ارتباطات سیاسی گسترده‌ای داشت. بدون باز شدن ابعاد پرونده و این ارتباط‌ها، برنامه مبارزه با فساد در ایران پیش نخواهد رفت."

پرونده‌‌ای باز با متهمانی فراری

پرونده اختلاس سه هزار میلیارد تومانی سال ۱۳۹۰ به جریان افتاد و چهار متهم اصلی این پرونده از جمله مه‌آفرید امیرخسروی، بنیان‌گذار شرکت امیر منصور آریا به اعدام محکوم شدند.

دادستان ایران گفته در این پرونده از پانصد نفر بازجویی شده است

از مجموع ۳۹ متهم این پرونده که به اتهامات آنها رسیدگی شد، چهار نفر به اعدام، دو نفر به حبس ابد و بقیه متهمان به تحمل حبس‌های ۲۵ سال، ۲۰ سال، ۱۰ سال و پایین‌تر محکوم شده‌اند.
این پرونده هنوز باز است و هفدهم اردیبهشت پلیس ایران اعلام کرد که پلیس بین‌الملل (اینترپل) یکی از متهمین این پرونده را  دستگیر کرده و تحویل این کشور داده است.
این شخص که "ح. س." معرفی شده بنابر گزارش پلیس ایران در یکی از کشورهای حوزه خلیج فارس شناسایی و بازداشت شده است.
یکی از متهمان دیگر این پرونده، محمودرضا خاوری، مدیرعامل پیشین بانک ملی ایران است که به کانادا رفته است. با آنکه مقام‌های ایرانی می‌گویند که او به طور غیابی محاکمه می‌شود اما پلیس ایران اخیرا گزارش داده که از طریق اینترپل درصدد برگرداندن آقای خاوری به ایران است.

۱۳۹۳/۰۲/۳۱

«مأمور ارشد اطلاعاتی ایران در آمریکا پناهنده است»


بر اساس کتابی که به تازگی در ایالات متحده منتشر شده، یک افسر ارشد اطلاعاتی ایران که در بمب گذاری سال ۱۹۸۳ در سفارت آمریکا در بیروت دست داشته تا این اواخر تحت پوشش سازمان اطلاعات مرکزی (سیا) در ایالات متحده زندگی می کرده است. به نوشته مجله «نیوزویک»، این کتاب که روز سه شنبه، سی اُم اردیبهشت ماه، منتشر شد از جمله حاوی اطلاعاتی درباره «علیرضا عسگری» است که در سال ۲۰۰۷ به ترکیه گریخت و از دولت وقت آمریکا تحت ریاست جورج دبلیو بوش پناهندگی سیاسی دریافت کرد. کتاب «جاسوس خوب» در واقع زندگینامه «روبرت اِیمز»، از افسران افسانه‌ای سازمان سیا، است که در بمبگذاری سفارت ایالت متحده در میان کشته‌شدگان بود. در مجموع در اثر آن حادثه ۶۳ تن جان باختند که ۱۷ نفر از آنها شهروندان آمریکایی بودند، از این تعداد هفت تن دیگر نیز از افسران اطلاعاتی سازمان سیا بودند. اِیمز، که رئیس ایستگاه سیا در بیروت بود، در زمان انفجار به عنوان تحلیلگر ارشد خاورمیانه سازمان سیا به سفارت آمده بود. آنطور که «کای بِرد»، نویسنده کتاب، توضیح می‌دهد علیرضا عسگری از فرماندهان ارشد سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در لبنان، «در ایالات متحده باقی مانده و احتمالاً تحت پوشش برنامه محافظت از مأموران سیا زندگی می‌کند.» در همین حال تلاش‌های نیوزویک برای دریافت واکنش رسمی سازمان سیا بی‌پاسخ ماند.
بِرد در کتاب «جاسوس خوب» همچنین می‌نویسد با ۴۰ تن از مأموران کنونی و سابق سیا مصاحبه کرده و می‌نویسد عسگری دو بار به یکی از دوستان خود در آلمان تلفن می‌زند که چهار سال زودتر از وی به خارج از کشور گریخته بود، از این تماس‌ها «یک بار از واشینگتن  بوده، و یک بار از جایی در تگزاس» به گفته یکی از منابع آگاه «عسگری از دوستش خواست به همسر دومش اطمینان بدهد که در سلامت کامل به سر می‌برد». علیرضا عسگری از آن زمان ناپدید شده است.
اما ادعای حضور عسگری در خاک ایالات متحده احتمالاً موجب آزردگی خاطر برخی از اعضای کنگره خواهد شد، جایی که تنها یک ماه پیشتر قانونی تصویب شد که به موجب آن صدور روادید برای یکی از دیپلمات‌های با سابقه ایرانی ممنوع شد چرا که این دیپلمات در سن ۲۲ سالگی مترجم دانشجویانی بود که پس از انقلاب سال ۱۹۷۹ سفارت ایالات متحده در تهران را تسخیر کردند. اما بر خلاف این دیپلمات، نقش عسگری در شکل‌گیری جنبش «حزب‌الله» لبنان کلیدی بود، یعنی همان گروهی که در دهه ۱۹۸۰ میلادی چندین فقره بمبگذاری و آدم ربایی را علیه اهداف غربی در لندن به مرحله اجرا درآورد. در ۱۹۹۷، علیرضا عسگری به درجه سرتیپی سپاه پاسداران رسید و همچنین حکم معاونت وزیر دفاع را نیز دریافت کرد. با این همه وی در سال ۲۰۰۴ از چشم مافوق‌هایش افتاد و به مدت ۱۸ ماه در زندان جمهوری اسلامی به سر برد. در فوریه ۲۰۰۷ از طریق دمشق به استانبول سفر کرد و در همان جا به یک باره ناپدید شد. این گمانه وجود دارد که عسگری از زمانی در سال ۲۰۰۳ فعالیت‌های جاسوسی خود را در اختیار دولت آمریکا قرار داد. اما با وجود مخالفت‌هایی که از جانب بعضی در کنگره به چشم می خورد، مأمور سابق اطلاعاتی ایران به ظاهر هم اینک در خاک آمریکا و تحت محافظت زندگی می‌کند. نیوزویک به نقل از بِرد می‌نویسد: «سر و کار داشتن با آدم‌های بد بخشی از کارها جاسوسی است. اگر دنبال اطلاعاتی درباره چیزهایی بد هستید باید دنبال کسانی آدم‌های بد هم بروید». یکی از مقام‌های عملیاتی سیا درباره تناقض میان پناهندگی اعطا کردن به یکی از قاتلین بهترین مأموران سیا می‌گوید: «اولِگ کالوگین هم اینجا زندگی می‌کند، مگر نه؟» - منظور مدیر اسبق عملیات علیه ایالات متحده آمریکا در «کا گ ب» است. کالوگین هم اینک در این طرف و آن طرف سخنرانی می‌کند و در موزه جاسوسی مرکز واشینگتن هم سخنرانی‌هایی دارد.

۱۳۹۳/۰۲/۲۹

نمایشگاه آسان‌سازی‌های کامپیوتری برای نابینایان در فرانکفورت

بزرگترین نمایشگاه بین‌المللی آسان‌سازهای کامپیوتری برای نابینایان، "سایت سیتی"، در فرانکفورت برگزار شد. ایران نیز در این نمایشگاه یک سخت‌افزار جهت‌یاب ارائه کرده بود که چندان کارآمد به نظر نمی‌آید. 


امسال از ۱۴ تا ۱۶ ماه مه، در یازدهمین نمایشگاه کامپیوتری برای نابینایان با عنوان "سایت سیتی" بیش از ۵ هزار نفر از ۱۳۰ غرفه دیدار کردند که تازه‌ها و بهینه‌های خود را از ۲۰ کشور گوناگون به نمایش گذاشته بودند.
تازه‌های تسهیلی کامپیوتری
اگر تا کنون جهت‌یاب‌های فضای باز، مورد توجه فن‌آوران این رشته بودند، امسال تلاش‌های کارشناسانی جلب نظر می‌کرد که توسط امواج رادیویی یا چیپ‌های موسوم به "آر اف آی دی" به نابینایان امکان دهند در محوطه‌های بزرگ روبسته نیز موضع و محل دلخواه خود را پیدا کنند.
شرکت EO از فرانسه سخت‌افزار و نرم‌افزاری برای تلفن‌ها و تابلِت‌های همراه تهیه کرده که با کمک آن فرد نابینا می‌تواند مسیر خود را در هزارتوهای ایستگاه‌های مترو پاریس پیدا کند.
شرکت Here Step از اسرائیل نیز برای جهت‌یابی در ساختمان‌های بزرگ، سخت‌افزاری ساخته که هنوز به کوچکی و سبکی یک تلفن همراه نیست و در مرحله‌ی آزمایشی است.
در غرفه‌ی کوچک ایران نیز جهت‌یابی به اندازه‌ی یک چمدان نشان می‌دادند که طبیعتا قابل حمل نیست.
شرکت‌هایی که این‌گونه سخت‌افزارها و نرم‌افزارهای جهت‌یاب را می‌سازند، از پیشنهاد نگارنده استقبال کردند که در صورت امکان، برای محل پیچیده‌ی همین نمایشگاه که هر سال در راهروها و سالون‌های بزرگ هتل شرایتون در فرودگاه فرانکفورت برگزار می‌شود، نیز چنین جهت‌یاب‌هایی لازم‌اند.


خوانندگان خوش‌دست
تا کنون فن‌آوران و شرکت‌ها می‌کوشیدند متن‌خوان‌های کوچک‌تر و سبک‌تر برای نابینایان بسازند. اما امسال شرکت‌های آلمانی بائوم Baum از ویزنباخ و اوپتلک Optelek از اشتوتگارت متن‌خوان‌های خوشدست و شکیلی به شکل یک رادیوی کوچک ساخته‌اند که نابینا کتابی یا برگه‌ای را جلوی آن‌ها می‌گذارد، اسکن می‌کند و چند ثانیه بعد متن کتاب یا برگه را با صدایی کاملاً واضح و گویا می‌شنود.
به طور کلی کیفیت صداهای مصنوعی به اندازه‌ای بالا رفته که برخی از فرستنده‌های رادیویی یا ناشران کتاب‌های شنیداری، مطالب خود را با این صداها پخش و عرضه می‌کنند.
شرکت هیومن وِر Humanware از کانادا دستگاهی ساخته که نابینا مستقل از کامپیوتر، به کمک آن می‌تواند متن‌های "پی‌‌دی‌اف" و "وورد" را با همین صداها شنیداری کند.
مانیتورهای زیردست
پیش‌تر در این گزارش‌ها از برجسته‌نگارها گفته‌ایم. همان دستگاه‌هایی که مطالب روی صفحه ی مانیتور را به نابینا به صورت خط بریل نشان می‌دهند.
امسال نیز چند برجسته‌نگار تازه که سبک‌تر و خوش‌دست‌تر و سریع‌تر بودند عرضه شدند. اما این برجسته‌نگارها مطالب مانیتورها را سطر به سطر نشان می‌دهند.
شرکت مِتِک Metec از اشتوتگارت سال‌هاست می‌کوشد مانیتور کامپیوتر را یکجا قابل لمس کند تا نابینا افزون بر خواندن مطالب، از شکل و موضع آنها روی صفحه آگاهی یابد.
از آنجا که هزینه‌ی چنین دستگاه‌هایی آنچنان بالاست که فرد نابینا معمولا توان پرداخت آن را ندارد، امسال شرکت متک مدل‌های کوچک‌تری از این دستگاه به نام "هایپر بریل" را عرضه کرده بود که بخشی از مانیتور را نمایش می‌داد. بدین ترتیب نابینا حتا قادر خواهد بود برای نمونه گرافیک‌ها و نوشته‌های "گوگل مَپ" را نیز لمس کند و بخواند.
مانیتورهای کوچک و کارآمد
در بخش قابل توجهی از نمایشگاه مانیتورهایی عرضه شده بودند که با وجود کوچکی قطع، تصویرها را برای کم‌بینایان به اندازه‌ی دلخواه بزرگ و شفاف نشان می‌دهند.
شرکت هیومن‌وِر نام مانیتور خود را پرودیگی Podigy گذاشته است. این مانیتور تصویرهای تلفن‌های همراه و تابلِت‌ها را نیز به دلخواه فرد کم‌بینا بزرگ نمایش می‌دهد.


چاپگرهای غیر منقول
درحالی‌که تقریبا همه‌ی شرکت‌های فن‌آوری حد اکثر کوشش خود را می‌کنند که دستگاه‌های کوچک‌تر و قابل حمل بسازند، شرکت اینترپوینت Interpoint از بلژیک سال‌هاست چاپگری می‌سازد که به علت وزن و حجم بالا هرگز به نمایشگاه نیاورده بود.
آقای فرانسوا مدیر شرکت در پاسخ پرسش از ویژگی چاپگر خود گفت: «دستگاه‌های متحرک عمر کوتاه دارند و دستگاه‌هایی که طولانی کار می‌کنند، متحرک نیستند. چاپگر من از نوع دوم است. این چاپگر یک عمر ساعتی ۲۰۰۰ صفحه‌ی بریل چاپ می‌کند، بی آنکه نیازی به تعمیر و ترمیم داشته باشد.»
خانم آنه ماری فرانسوا همسر و دستیار مدیر شرکت، تازگی چاپگر را توان چاپ برشورهای شش صفحه‌ای که از یک برگ بزرگ سه‌تا‌خورده تشکیل شده‌اند، اعلام کرد.
وی گفت که شرکت اینترپوینت می‌داند، معمولا افراد نابینا چاپگری با ابعاد بزرگ ۱۴۰ در ۱۱۰ در ۸۰ سانتیمتر را ندیده‌اند. ‌«ما این بار می‌خواستیم این چاپگر را از نزدیک به همه نشان دهیم و گرافیک‌های دلخواه هر مرجع را همین‌جا برای او چاپ کنیم.»
فوق برنامه بیش از برنامه
در نمایشگاه امسال گویی برنامه‌های پیرامونی در صدر کار قرار داشتند به طوری‌که بیش از بسیاری از غرفه‌های کامپیوتری، جلوه می‌کردند.
خانم سیلیا کورن Korn نابینای نقاشی است که تصویرهای مجرد اکثرا با تکنیک کولاژ می‌سازد. خانم کورن تصویرهایش را به نمایش گذاشته بود و برای علاقمندان شرح می‌داد.
در پاسخ به این پرسش که آیا تابلوهای مشخص‌تر و ملموس‌تری هم دارد، سیلیا کورن تابلویی از شهر برلین نشان داد که به گواه چند تماشاگر برلینی، تصویر این شهر را به خوبی تداعی می‌کند.
کورن که از ۱۲ سالگی نابینا شده، توضیح داد که رنگ‌ها و تصویرها از زمان کودکی هنوز به یاد او مانده‌اند و او که همواره نقاشی می‌کرده، نمی‌تواند این علاقه‌ی دیرین را به خاطر مشکل نابینایی نادیده بگیرد.
دو نهاد توریستی در کنار هم غرفه‌ای داشتند که یکی می‌کوشد شهر فرانکفورت را برای نابینایان ملموس کند و دیگری نابینایان را با مناظر طبیعی بی‌مانند در کشورهای گوناگون آشنا می‌کند و همه‌ی امکانات رفاهی را برای مسافر توان‌خواه آماده می‌سازد.
شرکت‌ها و نهادهای خدماتی گوناگون نیز در نمایشگاه جلوه‌ی ویژه‌ای داشتند. از شرکت‌های بیمه تا نهادهای آموزشی برای نابینایان در رشته‌های بهداشتی، موسیقی، کامپیوتر و جز آن، همه اعلام می‌کردند که از تسهیلات ویژه‌ی نابینایان برای آموزش و خدمات برخوردارند.
مهم‌ترین بخش پیرامونی نمایشگاه، نشست‌ها و سخنرانی‌هایی است که هر سال در تالار بزرگ نمایشگاه برگزار می‌شوند. این بار این سخنرانی‌ها و گفتگوها بیشتر دور موضوع‌های کاریابی برای نابینایان و کم‌بینایان، نارسایی‌ها و راه‌حل‌های مبارزه با کم‌بینایی و کم‌شنوایی، پشتیبانی از نابینایان از مرحله‌ی نوزادی، فرصت‌های شغلی برای نابینایان در رشته‌ی صدابرداری و بهر‌ه‌‌گیری از حس لامسه‌ی نابینایان در رشته‌های بهداشتی و پزشکی می‌گشت.
استقبال از نمایشگاه "سایت سیتی" به اندازه‌ای بود که آقای شفر Schaefer از برگزارکنندگان اصلی، اطمینان داد در سال آینده این نمایشگاه را گسترده‌تر از امسال برگزار خواهند کرد.

۱۳۹۳/۰۲/۲۷

بازگشت مونیکا لوینسکی و تاثیر آن بر آینده سیاسی هیلاری کلینتون


رسوایی جنسی کلینتون- لوینسکی که در سال ۱۹۹۸ روی داد در سال ۲۰۱۴ هنوز هم بر سیاست آمریکا سایه می‌اندازد
مورین داد ستون نویس روزنامه نیویورک تایمز دوست دارد با مونیکا لوینسکی ملاقات کند و گپی بزند.
برای درک این نکته باید به سال ۱۹۹۸ بازگشت، زمانی که رسوایی مربوط به رابطه نامشروع بیل کلینتون با مونیکا لوینسکی به اوج خود رسیده بود و مورین داد هر روز در روزنامه نیویورک تایمز ستون جدیدی در مورد این ماجرا می نوشت. در نهایت مجموعه مقامالات او جایزه مهم پولیتزر را در بخش روزنامه نگاری مستند برد.
اکنون یک بار دیگر مونیکا لوینسکی، مورین داد و کل این ماجرا به خاطر مصاحبه خانم لوینسکی که درشماره اخیر مجله ونیتی فیر منتشر شده، به عالم رسانه های آمریکا بازگشته است.
مونیکا لوینسکی می گوید هدف او فراموش کردن ماجراهای گذشته و تلاش برای دفاع از حقوق کسانی است "که در اینترنت به اشکال مختلف مورد آزار و تحقیر قرار می گیرند."
او در این مقاله از تمایل خود برای ملاقات با مورین داد، ستون نویس نیویورک تایمز صحبت می کند. خانم لوینسکی می گوید که در سال ۱۹۹۸ این روزنامه نگار با بی رحمی او را مورد انتقاد قرار می داد ولی " اکنون حاضرم با او ملاقات کنم."
خانم داد نیز در تازه ترین مطلب خود در روزنامه نیویورک تایمز با این ملاقات موافقت کرده است. او در عین حال در مورد مشکلاتی که آن رسوایی برای خانم لوینسکی به وجود آورد، از جمله فکر کردن به خودکشی و مشکل در پیدا کردن شغل، با او همدردی می کند.
مورین داد در بخشی از مقاله خود نوشت:" با وجودیکه مونیکا لوینسکی در عکس ها و مصاحبه خود در مجله وینتی فیر یک بار دیگر ژست های تحریک آمیزی گرفته است، در مورد او یک نکته تلخ و دلخراش وجود دارد. این زن ۴۰ ساله در تمام این مدت همچون حشره ای که در سنگ کهربا گرفتار شده باشد، زندانی همان ماجراهای گذشته است. در صورتیکه در همین سالها خانواده آسیب ناپذیر کلینتون همچون یک بولدوزر به پیشروی خود ادامه داده است."
ستون نویس نیویورک تایمز می افزاید که رسوایی سال ۱۹۹۸ مونیکا لوینسکی را به منفورترین کلیشه بدل کرده است: "کارمند زن جوانی که می کوشد رئیس مزدوج خود را وسوسه کرده و از راه به در کند."
با این همه مورین داد هشدار می دهد:"مونیکا لوینسکی اکنون با این خطر روبرو است که از قربانی شدن خود برای ضربه زدن به زوج کلینتون استفاده کند که مسائل خصوصی و زناشویی آنها برای تمام مردم آمریکا به شدت جالب است."
در مقابل آماندا هس ستون نویس مجله اینترنتی اسلیت در نقدی بر مطلب نیویورک تایمز می نویسد:" مورین داد ظاهر متوجه نیست که خود او و مقالاتش در سال ۱۹۹۸ از مونیکا لوینسکی کاریکاتوری ساخت که هنوز هم پس از گذشت این همه سال او را رها نکرده است."
آماندا هس یادآوری می کند که ستون نویس نیویورک تایمز در آن سالها مونیکا لوینسکی را "دختری سبک سر و درنده خو" توصیف کرده و او را با شخصیت دختران جوان و هوسران داستانها مقایسه کرده بود که معمولا برای زوجها دردسر می آفرینند.
آماندا هس در ادامه مقاله خود در مجله اینترنتی اسلیت می نویسد:" با وجودیکه مونیکا لوینسکی به خاطر رابطه نافرجام خود با بیل کلینتون اظهار پشیمانی کرده و اکثر مردم آمریکا نیز به این نتیجه رسیده اند که در مجموع در این ماجرا به ناحق اکثر تقصیرها به دوش لوینسکی گذاشته شد، مورین داد هنوز هم حاضر نیست مسئولیت اعمال خود در این ماجرا را بپذیرد."
این دو مطلب تنها موارد از واکنش رسانه های آمریکا به بازگشت مونیکا لوینسکی به صفحه رسانه ها نیست. تعداد دیگری از ستون نویس ها نیز وسوسه شده و با مقالات خود زمان را به دوران جنجالی این رسوایی در سال ۱۹۹۸ بازگردانده اند.


اگر هیلاری کلینتون در انتخابات ریاست جمهوری نامزد شود بحث در مورد ماجرای لوینسکی تابو نخواهد بود
امیلی شایر در دیلی بیست پس از نقل قول از یک مقاله دیگر که خانم لوینسکی را یک " کارمند ۲۱ ساله و شهوتی کاخ سفید" توصیف کرده، می نویسد:" در این زمانه که فحاشی در سیاست، فرهنگ روزمره و حتی سرگرمی های جمعی از گذشته خیلی ساده تر شده، بهتر است کمی هم به شرایط مونیکا لوینسکی توجه کرده و او را درک کنیم. ولی ظاهرا هرگاه نوبت به خانم لوینسکی می رسد باز همه چیز مثل سال ۱۹۹۸ تکرار می شود."
دیوید هارساینی در مجله اینترنتی فدرالیستس که به حزب جمهوری خواه آمریکا نزدیک است، می گوید هر از چند گاه یکبار بازگشت به موضوع مونیکا لوینسکی بیهوده نیست و می افزاید:" برگشتن به موضوع دورویی، بی رحمی، حقه بازی و فساد بیل کلینتون، مردی که امروزه او را پدرخوانده حزب دموکرات تلقی می کنند، همیشه مفید است. کسی که به یک رییس جمهور سرویس جنسی بدهد سرنوشتش توسط دیگران نوشته خواهد شد. بله، زندگی منصفانه نیست. ولی نکته در این است که این بی انصافی در مورد طرف دیگر ماجرا اتفاق نیافتاده است."
اما واقعیت این است که بازگشت مجدد مونیکا لوینسکی به صفحه رسانه های آمریکا به معنای بازبینی افراط و تفریط رسانه ها در مورد این ماجرا در سالهای گذشته نیست. و در عین حال به این معنا هم نیست که خانم لوینسکی برای اولین بار می خواهد حقایق آن ماجرا را عنوان کند. او سالها پیش در نگارش یک کتاب پژوهشی و مستند و مصاحبه های متعددی شرکت کرد و به قول صاحبنظران هیچ ماجرای عشقی - جنسی دیگری در تاریخ به اندازه این موضوع مورد پوشش و بازبینی قرار نگرفته است.
به اعتقاد بسیاری حداقل در رسانه های آمریکا، مهمترین نکته در بازگشت مونیکا لوینسکی به اخبار تاثیر آن روی آینده سیاسی هیلاری کلینتون و شانس او برای شرکت و پیروزی در انتخابات ریاست جمهوری سال ۲۰۱۶ است.
یکی از سیاستمداران حزب جمهوری خواه که از او به عنوان یکی از نامزدان محتمل انتخابات ریاست جمهوری یاد می شود، در همین روزهای اخیر موضوع رسوایی جنسی بیل کلینتون را به عنوان لکه تیره ای بر کارنامه هیلاری کلینتون توصیف کرده است.
هر چند هیلاری کلینتون قبلا نیز برای کسب نامزدی حزب دموکرات با باراک اوباما رقابت کرد و شکست خورد ولی به نوشته روث مارکوس در روزنامه واشنگتن پست، این بار وضعیت کاملا متفاوت است.
این صاحبنظر می نویسد:"موضوع مونیکا لوینسکی در سال ۲۰۰۸ که خانم کلینتون نامزد شده بود آنچنان مطرح نشد. هر چند بحث های خام زیادی در مورد این موضوع صورت گرفت ولی چون خانم کلینتون در نهایت نتوانست نامزد اصلی حزب دموکرات شود این موضوع به تندی و زنندگی که ممکن است در یک انتخابات ریاست جمهوری به میان کشیده شود مطرح نشد. ولی در سال ۲۰۱۶ مسلما این موضوع تابو نخواهد بود."
روث مارکوس در ادامه مقاله خود در واشنگتن پست یادآوری می کند که پا پیش گذاشتن مونیکا لوینسکی این بار به نفع خانم کلینتون خواهد بود و می افزاید:" اگر خانم کلینتون واقعا در انتخابات ریاست جمهوری سال ۲۰۱۶ نامزد شود موضوع مونیکا لوینسکی و حواشی آن دیگر یک خبر کهنه شده خواهد بود."
اما جوانا ونوچی در روزنامه بوستون گلوب با این تحلیل مخالف است و می نویسد :"بازگشت مونیکا لوینسکی به انظار رسانه ها به مذاق هیلاری کلینتون خوش نخواهد آمد. مونیکا لوینسکی حتی اگر تاثیر زیادی هم روی نامزدی خانم کلینتون نداشته باشد حداقل یادآور زننده ترین بخش از دوران ریاست جمهوری بیل کلینتون است و برای افکار عمومی یادآور کهنگی خانواده کلینتون خواهد بود."
نویسنده بوستون گلوب می افزاید که بازگشت ماجرای لوینسکی به رسانه ها "سئوال‌هایی را برای قضاوت در مورد عملکرد هیلاری کلینتون مطرح خواهد کرد. فراموش نکنیم که مونیکا لوینسکی ادعا کرده که هیلاری کلینتون در یک گفتگوی خصوصی او را " یک زن خودخواه و بی کس و کار" خطاب کرده است. به کاربردن چنین الفاظی از سوی خانم کلینتون که در عین حال خود را قهرمان مساوات زنان می داند دردسر ساز خواهد شد."
ربه‌کا تریستر نیز در مجله نیو ریپابلیک می نویسد که به خاطر احتمال نامزد شدن خانم کلینتون در رقابت های انتخابات ریاست جمهوری آینده آمریکا خواه ناخواه موضوع مونیکا لوینسکی مطرح می شد. بهتر است که این ماجرا توسط خود مونیکا لوینسکی مطرح شود تا جناح های سیاسی محافظه کار که همواره از او به عنوان سلاحی علیه کلینتون و دموکرات ها سوء استفاده کرده اند.
نویسنده نیوریپابلیک می افزاید:" طی سالهای گذشته جمهوری خواهان به اشکال گوناگون سعی کرده اند که تعریف و تفسیر خود از ماجرای رسوایی مونیکا لوینسکی را به خورد نسل جوان بدهند که چیزی از آن ماجرا به یاد ندارند."
ربکا تریستر می گوید که اگر اقبال با ما همراه باشد توجه مجدد به داستان این رسوایی باعث خواهد شد که یک بحث منطقی در مورد رابطه ریاست جمهوری و برابری حقوق جنسیت ها سربگیرد. او می افزاید:" نباید فراموش کرد که رفتن یک زن به کاخ سفید به خودی خود یک پروژه بسیار پیچیده ای است که از دو قرن پیش آغاز شده است و با وجود شعارهایی که از سوی همه داده می شود هنوز هم مخالفان زیادی دارد."

مونیکا لوینسکی می‌گوید هدف او فراموش کردن ماجراهای گذشته است

اینکه پس از گذشت ۱۶ سال هنوز هم مونیکا لوینسکی و هیلاری کلینتون نمی توانند این موضوع را فراموش کرده و پشت سر بگذارند به ویژگی های فرهنگی جامعه آمریکا بازمی گردد.
این ماجرا نمادی از وضعیت زنان در آمریکاست که همواره به حاشیه رانده شده اند، با آنها به عنوان یک پدیده جنسی برخورد شده، آنها را به جان هم انداخته اند و از ورود آنها به ساختار قدرت و به خصوص عهده داری مقامهای کلیدی جلوگیری شده است.
شکی نیست که رسانه های آمریکا به اشکال مختلف به موضوع نامزدی هیلاری کلینتون، سرنوشت مونیکا لوینسکی، فمینیسم و رابطه همه آنها با سیاست و ریاست جمهوری خواهند پرداخت. ولی نباید چندان امید داشت که همه این مباحث "منطقی و به نسبت گذشته متفاوت" باشند.

۱۳۹۳/۰۲/۲۱

مرگ ماده خرس با 100 گلوله در بدن

 

کیوان هوشمند با بیان این مطلب افزود: روز چهارشنبه هفته گذشته، چوپانان حاضر در مناطق جنگلی حوزه اسلام آباد غرب طی تماس تلفنی با اداره محیط زیست این شهرستان اعلام کردند که یک خرس را درحالیکه شرایط مناسبی نداشته است مشاهده کرده اند.
به گفته وی، به دنبال تماس عشایر دامدار با رییس اداره کل محیط زیست اسلام آباد مبنی بر مشاهده خرسی که شرایط جسمانی مناسبی نداشته، بلافاصله به همراه اکیپی از محیط بانان عازم منطقه شده و پس از حدود ۳ ساعت جستجو در محدوده ای بنام تنگ شوهان خرس را مشاهده کردند.
مدیر دیده بان محیط زیست و حیات وحش ایران تصریح کرد:  خرس مذکور یک خرس قهوه ای ماده و جوان بود که به دلیلی نامعلومی دچار ضعف شدید جسمانی، حالت گیجی و ضایعه در دست راست خود بود و دائم به دور خود می چرخید.
هوشمند اظهار داشت:  با توجه به شرایط نامناسب جسمی و ریسک بالای استفاده از داروی بیهوشی، با وجود خطر بسیار زیاد پس از ۳ ساعت تلاش با کمک چوپانان، محیط بانان موفق شدند  خرس را مهار کرده و به بوسیله یک قفس به پایین ارتفاعات منتقل کنند.
وی افزود: در ابتدا بر اساس شواهد موجود به نظر می رسید علت مشکلات جسمی این خرس خوردن قارچ سمی و یا مارگزیدگی باشد، البته احتمال استفاده از لاشه آغشته به سم و یا برخورد جسم سخت به سر حیوان نیز وجود داشت اما به منظور تشخیص ضایعه و انجام درمان لازم خرس مذکور از طریق اداره کل حفاظت محیط زیست کرمانشاه به دانشکده دامپزشکی این شهر منتقل شده است.
  مدیر دیده بان محیط زیست و حیات وحش ایران در ادامه گفت: با پیگیری دکتر محمود مرعشی دامپزشک سازمان محیط زیست، این خرس صبح دیروز جهت انجام مراحل تشخیصی و درمانی به کلینیک حیات وحش پردیسان و پس از بیهوش سازی به بیمارستان دانشکده دامپزشکی دانشگاه تهران منتقل شد.
وی با بیان اینکه پس از انجام سی تی اسکن در دانشکده دامپزشکی دانشگاه تهران، تیم دامپزشکی با صحنه دردناک و شگفت انگیزی مواجه شدند اظهار داشت: وجود بیش از 100  عدد ساچمه اسلحه شکاری در اندام فوقانی بدن خرس از جمله سر، گردن، دستها و قفسه سینه گویای این بود که چندین گلوله اسلحه شکاری ساچمه زنی از فاصله بسیار نزدیک به سمت سر حیوان شلیک شده است.
هوشمند تصریح کرد: شواهد نشان می داد این ماده خرس چندین روز با تحمل درد و رنج ناشی از وجود تعداد زیادی ساچمه در بدن خود زندگی کرده و به دلیل از دست دادن بینایی و ناتوانی در تغذیه بسیار لاغر و ضعیف شده است.
  به گفته وی، نهایتا با تشخیص تیم دامپزشکی، به دلیل ضایعات برگشت ناپذیر و به جهت کاهش درد و رنج حیوان، با تزریق دارو به روش مرگ بدون درد به زندگی ماده خرس قهوه ای پایان داده شد.
  دکتر ایمان معماریان دامپزشک کلینیک حیات وحش پردیسان در این باره گفته است: متعاقب شلیک بوسیله اسلحه شکاری و ورود بیش از یکصد جسم فلزی (ساچمه) به جمجمه، گردن، دستها و قفسه سینه متاسفانه حیوان دچار نابینایی و فلجی سمت راس اندام قوامی شده و در وضعیت عمومی بسیار نامناسبی قرار داشت.
  وی افزود: عبور چندین ساچمه از جمجمه و ورود به ناحیه خلفی سمت چپ مغز، علت اصلی ضایعات وارد شده به این خرس است.
 معماریان اظهار داشت: به دلیل ضایعات برگشت ناپذیر ناشی از ورود گلوله به سمت چپ مغز، همچنین وجود تعداد زیادی ساچمه در سایر اندامها از جمله رگ آئورت، به منظور جلوگیری از رنج بیشتر، با تشخیص تیم دامپزشکی با تزریق داروی T61 به روش یوتانایز (مرگ بدون درد) به زندگی این خرس پایان داده شد.  گفتنی است، سرنوشت تلخ ماده خرس قهوه ای کرمانشاه سرگذشت بسیاری از حیات وحش مظلوم سرزمین ماست که هر روز قربانی خودخواهی برخی از هم وطنان ما می شوند. در اتفاقی مشابه سیزدهم دی ماه سال گذشته یک پلنگ نر بزرگ جثه در حاشیه رودخانه ای در منطقه جنگلی دوهزار تنکابن در حالی که قادر به حرکت دادن پاهای خود نبود و خود را روی زمین می کشید، مشاهده شد.
پس از انتقال حیوان به دانشکده دامپزشکی دانشگاه تهران مشخص شد پلنگ به دلیل برخورد گلوله به ستون مهره ها دچار قطع نخاع کامل شده است زندگی پلنگ مجروح تنکابن پس از مدتها تحمل درد و رنج،  ۲۳ دیماه ۹۲ با استفاده از روش مرگ بدون درد پایان یافت که البته این موضوع در میان دوستداران حیات وحش بسیار اثر گذار بود و به  این پلنگ عنوان البرز خواستگاهش داده شد تا نمادی باشد از بی رحمی برخی از شکارچیان تا شاید دیگر چنین ماجراهایی تکرار نشود اما گویا در سال جاری شکارچیان کمر به نابودی گونه ارزشمند دیگری از طبیعت کشورمان بسته اند تا این بار نسل خرس را با مخاطره مواجه کنند.

 


 
 
 

 

۱۳۹۳/۰۲/۱۷

آلمان به طور هدفمند به دنبال جذب دانشجویان خارجی است

شرکت‌های آلمانی هشدار می‌دهند کمبود تکنسین و پژوهشگر کارآمد در عرصه علوم طبیعی، در آینده پیامدهایی جدی به همراه خواهد داشت. راه انداختن کارزاری تبلیغاتی برای جذب دانشجویان خارجی در دستور کار قرار گرفته است. 

کمبود نیروی متخصص در آلمان در سال‌های اخیر به یکی از معضلات جدی جامعه بدل شده و کارشناسان نسبت به پیامدهایی هشدار می‌دهند که این موضوع در آینده برای این کشور به همراه خواهد داشت.

در حال حاضر آلمان بنا بر آمار با کمبود ۵۰ هزار متخصص در رشته‌های ریاضی، انفورماتیک و علوم طبیعی دست و پنجه نرم می‌کند. به گفته ‌کارشناسان پر کردن این خلاء در آینده تنها از طریق فارغ‌التحصیلان آلمانی جبران نخواهد شد و نیاز به متخصصانی از خارج کشور قطعی خواهد بود.

به گزارش روزنامه "زوددویچه" کارفرمایان آلمانی و هنرستان‌های فنی این کشور هم اینک در نظر دارند تا با به راه انداختن کارزاری تبلیغاتی برای جذب دانشجویان خارجی تبلیغ کنند. آنها در همین راستا از تمامی ایالت‌ها خواسته‌اند تا از این کارزار تبلیغاتی حمایت کنند. این کارزار به صورت هدفمند در ۱۴۰ مدرسه آلمانی‌زبان در خارج از این کشور اجرا خواهد شد.

یکی از پیشنهادات مطرح شده، اختصاص بورسیه به دانشجویان خارجی و نیز ایجاد صندوقی است که کمک‌های مالی بخش‌‌های دولتی و خصوصی به آن ریخته شود.

طبق این گزارش از دانشگاه‌ها نیز خواسته خواهد شد تا ارائه خدمات آموزشی به دانشجویان خارجی را بهبود ببخشند.

یکی از این راه‌ها ایجاد مراکزی ویژه دانشجویان خارجی در هر دانشگاه برای ترویج "فرهنگ خوشامدگویی" است. نهاد فدرال ضد تبعیض نژادی در سال ۲۰۱۳ اعلام کرد که نتایج بررسی‌های این مرکز نشان می‌دهد، دانشجویان خارجی که در آلمان به سر می‌برند، اغلب با جامعه و فرهنگ این کشور خو نمی‌گیرند.

دست‌اندرکاران این طرح می‌گویند که این مراکز علاوه بر کمک به دانشجویان برای کنار آمدن با شرایط زندگی در آلمان، پس از فارغ‌التحصیلی نیز به آنان برای ورود به عرصه کاری کمک می‌کند.

مطالعه‌ای که در این زمینه انجام گرفته، نشان می‌دهد یک چهارم دانشجویان خارجی پس از پایان تحصیلات در آلمان می‌مانند.

۱۳۹۳/۰۲/۱۵

دماغ ایرانی؛ قبل از عمل، بعد از عمل

 

یک برآمدگی وسط صورت است که دو سوراخ دارد و عمل دم و باز دم را انجام می‌دهد. اما این همه‌ی ماجرا نیست. در ایران، این آخرین تعریفی است که از "دماغ" می‌توان انجام داد. برای بسیاری از جوانان در ایران داشتن بینی نازک، مدادی و سربالا مهم است. 

 

با قاطعیت نمی‌توان گفت رواج جراحی بینی بین جوانان در ایران، پدیده‌ای مثبت یا منفی است. از یک‌سو تلاش برای زیباتر شدن نشا‌نه‌ی مثبتی از تقویت هرچه بیشتر فردگرایی در جامعه ایران است، از سوی دیگر برخی جامعه‌شناسان پدیده انقلاب جراحی‌های بینی در ایران را نشانه‌ کم شدن اعتماد به نفس افراد جامعه می‌دانند.


 میزان جراحی بینی، چه مثبت یا منفی ارزیابی شود، ایران را پایتخت جراحی بینی در دنیا کرده است. سالانه حدود ۸۰ هزار جراحی بینی در ایران صورت می‌گیرد که این رقم هر سال بیشتر می‌شود. 

 

گفته می‌شود تعداد جراحی‌های بینی بطور میانگین در ایران ۷ برابر جراحی بینی در کشور آمریکاست.


 اخیرا عبدالحسن امامی رئیس انجمن جراحان پلاستیک ایران گفته ۷۰ درصد جراحی‌های بینی در ایران برای زیبایی است.


به دلیل سود بالایی که انجام عمل‌های زیبایی برای پزشکان دارد، امکان سواستفاده از جوانان متقاضی زیباتر شدن نیز در ایران بالاست.


عبدالحسن امامی رئیس انجمن جراحان پلاستیک ایران به جوانان توصیه کرده در انتخاب پزشکی که می‌خواهد بینی آن‌ها را به منظور زیبایی عمل کند دقت کنند.


و گفته: «متاسفانه انتخاب پزشک در کشور ما مشکل شده است. زیرا تبلیغات کاذب نیز افزایش یافته و این معضلی برای انتخاب پزشک ایجاد کرده است. متاسفانه برخی از پزشکان آلبوم‌هایی را برای خود تهیه کرده‌اند و عکس قبل و بعد از عمل افراد را در آن قرار می دهند که معمولا آن پزشک این جراحی‌ها را انجام نداده است و فرد به هنگام مراجعه فریب می‌خورد. به مردم توصیه می‌شود در انتخاب پزشک تحقیق کنند.»


 افزایش آمار عمل‌های جراحی به منظور زیبایی ویژه ایران نیست. 
 

در آلمان نیز سال به سال بر شمار کسانی که جراحی پلاستیک می‌کنند، افزوده می‌شود. در همین زمینه و در سال‌های اخیر کمیته‌ای در مجلس آلمان خواستار ممنوع کردن جراحی‌های زیبایی برای افراد زیر ۱۸ سال شده بود.

 

 آن‌طور که رئیس انجمن جراحان پلاستیک ایران گفته بینی ۳۰ درصد ایرانیان عیب دارد. او گفته: «چرا وقتی می‌توان بینی را اصلاح کرد این کار را نکرد؟».


رئیس انجمن جراحان پلاستیک ایران همچنین گفته که تنها ۲۵۰ جراح پلاستیک در ایران وجود دارد که حدود ۱۰۰ نفر آنان در تهران هستند و مابقی در مرکز استان‌ها هستند. با توجه به آمار بالای عمل‌های بینی که در ایران انجام می‌شود مشخص می‌شود بسیاری از جراحان اصلا متخصص این نوع جراحی‌های زیبایی نیستند ولی با این وجود این کار را انجام می‌دهند.


 بر این اساس یک پزشک برای اخذ دانشنامه‌ی بورد ، باید استانداردهای زیر را دارا باشد: یک - فارغ التحصیل یک دانشکده‌ی پزشکی تائید شده باشد. دو - پس از پایان دانشکده‌ی پزشکی ، حداقل چهار سال آموزش جراحی عمومی را گذرانده و پس از آن حداقل سه سال دوره‌ی دستیاری فوق تخصصی جراحی پلاستیک را گذرانده باشد. سه - در تمامی آزمون‌های کتبی و شفاهی مربوطه موفق شده باشد .
 

 رئیس انجمن جراحان پلاستیک ایران همچنین درباره غیرعلمی بودن دستگاه‌های کوچک‌کننده بینی که در ایران درباره آن بسیار تبلیغ می‌شود هشدار داده و گفته این دستگاه‌ها جنبه علمی ندارند.

 

در سایت "رئیس انجمن جراحان پلاستیک ایران" درباره اهمیت انتخاب پزشکی که قرار است جراحی بینی انجام دهد آمده که: «جراحی پلاستیک، خواه به منظور زیبائی یا با هدف بازسازی، نیازمند انتخاب‌های فراوانی است. نخستین و مهمترین آن‌ها، انتخاب یک جراح قابل اعتماد است. یکی از بهترین شاخص‌های آموزش یک پزشک، دارا بودن دانشنامه‌ی بورد است. از جراح خود در مورد داشتن دانشنامه‌ی بورد جراحی پلاستیک سوال نمائید.»